اوباما؛ آخرین شانس احمدی‌نژاد

۲۰ آبان ۱۳۸۷ | ۱۸:۰۸ کد : ۳۱۴۵ اخبار اصلی
يادداشتى از مرتضى کاظميان، تحليلگر مسائل سياسى
اوباما؛ آخرین شانس احمدی‌نژاد
پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده، از منظرهای گوناگون قابل تامل و تحلیل است؛ نقطه‌ی مشترک اغلب تحلیل‌ها اما آنجاست که این اتفاق در کاخ سفید و تغییرات در صدر هرم قدرت آمریکا، به‌مثابه‌ی نقطه‌عطفی در تحولات جهان _در بسیاری عرصه‌ها_ قابل ارزیابی است.
بی‌شک یکی از مهمترین مسائل و بحران‌ها در مناسبات بین‌الملل، روابط کنونی واشنگتن با تهران است؛ روابطی که با صدور چهار قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد، به‎بهانه‌ی فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی، در بالاترین حد _ و با مشارکت کشورهای مطرح و قدرت‌های عمده‌ی جهانی_ صورت‌بندی و تعریف شده است.
 
اما حل و فصل بحران میان تهران و غرب (به امپراتوری آمریکا) اتفاقی آسان نیست؛ چه اگر می‌بود، برای سه دهه به‌طول نمی‌انجامید.
اینک، فائق آمدن بر این بحران، با پیروزی اوباما، ظاهرا" ممکن‌تر شده است. اظهارنظرهای دموکرات سیه‌چرده در رقابت‌های انتخاباتی‌اش (مبنی بر گفت‌و‌گو با رهبران کشورهای متخاصم با ایالات متحده، و از جمله تاکید بر نام ایران) این امید را در دل‌های بسیاری _در سطح جهان_ ایجاد کرده است که تغییری محسوس و معنادار در مناسبات دو کشور پدید آید.
 
آشکار است که جناح‌های مختلف سیاسی در ایران، هریک از منظر خود و به علل و دلایل گوناگون _و چه بسا کاملا" متفاوت_ به تحولات اخیر در کاخ‌سفید بیاندیشند و امکان‌ها و دریچه‌های بالقوه را ارزیابی کنند.
محمود احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور ایران با چنین درکی از اهمیت حضور اوباما و یارانش در کاخ‌سفید، در اقدامی بی‌سابقه در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی، برای رییس‌جمهور جدید ایالات متحده پیام تبریک می‌فرستد؛ و بار دیگر، به‌صورت رسمی و علنی، «پالس» تمایل به گفت‌وگو را ارسال می‌کند. البته 10 هفته‌ای تا ورود اوباما به کاخ‌سفید زمان باقی است. اینک دموکرات‌های حاکم باید بیاندیشند که نقشه‌ی راه ایشان برای گشودن دریچه‌ی گفت‌وگو با تهران، چگونه خواهد بود. زمستان که فرا رسد، آغاز کار اوباما با پایان کار احمدی‌نژاد، فاصله‌ای چندان نخواهد داشت.
 
آیا دموکرات‌ها ترجیح می‌دهند به انتظار نتیجه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری دهم _در خرداد1388_ بمانند و آنگاه پروژه‌ی خویش را برای تعامل با تهران فعال سازند، یا خیر؛ ترجیح می‌دهند زمان را از دست ندهند و از حضور این رییس‌جمهور «جسور و بی‌باک» در ایران حداکثر بهره را بگیرند؟
این پرسشی است که پاسخ آن را اوباما و همفکرانش خواهند داد و البته کشف پاسخ، نیازمند اندکی صبوری است. اما در این میان از یک نکته نمی‌توان چشم پوشید: اهمیت کنش و تعامل اوباما با دولت احمدی‌نژاد در سرنوشت انتخابات آتی ایران.
 
احمدی‌نژاد با وقوع «کردان‌گیت» در بدترین وضع از نظر اقبال عمومی قرار دارد. این، افزون بر گرانی و تورم و بیکاری است که اصلی‌ترین وعده‌های او را در عرصه‌ی اقتصادی با انتقادها و پرسش‌های جدی _حتی از جانب لایه‌های اجتماعی همراه و همفکرش_ مواجه ساخته است.
 ورود شخصیتی چون سید محمدخاتمی به صحنه‌ی رقابت انتخابات88 قطعا" آینده را برای احمدی‌نژاد، بیش از پیش بی‌ثبات خواهد ساخت. حتی فعال‌شدن افرادی چون غلامعلی حدادعادل، علی‌اکبر ولایتی و علی لاریجانی نیز می‌تواند زنگ خطری جدی برای احمدی‌نژاد باشد؛ چراکه ایشان به‌عنوان گزینه‌هایی مناسب‌تر برای تعامل با کاخ‌سفید (و اوباما)، از سوی بیشتر جناح‌‌های محافظه‌کار در ایران مورد اقبال قرارخواهند گرفت.
 
بنابراین، گریزی برای احمدی‌نژاد و گروه حامی و همراهش نیست جز آن که برای تداوم حضور در حکومت امیدوار به پاسخ‌های فعال‌تری از جانب اوباما باشند.
ساکنان جدید کاخ‌سفید، می‌توانند باگشودن دریچه‌ی جدید از مذاکره و تعامل، تضمین‌کننده‌ی ادامه‌ی حضور احمدی‌نژاد و همفکرانش در بلوک قدرت ایران باشند. درغیراین‌صورت، شواهد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجود در ایران نشان می‌دهد که رییس‌جمهور احمدی‌نژاد و «گروه»اش ناچار به ترک رسمی کرسی‌های قدرت‌اند.
 
اوباما به‌مثابه‌ی آخرین شانس احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری آتی ایران، قابل ارزیابی است. این نکته را رییس‌جمهور ایران نیز خوب می‌داند؛ و ازهمین ‌روست که در ارسال پیام تبریک به همتای جدید خود در ایالات متحده، تردید نمی‌کند؛ هرچند که با اقدامات و شعارهای ایدئولوژیک وی و همفکرانش در سه دهه‌ی اخیر، همخوان نباشد.   

نظر شما :