هنوز زمينه صلح سوريه و اسرائيل فراهم نشده است
گفت و گوى ديپلماسى ايرانى با محمد على سبحانى سفير سابق ايران در لبنان درباره گفت و گوهاى صلح سوريه و اسرائيل که در نشست دمشق مطرح شد.
آقای سبحانی ظاهرا یک حرکت تازه جهانی برای صلح سوریه و اسرائل به وجود آمده است. نظر شما در این زمینه چیست؟
حرکت سوریها به سمت عادی سازی روابط با غرب به نوعی در فعال شدن روند صلح خودش را نشان داده است. بحث گفت و گوی اسرائیل از چند ماه پیش با مینجیگری ترکها آغاز شده و مراحلی را هم طی کرده است. اما پرسش و ابهام اصلی این است که آیا گفت و گوهای صلح به نتیجه خواهد رسید؟ آیا شرایط برای صلح سوریه و اسرائیل فراهم است یا خیر؟ من فکر میکنم برای روشن شدن مقوله باید به دو طرف عربی و اسرائیلی نگاهی بیاندازیم. اساسی ترین مشکل کشورهای عربی موضوع فلسطین، بلندیهای جولان و مزارع شبعا در لبنان است. سوریها سیاست کلی و همیشگیشان این بوده است که مسائل میان اسرائیل و سوریه در چارچوب حل کل مشکلات میان اعراب و اسرائیل حل میشود. اما سوریها در یک نوبت دیگر هم در جریان صلح مادرید و مذاکرات صلح اسلو در روند صلح به نوعی فعال شدند و در پاسخ به درخواستهای اسرائیل برای گفت و گو اعلام آمادگی کردند و وارد این مقوله شدند.
طبیعتا در شرایط کنونی که فشارهایی را به سوریه پس از حوادث لبنان وارد آورد، مقداری با وضعیت گذشته متفاوت است. به نظر میآید قبل از آن که تمام شرایط برای گفت و گوهای صلح و به وقوع پیوستن آن در دو طرف به وجود آمده باشد، نوعی از مانور از سوی سوریه وجود دارد. به این معنا که سوریها به نوعی میخواهند طرف اسرائیلی و غربیها را خلع سلاح کنند تا فشارهای آنها به سوریه تاثیر گذار نباشد. البته این تحول اخیری هم که به وقوع پیوست، یعنی سفر آقای سارکوزی و نخست وزیر ترکیه و امیر قطر به سوریه و جلسهای که میان آنها برگزار شد تا حدودی نشان داد، تلاشها برای نزدیک کردن سوریه به روند صلح فراوان است. اما همه اینها هنوز علامت کافی برای این که روند صلح به طور جدی پیگیری شود و به نتیجه برسد، نیست.
دولت اسرائیل روز گذشته از آقای بشار اسد دعوت رسمی کرده است تا به اسرائیل سفر کند. از طرفی هم سوریه هم در نشست چهارجانبه دمشق اعلام کرد، طرح شش بندی را به اسرائیلیها داده ولی آنها هنوز جواب ندادهاند. از طرف دیگر اردوغان گفته است که اسرائیلیها به او پیغام دادهاند که حاضرند فورا از جولان خارج شوند. اگر اینها را کنار هم بگذاریم آیا نمیتوانیم بگوییم که روند مذاکرات به سمت مثبتی حرکت میکند و احتمال دارد که نتایج مثبتی در بر داشته باشد؟
ببینید من عرض کردم. من معتقدم که فشارها و تلاشها برای پاگیری گفت و گوهای صلح و به نتیجه رسیدنش خیلی زیاد است. ولیکن برای من هنوز علامتهای قطعی برای این که دو طرف به توافقی رسیده باشند یا زمینههای رسیدن به این توافق به وجود آمده باشد، وجود ندارد. من در سئوال قبلی به نکتهای اشاره کردم و آن این که باید شرایط دو طرف را بررسی کرد. سوریها طبیعتا اگر جولان به طور کامل به آنها داده شود مشکلی نخواهند داشت. یعنی در کنار بقیه کشورهای عربی و در کنار مقاومت برای بقیه قضایای عربی از جمله مسئله فلسطین و لبنان پیگیری خواهند کرد. اما سئوالی که به نظر میآید سئوال اصلیتری باشد این است که آیا اسرائیلیها آمادگی دارند برای این که به تمام آنچه لازمه صلح سوریه است، تن دهند؟ از جمله از تمام جولان خارج شوند و دریاچه طبریا که موضوع اصلی در مذاکرات صلح قبلی بود، آن هم مشکلش میان سوریه و اسرائیل حل شود. آیا اسرائیلیها از سرزمینهای عربی و لبنانی از جمله مزارع شبعا که تا کنون در اشغال دارند، خارج میشوند؟ یا شرایط دیگری برای چنین تضمینی در اسرائیل و شرایط سیاسی آن وجود دارد و آیا در اسرائیل قدرت و ارادهای وجود دارد که تصمیمی به این بزرگی بگیرد؟
این که شما میگویید دولت اسرائیل از آقای بشار اسد دعوت کرده، دفعه اول نیست. این یک مانور یا بازی است و اسرائیلیها خیلی خوب میدانند که شرایط برای چنین سفری تا کنون مهیا نیست. بنابر این یک مانور به حساب میآید. در حقیقت آنها میخواهند نشان دهند و به دنیا و کشورهایی که درگیراین مسئله هستند، اعلام کنند، ما آمادگی بالایی برای این کار داریم. اما من تصور نمیکنم که این آمادگی یک آمادگی خوب و زمینهای برای عملی شدن آن وجود داشته باشد. بنابر این من همه این مطالبی را که شما گفتید و سایر مطالبی که هست و شما نگفتید را برای این که یک ابراز نظر قطعی بکنم برای این که واقعا روند صلح به سمتی پیش میرود که به توافقنامه صلح نزدیک شود، من تصور نمیکنم که شرایط در دو طرف سوری و اسرائیلی فراهم شده باشد. چون سوریها هم نمیتوانند آنچه را آقای حافظ اسد به خاطرش روند صلح را پیگیری نکرد، از آن عدول کنند. اسرائیلیها هم شرایطشان شرایطی است که نمیتوانند جولان را با آن شرایطی که سوریه میخواهد، تحویل دهند.
دلیل حضور مستمر فرانسه و اصرارش برای نقش آفرینی در روند صلح را چگونه تفسیر میکنید؟
این اشکالی ندارد و طبیعی است. به نظرم میآید تا حدودی نقش اروپاییها در این موضوع فعال شده باشد. اروپاییها اصولا در مسائل خاورمیانه در سالهای اخیر پیرو امریکاییها بودهاند. هر چند که این پیروی به معنای تبعیت کامل به حساب نمیآمده است. مخصوصا فرانسویها که سعی میکردند با توجه به نقش عمدهشان در لبنان یک تعریف محتواییتر از حضور اروپا در مسائل خاورمیانه را به نمایش بگذارند. بنابر این به نظر میآید که یک چیز غیر طبیعی نیست. در وضعیتی که لبنان با کمک سوریه به آرامشی دست پیدا کرده و سوریه سعی میکند با ایفای نقش مثبت در منطقه جایگاه منطقهای خودش را ترمیم بکند و برای ترمیم این جایگاه با کشورهایی مثل فرانسه و با غرب به یک فرمولی در تعامل برسد. در درون این فرمول اعلام آمادگی و نشان دادن آمادگی برای صلح با اسرائیل دیده شده است.
اگر ما از آن طرف به درون اسرائیل بنگریم، میبینیم که دولت اسرائیل اکنون جایگاه بسیار متزلزلی دارد و احتمالا تا چند هفته دیگر اولمرت از قدرت کنار میرود و ممکن است بر اساس پیشبینیهای موجود یک فردی تندتر از اولمرت بر سر کار بیاید، آیا این تلاشهایی که غرب و ترکیه آغاز کردهاند به نوعی آب در هاون کوبیدن نیست؟ ضمن این که آقای بشار اسد نیز گفته است، تا انتخابات ریاست جمهوری و مشخص شدن رئیس جمهوری جدید ما نمیتوانیم تصمیمی درباره صلح با اسرائیل بگیریم.
حالا ما بهتر است نگوییم آب در هاون کوبیدن است. همان طوری که من گفتم به نظر نمیآید شرایط در دو طرف مهیا باشد. یک چنین اقدام مهم و راهبردی یعنی نتیجه دادن صلح بین سوریه و اسرائیل امری است که نیاز به مناسب بودن شرایط در دو طرف و در سطح منطقه و در سطح بینالمللی دارد. بنا بر این بر اساس توضیحیاتی که شما دادید و بنده هم اشاره کردم، حتی اگر نگوییم آب در هاون کوبیدن است، علامتهای کافی نیست برای این که ما بگوییم روند صلح دارد به نتیجه میرسد.
از این بحث خارج شویم. امروز آقای سعد حریری علیه سوریه موضعگیری خیلی تندی کرد و گفت، سوریه محل صدور تروریسم است. با توجه به موقعیت فعلی که لبنان به سمت آرامش حرکت میکند و گروههای سیاسی لبنانی با یکدیگر به یک توافق مثبتی رسیدهاند، این موضعگیری تند آقای حریری را چگونه برداشت میکنید؟
ببینید این هم امر چندان دور از ذهن نیست. زیرا گروه آقای حریری بعد از کشته شدن رفیق حریری سوریه را متهم کردند و تحولات بعدی لبنان تحت تاثیر اتهام سوریه رخ داد. همان طور که میدانید روز به روز سوریها زیر انزوای غربیها با رهبری و حمایت فرانسویها قرار گرفتند و یک فضای همکاری بین گروه المستقبل در داخل لبنان و جریان اروپایی و امریکایی با اتکای فرانسویها خصوصا برای فشار به سوریه به وجود آمد و این ادامه داشت تا ماههای اخیر که سوریها ابتکار عمل ویژهای را هم در لبنان و هم در گفت و گوی با اسرائیل آغاز کردند و توانستند خودشان را از زیر فشارهای غربی خارج کنند. این اتفاق طبیعی است که خوشایند گروه المستقبل نیست. زیرا گروه المستقبل با اتهام سوریه روند تحولات لبنان را تحت تاثیر قرار دادند و توانستند اکثریت نمایندگان و اکثریت مجلس لبنان را به دست بیاورند. الآن که انتخابات مجلس لبنان نزدیک است که نزدیک به 8 تا 9 ماه به انتخابات مجلس لبنان بیشتر وقت باقی نمانده، در چنین شرایطی گروه المستقبل نمیخواهد آن فضای انتخاباتی گذشته را به طور کامل از دست بدهد. مطلوب گروه المستقبل و طرفداران حریری این است که سوریه کماکان در دایره اتهام باقی بماند. بنابر این صحبتهای آقای حریری به نوعی اعتراض به طرف فرانسوی و غربیها هم به حساب میآید.
آیا ممکن است در روابط سوریه و لبنان که اکنون در حال بهبودی است، خللی ایجاد کند؟
طبیعتا خلل هست. اما گمان نمیکنم وضعیت را بحرانی کند.
نظر شما :