تفاهمنامه حزب الله و سلفىها، توافقی برای همه
آقای سبحانی توافقنامه حزب الله با سلفیها را که روز دوشنبه 18 اوت در بیروت به امضا رسید چگونه ارزیابی میکنید؟
تفاهمنامه در حقیقت یک نوع پیشگیری از طرف حزب الله برای جلوگیری از به وجود آمدن فتنه و ایجاد اختلافات بین شیعه و سنی است. با این که حزب الله فاصله اساسی هم در روش، هم در منطق و هم در تفکر و اعتقاد با این گونه گروه ها دارد اما در چارچوب حفظ امنیت در لبنان و جلوگیری از اختلافات شیعه و سنی در دادن بهانه به دست تندروهای اهل سنت این تفاهمنامه را امضا کرده و ارزیابی من این است که یک نوعی پیشگیری به حساب میآید.
آقای سبحانی سئوالی مطرح است مبنی بر این که آیا سلفیها از آنچنان قدرتی در لبنان برخوردار هستند که حزب الله بخواهد با آنها تفاهمنامه امضا کند؟
مسائل امنیتی به نوعی است که نیاز به حمایت گسترده مردمی نیست. کافی است جریانی از خارج لبنان یا افراد فتنه طلب یا افرادی که قصد به هم ریختن اوضاع لبنان را دارند، حتی اگر در درون افکار عمومی سنی جایگاه زیادی هم نداشته باشند ممکن است اجیر شوند و مشکلات امنیتی ایجاد کنند. این خطری است که متاسفانه در منطقه وجود دارد. بعد از مشکلاتی که توسط سلفی ها و گروه القاعده در عراق به وجود آمد و دامنگیر عراقی ها شد و به تبع آن تندرویهایی نیز به وجود آمد و اختلافات زیادی را بین شیعه و سنی ایجاد کرد، حزب الله مدام در این فکر بود و در این مسیر حرکت کرد که امکان عراقیزه شدن لبنان را از بین ببرد.
هر چند که بعضا درگیری هایی به وجود آمد و حزب الله مجبور شد اقداماتی را انجام دهد. اما سیاست کلی حزب الله بر این بود که چنین بهانه هایی را از دیگران بگیرد. بنابر این به نظر میآید که این اقدام در راستای سایر اقداماتی است که حزب الله برای جلوگیری از فتنه میان شیعیان و اهل سنت که دو طایفه و گروه های اجتماعی لبنان را تشکیل می دهند دست به این اقدام زده است.
یعنی می توانیم بگوییم، طرحی بوده که از پیش مطالعه شده و اکنون به نتیجه رسیده است؟
این را باید خود حزب الله بگوید. اما آنچه می توانیم بگوییم این است که پس از اشغال عراق و افغانستان و پس از توفیق روند سیاسی در عراق، گروههای اهل سنت تندرو زمینه هایی پیدا کردند تا به نوعی شیعیان را متهم کنند. حزب الله لبنان برای این که در لبنان چنین اتفاقی نیفتد، بعد از اشغال عراق و افغانستان از همان ابتدا برنامهای برای نزدیک شدن به اهل سنت داشت تا مشکلاتی که در برخی کشورهای دیگر وجود دارد به لبنان سرایت نکند. گرچه لبنان هم بی نصیب نماند و تحت تاثیر این تحولات قرار گرفت اما پس از تشکمیل کابینه و دولت وحدت ملی تلاش بیشتری برای وحدت بوجود آمد تا زمینه های اختلافات هم کاهش پیدا کند.
آیا میتوان گفت حزب الله با این تفاهمنامه به نوعی تلاش داشته است از تکرار وقایعی همچون نهرالبارد و ایجاد جریان های جندالشام جلوگیری کند؟
قطعا همین طور است. این نگرانی در لبنان وجود دارد که گروه هایی از القاعده که از عراق فارغ شدهاند یا فرار کردهاند یا منتقل شدهاند، بخواهند در لبنان فتنهای ایجاد کنند کما این که در نهرالبارد هم آن نبض اصلی درگیریها از هیمن نوع گروهها نشات میگرفت. تحرکاتی که در ماههای اخیر به وجود آمده و برخی از اخبار آن در لبنان مطرح شده نشان میدهد که گروهها و جریانها و پولهایی در حال سازماندهی شدن هستند تا این جریانات مبارزاتی ضد اشغالگری اسرائیل را منحرف کرده و درگیری لبنانی - اسرائیلی را به درگیریهای شیعه و سنی تبدیل کنند. شمار این قبیل اخبار در طول چند ماه گذشته افزایش پیدا کرده است. در حقیقت این حرف شما درست است که به نوعی پیشگیری است برای عدم تکراراتفاقاتی شبیه اتفاقات نهرالبارد یا اردوگاههای فلسطینی.
شبکههای عربی تلاش میکردند این تفاهمنامه را به نوعی به تحولات طرابلس که اتفاقا هفته پیش نیز در آن یک بمب منفجر شد، مرتبط بدانند، نظر شما در این زمینه چیست؟
به نظر من این کلی تر است. یعنی این تفاهمنامه یک اعلام صمیمیت و دوستی از طرف حزب الله و شیعیان به همه اهل سنت به حساب میآید. معنای این کار حزب الله این است که ما حاضر شدیم در کنار گروههای سلفی که فاصله بیشتری نسبت به سایر جریانات اهل سنت با حزب الله دارند بنشینیم و تفاهمنامه امضا کنیم. این یک پیغام دارد و آن این است که ما به هیچ وجه خواهان درگیری شیعه و سنی نیستیم و به دنبال وحدت هستیم. بندهای تفاهمنامه کاملا گویای چنین مسئلهای است که در چارچوب مشکلاتی که لبنان دارد و فشارهایی که از جانب اسرائیل و امریکا به لبنان است ترجیح حزبالله این است که با تمام گروههای داخلی در لبنان متحد باشد و اجازه بهانهگیری به اسرائیل ندهد.
شبکه الجزیره تفاهم نامه حزب الله با سلفیها را این گونه تفسیر میکرد که با توجه به درگیریهایی که میان علویان و سنیها در روزهای اخیر در لبنان جریان داشته و به نوعی چون علویان طرفدار حزب الله هستند و سنیان طرفدار رفیق حریری، از این رو این تفاهمنامه را به نوعی تفاهمنامهای میان حزب الله و سعد حریری میدانست، نظر شما چیست؟
این ارزیابی مطرح است. ولی من تصور میکنم یک گرایشی وجود دارد که حزب الله خواسته است بیان بکند. ولی این تفاهمنامه میان حریری و حزبالله به حساب نمیآید بلکه میتوانیم بگوییم که اگر جریان المستقبل موافق با این تفاهمنامه نبود شاید امکان امضای این تفاهمنامه میسر نمیشد. زیرا جریانات سنی و سلفیها در لبنان با جریان المستقبل رابطه نزدیکی به طور سنتی دارند.
با توجه به این که سلفیها به نوعی با غرب و امریکا دشمنی دارند، امضای چنین تفاهمنامهای را به نفع امریکا و غرب میتوان تعبیر کرد یاخیر؟
این یک توافقنامه کلی است. هر جریانی میتواند از این موضوع بهره ببرد. به روشهای مختلف هم قابل تفسیر است. از این زاویه که امریکاییها با جریانات سلفی و القاعده در منطقه درگیر هستند این میتواند این گونه تفسیر بشود که به نفع امریکایی ها است. اما سئوال درباره لبنان باید به نوع دیگری مطرح شود. باید بگوییم آیا امریکایی ها از توافق و تفاهم و دولت وحدت ملی در لبنان رضایت دارند یا خیر. من قبلا در مقالهای در این مورد صحبت کردم و گفتم که امریکاییها حتی اگر مجبور شدند بایستی نسبت به تفاهم و توافق ملی و وحدت ملی در لبنان که شکل گرفت لااقل مخالفتی نکرده باشند و نکنند. بنابر این اگر به این شکل تفسیر کنیم میتوانیم بگوییم آنها هم در چارچوب خواستههایشان یک چنین توافقی را مثبت ارزیابی بکنند.
اما یک نگاه دیگری هم هست. و آن این که امریکایی ها در چارچوب حمایت از سیاستهای اسرائیل در صدد فشار بر حزبالله هستند. از این رو از هر نوع اختلاف گروههای مختلف لبنانی چه سلفی و چه گروههای دیگری که هستند با حزبالله حمایت میکنند. زیرا میخواهند به حزبالله و مقاومت فشار بیاورند تا به هدفهایشان که در راستای منافع اسرائیل است، برسند. بنابر این با تفسیر دوم این توافقنامه را نمیشود چندان به سود امریکاییها ارزیابی کرد. اما بر عکس بسیاری این گونه تفسیر کردند که این تفاهمنامه بهانهها را برای پیگیری سیاستهای امریکایی – اسرائیلی که در پی ایجاد اختلاف میان گروههای لبنانی است، کم میکند و کاهش میدهد. البته یادمان باشد هر چند این تفاهمنامه در نوع خودش اهمیت دارد اما نباید بیشتر از حد ضرورت برای آن اهمیت قائل باشیم. ما باید آن را در اندازه خودش بسنجیم. معنایش این است که این گروه خاص جریان سلفی که گفته میشود به المستقبل هم بیشتر نزدیک است مایلند به حزبالله نزدیک میشوند.
سلفیها خواستگاهشان عربستان است. آیا امضای این تفاهمنامه را میتوانیم به نوعی کاهش فشار عربستانیها تعبیر کرد یا خیر؟
هنوز زود است در این مورد اظهار نظر نهایی بکنیم. ولی به هر حال این امر غیر قابل تصور هم نیست. درست است. نقش عربستان سعودی در جریان المستقبل و جریانهای وابسته به آن زیاد است. بنابر این شاید زود باشد که بگوییم روابط میان عربستان و حزبالله کاملا به حالت عادی بازگشته اما میتوان گفت، بهبود پیدا کرده است.
نظر شما :