ذوق زدگى هاى کاذب
مقاله ای از سید محمد صادق خرازی در روزنامه اعتماد ملی
اتفاقات قابل توجه طی روزهای اخیر به ویژه در مناسبات ایران و آمریکا، مقتضیات خاصی را فراهم ساخته است که می بایست بازخوانی هوشمندانه ای از تحولات جهانی و ارزیابی از تغییر سیستم بین المللی داشته باشیم و با ارزیابی مفهومی و نظری، واکنش مناسبی به یک سری مسائل روز به دست آوریم.
واقعیت امر این است که تزلزل جدی در مبانی سیستم بین المللی و بروز دوگانگی ها و چندگانگی ها بسیار ملموس است.
درون سیستم بین المللی یک هرج و مرج جدی در بعد ساختار نرم افزار و فیزیکی آن وجود دارد.
امروز بخش نرم افزاری سیستم جهانی فاقد پارادایم منظم فکری است. قدرت ها با زبان و لحن استراتژیک و محتوای غیر استراتژیک سخن می گویند و این امر یکی از ویژگی های مکتب نیویورک است که نئوکان های مستقر در واشنگتن از نمایندگان این تفکر هستند.
آمریکا در پی یک سیاست جدید نیست، رفتار تاکتیکی خود را بگونه ای به بازار سیاست تحمیل می کند تا حریف و رقیب را ارزیابی نماید. در رفتار و عمل دولت فعلی آمریکا در رابطه با مسائل ایران موضوعی که حداقل آنها را تامین کند وجود ندارد.
بر عکس آمریکایی ها در پی ایجاد یک نوع ایران هراسی در منطقه و متعاقب آن تحمیل اسلام هراسی هستند. ایران را قدرت و دشمن منطقه می دانند و اهداف استراتژیک خود را اینگونه می بینند. با مسائل منطقه خاورمیانه و حل معضل خاورمیانه به عنوان مقدمه ای برای محور حل مسائل جهانی و در نهایت ایجاد یک پارادایم جدید برخورد می نمایند. آمریکا به دنبال ایجاد محور برای سامان دادن به یک سیستم بین المللی است و واقعیت ایران و مهار ایران را در ورود به یک آزمایشگاه پارادایم جدید جهانی می داند.
چرا آمریکا به دنبال پارادایم جدید جهانی است؟ امروز اقطاب قدرت در ایالات متحده، امنیت امریکا را امنیت سیستم بین المللی و امنیت جهانی می پندارند. آمریکای نئوکان ها با آمریکای دمکرات ها و لیبرال ها کاملاً متفاوت است و نئوکان ها نسبت به هژمونی ایالات متحده به گونه ای دیگر می اندیشند.
این است که می بایست بسیار هوشمندانه درک کنیم که سیاست کلان آمریکا در قبال ایران یعنی سیاست مهار یا همان containment تغییر پیدا نکرده است. آنها در پی مهار و تعامل محدود و گزینشی در قبال ایران هستند اگرچه ساختار بوروکراتیک آمریکا در قبال ایران در زمینه روش و رفتار خود تنظیم شده است. اگر بپذیریم که سیاست کلان مهار تغییر نکرده است یک پرسش جدی به وجود می آید اینکه چرا آمریکا به حضور در مذاکرات قانع شده است:
1-چرخش بوروکراتیک و زیر فشار قرار گرفتن نئوکان ها
2-از طریق مسائل هسته ای وارد بحث های دیگر با ایران شوند.
3-تحلیل از فشارها و تحریم ها علیه ایران و مؤثر بودن آن
با این فرض نمی توان اینگونه تحلیل کرد که روابط و مناسبات ایران و آمریکا در حال تکامل است بلکه نئو کان ها همواره با دیدگاه ایدئولوژیک به مساله ایران می نگرند. امروز آمریکا به افکار عمومی خود و جامعه جهانی نیاز دارد.
خوب است به مواضع همین آقای برنز در مجلس نمایندگان آمریکا که در تاریخ 9 جولای 2008 به بیان سیاست دولت ایالات متحده در قبال ایران پرداخته است، بپردازیم. او به صورت مفصل در چهاربند مشکلات امریکا با ایران را در بستر چالش های جهانی مطرح کرده و رفتار ایران در قبال لبنان، فلسطین، افغانستان و عراق را نقد کرده و به موضوع مساله هسته ای ایران و حقوق بشر پرداخته است. برنز معتقد است که تحریم ها درقبال ایران مؤثر بوده و به استمرار فشارها تاکید داشته است.
از سخنان برنز می توان اینگونه برداشت کرد که ماجرای بازگشایی دفتر حفاظت منافع یک جنگ روانی بیش نیست. واقعیت این است که طی 30 سال گذشته دولت ایالات متحده چه در دوران جمهوری خواهان و چه در دوران دموکرات ها خواهان فعال شدن دفتر حفاظت منافع واشنگتن در تهران بوده اند. درخواست های کتبی دولت واشنگتن در بایگانی وزارت خارجه ایران موجود است. اما بایست نسبت به اهداف این جنگ روانی و درخواست هوشیار بود.
راقم این سطور باور دارد ماجرای حل و فصل مناسبات ایران و واشنگتن می بایست بر اساس عزت و حکمت و مصلحت باشد و در یک بستر جدی مورد بررسی قرار گیرد نه اینکه شتاب زده و سطحی در مقابل این شایعة درخواست شده واکنش نشان دهد. بزرگ جلوه دادن حضور نماینده امریکا و یا ماجرای دفتر حفاظت منافع یک ذوق زدگی کاذب است. ما به بازی هوشمندانه در دیپلماسی به ویژه در ارتباط با آمریکا نیاز داریم.
تغییر ساختار در سیستم بین المللی یک واقعیت است. ما می بایست نسبت به نقش آمریکا و بازیگران دیگر بین المللی و اصلا مفهوم قدرت باز تعریف مجدد داشته باشیم. عدم ارزیابی از تغییرات جدید بین المللی ما را در یک پیچ خطرناک دیگر تاریخ قرار می دهند. گفتمان امروز ایران می بایست یک انضباط در بیان و لحن نسبت به همه مسائل همه جانبه و استراتژیک باشد.
نظر شما :