عوامل اجتماعی در محاق روابط اسلام‌آباد - واشینگتن

۳۱ تیر ۱۳۸۷ | ۲۲:۱۶ کد : ۲۳۲۷ اخبار اصلی
هنوز در بیانیه‌هاى رسمی مقامات دولتی پاکستان و ایالات متحده خود را دوست و متحد نزدیک یکدیگر در جنگ علیه تروریسم معرفی می‌کنند، با این حال روابط دو کشور از زمان روی کار آمدن دولت ائتلافی جدید به رهبری حزب مردم پاکستان، رو به تیرگی رفته است.
عوامل اجتماعی در محاق روابط اسلام‌آباد - واشینگتن
هنوز در بیانیه‌ها و اظهارات رسمی مقامات دولتی پاکستان و ایالات متحده خود را دوست و متحد نزدیک یکدیگر در جنگ علیه تروریسم معرفی می‌کنند، با این حال روابط دو کشور از زمان روی کار آمدن دولت ائتلافی جدید به رهبری حزب مردم پاکستان، رو به تیرگی رفته است و امروز با گذشت بیش از 5 ماه از انتخابات فوریه پاکستان، مشکلات موجود در روابط پاکستان و امریکا چیزی نیست که بتوان آن را انکار کرد.
 
ایالات متحده دولت پاکستان را متهم می‌کند که در مهار و سرکوب نیروهای طالبان و منهدم کردن شبکه‌های تروریستی خارجی نظیر القاعده کوتاهی کرده است. کاخ سفید مدعی است که رهبران بلند پایه القاعده مانند اسامه بن‌لادن در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان در نقاط کوهستانی و صعب‌العبور پنهان شده‌اند؛ ادعایی که پاکستان آن را نپذیرفته است. در مقابل اسلام‌آباد نمی‌تواند انکار کند که بخش قابل توجهی از حملاتی که توسط نیروهای طالبان در خاک افغانستان علیه نیروهای خارجی صورت می‌گیرد، توسط طالبان پاکستان و از پایگاه‌های شمال این کشور اجرا می‌شوند.
 
از زمان اتحاد استراتژیک پاکستان و امریکا در جنگ علیه تروریسم، هزار نظامی پاکستانی در درگیری با نیروهای افراطی در این کشور کشته شده‌اند. به این ترتیب تشییع جنازه 11 سرباز که ماه گذشته در مرز افغانستان و پاکستان کشته شده بودند، رویداد غریبی برای مردم پاکستان به شمار نمی‌رفت. در هر حال، این مراسم حس عجیبی داشت که در مراسم مشابه سال‌های گذشته دیده نشده بود. اعضای خانواده این سربازها بی‌هیچ پرده پوشی به کشته شدن فرزندانشان افتخار می‌کردند چرا که معتقد بودند آن‌ها برای دفاع از خاک کشور شهید شده‌اند.
 
در واقع چیزی که در این میان عجیب بود، نه این تشییع جنازه، بلکه حال و هوای حاکم بر مراسم مشابه پیشین بود. تمام نظامیان و شبه‌نظامی‌های دولتی که پیش از این تشییع شده بودند در عملیات علیه نیروهای آشوب‌گر طالبان یا تروریست‌های بین‌المللی و در راستای اهداف دولت‌های پیشین در همکاری با پاکستان کشته شده بودند و شاید به همین خاطر از دید مردم عادی پاکستان، نه فقط لیاقت این را نداشتند که لقب «شهید» دریافت کنند، بلکه شاید چنین مرگی برای بازماندگانشان با نوعی سرافکندگی همراه بود.
 
اما چیزی که باعث شد این 11 نفر تا این مرتبه ارتقا پیدا کنند این بود که آن‌ها به اشتباه در عملیات نیروهای آمریکایی کشته شده بودند. این مساله در واقع اساس اختلافاتی است که امروز بعد از سال‌ها بین واشینگتن و اسلام‌آباد سرباز کرده است. در این کشور خیلی‌ها از این که نظامی‌هایی را که در جنگ با طالبان کشته شده‌اند، شهید بنامند، اکراه دارند. برای آن‌ها طالبان دوست و امریکا، دشمن است. اغلب روحانیون و مفتی‌های پاکستان جنگیدن علیه طالبان را جنگ علیه خودی توصیف می‌کنند.
 
آمریکایی‌ها می‌گویند در عملیاتی که موجب کشته شدن این 11 نفر شد، نیروهای افراطی و بنیادگرا را هدف گرفته بودند در حالی که دولت پاکستان این حمله را عملیات خشونت‌طلبانه و بی‌منطق توصیف کرده است.
 
امامی که این مراسم تشییع را رهبری می‌کرد به حاضران در این مراسم گفت: «این‌ها بی هیچ تردیدی شهید هستند. اینها را امریکایی‌ها کشته‌اند، غیر مسلمان‌هایی که کمر به تخریب ممالک اسلامی بسته‌اند ... انشاالله خداوند خود تمام نیروهای بیگانه را نابود خواهد کرد.»
 
در واقع نمی‌توان انکار کرد آن چه امریکا در آغاز دوران ریاست جمهوری جرج بوش تحت عنوان جنگ علیه تروریسم آغاز کرد، در جهان اسلام و در بین مسلمانان به عنوان چیزی فراتر از آن، یعنی به مثابه جنگ علیه اسلام در نظر گرفته می‌شد. اما با این حال آن چه در یک سال اخیر در پاکستان روی داده است رشد و غلیان احساسات ضد امریکایی با سرعت و شدتی به مراتب بیشتر از سایر کشورهای اسلامی بوده است.
 
این وضعیت به گونه‌ای بوده است که حتی سفیر ایالات متحده در اسلام‌آباد را نیز که همیشه به نوعی خوشبین است، نگران کرده. آن پترسون در این باره می‌گوید: «عمق احساسات ضد امریکایی در این جا مرا شگفت‌زده کرده است.» او که اخیراً در دیداری با صاحبان تجارتخانه‌ها و بازرگانان پاکستانی گفتگو کرده است به ویژه از گستردگی احساسات ضد امریکایی در بین طبقه متوسط پاکستان، مراتب تعجب خود را ابراز کرده است. این در حالی است که این گونه دشمنی‌ها پیش‌تر به طبقات محروم و پایین جامعه محدود می‌شد.
 
او در همین دیدار ضمن اشاره به منافعی که کمک‌های مالی و اقتصادی امریکا برای پاکستان به ارمغان آورده است به بازرگانان پاکستانی گفت: «چیزی که برای من شگفت‌آور است این است که اگر افراطی‌ها و نیروهای ضد امریکایی در این کشور پیروز شوند اولین گروهی که متضرر خواهد شد همان طبقه متوسط پاکستانی است که با اتکا به رونق اقتصادی [ناشی از کمک‌های اقتصادی امریکا] شکل گرفته است.»
 
البته کم‌تر از یک هفته بعد از این «درد دل» سیاسی با تجار پاکستانی، سفیر امریکا، زمانی که در مراسم اعطای تقدیرنامه علمی به دانشجوهای برتر پاکستانی از سوی جوانی از همین طبقه مرفه متوسط که موجودیت خود را مدیون حمایت‌های اقتصادی امریکاست مورد تحقیر قرار گرفت. جوان مورد نظر که دانش‌آموخته دانشگاه امریکایی هاروارد بود زمانی که برای دریافت تقدیرنامه روی سکو خوانده شد، بی اعتنا از کنار خانم سفیر عبور کرد و 20 ثانیه فرصت پیدا کرد تا از میکروفون تالار مراسم برای ایراد شعارهایی علیه امریکا استفاده کند.
 
این جوان ظرف یک روز به شخصیت مشهوری تبدیل شد که ظرف 24 ساعت بارها در رسانه‌های خبری پاکستان نشان داده شده و مورد تمجید و تحسین قرار گرفته بود. ده‌ها هزار پیام حمایت از او از طریق وسایل ارتباطات مختلف برای او سرازیر شد و صدها هزار نفر در سراسر دنیا از طریق سایت «یوتیوب» تماشا کردند که او چگونه در برابر سفیر امریکا به انتقاد از سیاست‌های این کشور در پاکستان می‌پردازد.
 
محور اصلی انتقادهای کوتاه این دانشجوی جوان چیزی بود که او «جنایات امریکا در قتل عام مردم بی‌گناه پاکستان» طی حملات موشکی به شمال این کشور از آن یاد کرده بود. البته بر اساس آمار رسمی که مورد تایید دولت پاکستان نیز هست امریکا طی یک سال گذشته اندکی بیش از ده حمله موشکی به شمال پاکستان انجام داده است که تنها در دو عملیات موجب کشته شدن افرادی غیر از شبه‌نظامیان طالبان و گروه‌های افراطی شده است. دولت اسلام‌آباد هر بار این گونه عملیات را محکوم کرده است.
 
علاوه بر این، دانشجوی پاکستانی در 20 ثانیه فرصت سر دادن شعار دولت امریکا را به خاطر حمایت از رئیس جمهور «غیر قانونی» پاکستان، یعنی پرویز مشرف، محکوم کرده است. مشرف که با کودتایی بدون خونریزی در سال 1999 قدرت را در پاکستان به دست گرفته است اکتبر سال گذشته میلادی در رای‌گیری که مورد اعتراض دادگاه عالی بود بار دیگر به ریاست‌جمهوری برگزیده شد. او برای برداشتن موانع پیش‌روی خود نوامبر همان سال با اعلام وضعیت فوق‌العاده ترکیب قضات دیوان عالی را بر خلاف قانون اساسی پاکستان دگرگون کرد. شکست او و حزبی که از او حمایت می‌کرد در انتخابات فوریه مهر تاییدی بر افول محبوبیت مشرف دست کم در یک سال اخیر.
 
با این حال امریکا که هنوز مشرف را متحد شماره یک خود در جنگ با ترور می‌داند از او و ریاست جمهوری او حمایت می‌کند. حمایت‌های امریکا از مشرف به حدی است که امروز مردم پاکستان نام او را با نام جرج بوش آمیخته و به طنز وی را «بوشرف» می‌خوانند. در حق یقت حمایت‌های بی چون و چرا کاخ سفید از مشرف نیز یکی از دلایل عمده گسترش احساسات ضد امریکایی در پاکستان بوده است.
 
امریکا در سال‌های گذشته بیش از 5 میلیارد دلار در قالب کمک به متحدان واشینگتن در جنگ با تروریسم به پاکستان کمک کرده است با این حال نظامی‌های این کشور زمانی که به اشتباه به دست امریکایی‌ها کشته بشوند، شهید خوانده می‌شوند و در غیر این صورت اگر در راستای سیاست‌های امریکا در مبارزه با طالبان کشته شوند منفور خواهند بود. امریکا در سال‌های گذشته از دولت پاکستان به رهبری مشرف حمایت کرده است و اکنون مشرف در آستانه سقوط است و دولت کنونی به نخست‌وزیری سید یوسف رضا گیلانی راه خلاف جهت سیاست‌های امریکا را در پیش گرفته و با طالبان دیگر نیروهای افراطی به مذاکره صلح نشسته است. و بالاخره امریکا با کمک‌های اقتصادی پاکستان را از بحران اقتصادی نجات داده و بقای طبقه متوسط این کشور را تضمین کرده و در مقابل اکنون احساسات ضد امریکایی حتی به این طبقه نیز نفوذ کرده و آن را در بر گرفته است. اکنون طبقه متوسط جامعه پاکستان به طور معمول در هر جامعه‌ای از عوامل تضمین دموکراسی محسوب می‌شود، با استفاده از ابزار دموکراتیک یعنی از طریق صندوق‌های رای، مطبوعات و رسانه‌های آزاد، و تجمع‌های مدنی در پی حمایت از افراطی‌ها و جریان‌هایی است که در بطن خود ضد قانون و ضد دموکراتیک هستند.
 
این سر درگمی و نتیجه معکوسی که ممکن است پیامدهای هولناکی برای آینده پاکستان داشته باشد در حقیقت محصول اشتباهات مکرر امریکاست و راه حل آن (اگر راه حلی بتوان برای آن متصور شد) با کمک‌های مالی هنگفت به دولت مردان اسلام‌آباد و در مدتی کوتاه قابل دسترس نیست. در واقع آن چه امروز در مخالفت با سیاست‌های واشینگتن در پاکستان، از کاخ نخست‌وزیری گرفته تا خیابان‌های کراچی یا اسلام‌آباد می‌گذرد نتیجه حرکت اجتماعی از پایین به بالا است و ریشه عمیقی در لایه‌های مختلف جامعه پاکستان دوانده است.
 
ریشه‌کن کردن این حرکت موجب آشفتگی بیشتر در اجتماع پاکستان شده و فرصت بهتری برای بقا به دست افراطی‌ها و نیروهای بنیادگرا خواهد داد. در مقابل، راه حل این معضل خشکاندن ریشه‌های حرکت ضد امریکایی با بستن راه سیاست‌هایی است که در هشت سال گذشته ایالات متحده را به این جا رسانده است. چنین راه حلی البته پیچیده و وقت‌گیر است و برای آمریکایی‌ها به معنای تداوم مشکلات و فشارهای ناشی از فعالیت طالبان در پاکستان و افغانستان در سال‌های متمادی آتی است.

نظر شما :