آخرین، کسی را نمی ترساند
نقدی بر مقاله اخیر معمار تحریمهای ایران
نویسنده: علی بختیاری
دیپلماسی ایرانی: ریچارد نفیو معروف به معمار تحریم های هوشمند ابتدای دهه نود علیه ایران، مقاله ای در نشریه فارن افرز نگاشته و عنوانش را هم "آخرین فرصت برای ایران" برگزیده است. البته هرگز باور نداشتته ام که هر نوشته و مصاحبه و این روزها توئیت جماعت اهل سیاست الزاما واجد اهمیت و نیز معانی نهانی و هویداست که هوش متوسط بسیاری از این جماعت از میانگین جوامع کمتر است و گاه تنها نخستین کلماتی که بر ذهنشان می رسد را روانهی کاغذ نموده یا بر زبان می آورند. افسون و انعکاس رسانه و تکرار تصاویر و نیز گفته های آنان در کاغذ و تصویر از اهل سیاست تصویری دانشمند و دوراندیش می سازد که نحوهی فنجان دست گرفتن ، نگاه و نیز هرواژه شان لبریز معنی و کرداری برای آتیه و اکنون است و نکته دان ها باید بنشینند و دربابند و بر این ترهات تفسیرها قلمی نمایند.
در خاطرات خانم مونیکا لوینسکی کارآموز سابق کاخ سفید و رقیب عاطفی خانم هیلاری آمده که زمانی در دفتر رئیس جمهور حاضر بوده و کلینتون با بوریس یلتسین رئیس جمهور وقت روسیه درباره توان موشکی طرفین گفتگو می کرده است. کلینتون از باده گساری و بیخوابی شب قبل تا آستانه افتادن گوشی تلفن از دستش رفته و یلتسین مدام به اطرافیانش می گفته به گمانش کلینتون دارد پیغام مخاصمه با این بی اعتنایی صادر می نماید... و باقی داستان را خودتان در کتاب بخوانید.
القصه جناب نفیو خواسته تا ترامپ یک فرصت و آخرین فرصت را برای دیپلماسی و گفتوگو با ایران فراهم آورد و احتمالا معنای آخرین فرصت روشن است و پس از آن دهان ها بسته و مخاصمه آغاز می شود. نفیو کلیاتی درباره شرایط منطقه و امکان های ایران و ایالات متحده نیز بر قلم آورده که بیش و پیش از گفته های پیشتر نیست و به باورم تنها در آن خودنمایی و فضیلت فروشی نهفته است.
نکتهی نخست این که اخرین فرصت را به کسی می دهند که در خطا ،اشتباه و بدکاری مداوم بوده است،در مورد مشخص پرونده هستهای، تاکنون جمهوری اسلامی ایران به تمام تعهدات برجامی خود عمل نموده است و گزارش های غیرسیاسی ناظران آژانس هم موید این ادعا هستند. شبهه و هراس افکنی با جملاتی چون آخرین فرصت، حمله به تاسیسات اتمی و ...داستان هایی نخ نما هستند و حکایت همان گزینه های روی میز که سال هاست گفته می شود و هیچ سخن تازه ای در میان نیست.
ممکن است برخی تحلیلگران و البته سیاسیون واشینگتن گمان ببرند ایران با توجه به تغییرات منطقه در موضع ضعف است و باید غایت و نهایت امتیاز و البته خلع توان را در برابر آن اعمال نمود. طبعا ایران با مشکلات اقتصادی و کاستی انرژی مواجه است. اما از یاد نبریم تغییر در سوریه الزاما معنی ضعف تهران را نمی دهد. باید پرسید فرجام حضور و هزینه ایالات متحده در عراق و افغانستان دقیقا کدام بوده است؟ ایا نظم سیاسی مورد نظر و ترتیبات متخذه راه بر کمال مطلوب برد یا دشمنان پیشتر ایالات متحده حالا ساکن ارگ و منطقه سبز هستند و یانکی ها شبانه و باسرعت تسلیحات و متحدانشان را به خود وانهادند و گریختند؟ نمی شود منطقه سیال و آتشین مزاج غرب آسیا را سطحی و با هلهله های زودگذر تفسیر نمود. اینجا جای آدم های زودرنج و البته عجول نیست.
برنامه هسته ای ایران از مرزهای هراس غرب سالیانیست که عبور کرده و فارغ از تاسیسات در ذهن و ضمیر دانشمندان کشور نشسته است و هرگز با حذف و خرابکاری نمی شود آن را از میان برداشت اما منطق غربی می پندارد با حذف مکان و اشخاص می شود یک باور و البته دانش را از میان برداشت. در این مقاله آقای نفیو احتمالات در یک حمله نظامی را هم می سنجد و می خواهد آمادگی برای آن وجود داشته باشد اما نخست فرصت به دیپلماسی داده شود. تکرار سخنان ملال آوری که بارها و سال ها شنیده اید، پنجره ها برای گفتوگو همیشه باز نیست،فرصت ها همیشگی نیستند، ترامپ گزینه های دیگری دارد و......
باور دارم نوشته آقای نفیو فارغ از نام و نقش ایشان در گذشته چندان نکته ی تازه و محال اعتنایی ندارد. اگر مخاطب این گفته ها تصمیم سازان در ایران اند باید گذر این سالها به نفیو و ساکنان کاخ سفید الگوی تصمیمی گیری تهران را نشان داده باشد. فشار و تهدید به برخورد، هرگز موجب عدول و عبور از خطوط قرمز نگشته و البته انگیزه و اراده ی تهران هم در یک سال اخیر به قدر کافی سنجیده شده است. تحریم ها تا غایت و نهایت تازموده شده اند و البته بر مردم و توسعه در ایران فشار و فرسودگی حاصل کرده اندو این قابل نادیده انگاری نیست، اما ایران از مرحله تنش ها عبور نمود و زیستن و دوام آوردن با تحریم ها و البته کمترین فروش نفت را هم آموخت و البته با سختی و کندی در ساختارها اما به هر روی آن چه آقای نفیو و صاحب کارانش می خواستند محقق نشد. نکته دیگر توقف برنامه هسته ای و یا کندی سرعت آن بود که تهران از مرز علم هسته ای گذشته و اراده لازم را هم دارد اما تصمیم مسئله ایست که نوع مواجهه طرف مقابل در شکل گیری آن موثر خواهد بود.
به نظرم فارغ از نگاشتن مطالب ملال آور و تکراری و در پرده و با ایهام سخن گفتن بهتر است نخست واشنگتن نشینان دریابند ایران بخش بسیار مهمی از ترتیب و تصمیم در خاورمیانه است و باید ابتدا تفاوت و الگوی خاص رفتاری آن را پذیرفت و رویاها را کنار نهاد. دوم دلخوش نمودن به برخی تغییرات در خاورمیانه کودکانه است،باید تصمیمات بزرگ برای اقدام عادلانه و موثر گرفت.
نظر شما :