چند اقدام ضروری برای تغییر معادلات
ماشین جنگ اسرائیل چگونه متوقف خواهد شد
نویسنده: میرجواد میرگلویبیات، دکتری تخصصی رشته مطالعات منطقه ای با تمرکز بر خاورمیانه و شمال آفریقا در دانشگاه تهران
دیپلماسی ایرانی:
قسمت اول
چگونه ماشین جنگ اسرائیل متوقف خواهد شد؟ برای اینکه جواب این سوال را بدهیم، در ابتدا باید پاسخ این پرسش را داد چه شد که ماشین جنگ اسرائیل روشن شد؟ البته ماشینی که هنوز نتوانسته پیروزی راهبردی و تثبیت شدهای به دست بیاورد.
اگر بخواهم برآیند روندها و جریانهایی که به ادراک از تهدید اسرائیل از موجودیتش منجر شد را به طور کلی دسته بندی کنم، به نظرم سه محور اساسی منجر به عملیات ۷ اکتبر و وقایع بعد از آن به قرار زیر است:
۱. آرمان نابودی اسرائیل در ایران و محور مقاومت
۲. راهبرد اصلی ایران و مقاومت برای ایجاد نظم مورد نظر خودشان در غرب آسیا و تبدیل شدن به نظم هژمون
۳. رقابت قدرتهای بزرگ جهانی برای ایجاد نظم چند بعدی مورد نظر خود در منطقه برای کنترل قدرت رقیب (توسط آمریکا و غرب) یا بسط قدرت خود (چین و روسیه)
با تحلیل مختصر هر کدام از موارد سه گانه بالا میتوانیم متوجه بشویم که چرا ماشین جنگ اسرائیل با این قدرت به راه افتاد و چرا معتقدم این ماشین جنگ به این زودی خاموش نخواهد شد مگر اینکه اقداماتی همسنگ این معادلات انجام شود.
مساله نابودی اسرائیل که با انقلاب اسلامی ایران وارد معادلات منطقه شد، زیر بنای اصلی تحولات منطقه را در پنج دهه بعدی فراهم کرد. اساسا انقلابها فراخور جایگاه هر کشوری در نظم بینالملل و منطقه روی معادلات جهانی و منطقهای تاثیر میگذارند، انقلاب ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. آرمان نابودی اسرائیل و آزادی قدس شریف در اواخر دهه ۱۹۷۰ در فضایی به وجود آمد که اسرائیل پس از تشکیل خود و جنگهای چندگانه و تلاشهای گسترده خود به نوعی موجودیت خود را تضمین و تثبیت کرده بود و نظم مورد نظر خود را تاسیس و به دنبال بسط آن بود. در چنین شرایطی آنتیتز این نظم توسط انقلاب ایران به سپهر نظری و عملی منطقه وارد شد که به نوعی سنگبنای بازیگری ایران و مقاومت در دو سطح محوری مورد نظر این متن بود.
سطح تحلیل محور دوم دقیقا برآمده از انقلاب ایران با آرمان آزادی فلسطین و مقاومت در مقابل استعمار و استکبار ایجاد شد. هر چند که مساله آزادی فلسطین آرمان اصلی نظم جدید بود ولی نباید این نظم را فقط در این مساله خلاصه کرد، و منافع مادی راهبرد را تیز به آن اضافه کرد. وقایعی ماند جنگ تحمیلی، جنگ داخلی لبنان و یورش اسرائیل به جنوب این کشور، فروپاشی شوروی، انتفاضهها، مصالحههایی مانند مادرید، حمله آمریکا به عراق، جنگ ۳۳ روزه و بهار عربی را در کنار وقایع دیگر در کنار سایر عناصر قدرت را در تلاش ایران و مقاومت برای تعیین نظم مورد نظرشان در منطقه و تبدیل به نظم هژمون را مورد نظر قرار دهیم.
محور دوم برآیند وقایع بعد از انقلاب ایران به حساب میآید که امروز نظم منطقه را به طور بی سابقهای بعد قرنها به نفع ایران تغییر داده مسالهای که سران اسرائیل را به شدت نگران کرده است و آنها در کلید واژهایی مانند نظم جدید یا رنسانس منطقه نشان دادند که به دنبال ار بین بردن یا تضعیف شدید این نظم هستند.
اما سطح تحلیل محور سوم در حد رقابت و کنشگری قدرتهای بزرگ است. دو محور اخیر هم از این فضا متاثر است و هم میتواند روی این سطح تاثیر بگذارد.
قدرت نوظهور چین، و قدرت توسعه طلب روسیه که نفوذ زیادی روی منطقه دارند و کنترل منطقه را یکی از مولفههای حیاتی خود میپندارند در رقابت با آمریکا در پی به دست آوردن منطقه و تثبیت راهبردهای خود در آن هستند. طرح مهار چین آمریکا، یا طرح یک کمربند یک جاده چین و بدیل آن یعنی طرح کمربند کریدوری جنوب خلیج فارس و اتصال ایندوپاسفیک به اروپا با نقطه کانونی اسرائیل، و کنترل روسیه در منطقه از موارد مهم رقابتهای قدرتهای بزرگ هستند که به شدت روی معادلات امروز منطقه تاثیرگذار هستند. ولی این تاثیرگذاری یک طرفه نیست و نظم ایرانی منطقه میتواند در این فضا یک متغیر تاثیر گذار و حتی متغیر تعیین کننده باشد.
با این توضیحات میتوان متوجه شد که این دوایر تاثیر گذار روی هم، یعنی آرمانهای انقلاب اسلامی ایران، نظم منطقهای ایجاد و تثبیت شده ایران به همراه بازیهای سطح جهانی سبب شده بود که اسرائیل بعد طوفان الاقصی تقریبا در تمامی ابعاد ماجرا خود را با تهدید جدی و بعضا موجودیتی روبهرو ببینید. (در اینجا وارد بحث داخلی فلسطین و مشکلات این مردم و فراموشی آرمان فلسطین در جهان عرب نشدم.) اگر چنین تحلیلی را بپذیریم، حتی میتوان چنین نتیجه گرفت که بدون طوفان الاقصی نیز این ماشین جنگ روشن میشد.
قسمت دوم
ماشین جنگی که از برآیند این سه محور روشن شده بعید است به این زودی متوقف شود، مگر آنکه اقداماتی انجام شود که به این نتیجه برسند که خاموش شدن این این ماشین ضرر کمتری از روشن ماندن آن نصیبشان میکند.
اسرائیل و غرب به این نتیجه رسیدند برجام به ترتیب معادله هستهای>موشکی>منطقهای (نیابتی)، دمیدن در شیپور از طرف گشاد آن است. انها دیدند که پس از برجام نه آرمان فلسطین در ایران کمرنگ شد، نه نظم منطقهای ایرانی تضعیف شد، و نه ایران خود را جزئی از محور غرب برای رقابت قدرتهای بزرگ دانست لذا آنها با تغییر ترتیب معادله به منطقهای (نیابتی)>موشکی>هستهای دنبال بستن پرونده ایران هستند با مختصاتی که گفته شد.
امروز غرب با کارگزاری اسرائیل و بهره بردن از اراده اسرائیل دنبال از بین برون بازوی توانمند مقاومت جمهوری اسلامی ایران است. ماشین جنگ اسرائیل حداقل تا زمان تضعیف این معادله متوقف نخواهد شد مگر آنکه ایران و محور مقاومت تغییر اساسی در روی زمین و به تبع آن معادلات امروز جنگ و منطقه ایجاد کند. در زیر به چند مورد ضروری برای تغییر معادلات اشاره میکنم.
۱. ضربه اساسی مستقیم ایران به اسرائیل که وعده صادق دو در مقابل آن در حد یک گوشمالی به حساب بیاید.
۲. قطع جریانهای تامین اسرائیل از ناامن کردن مدیترانه و بنادر شمالی اسرائیل (مانند دریای سرخ و بندر ایلات) تا زنجیره تامین خشکی آن از امارات، و پل هوایی منطقهای امارات به سمت اسرائیل و حتی شریانهای انرژی به سمت اسرائیل.
۳. حضور گسترده نیروهای چند ملیتی مقاومت در لبنان، و حتی فتح چند کیلومتر از عمق خاک اسرائیل به همراه افزایش آتش موشکی و پهپادی مقاومت به سمت شهرها و بنادر مهم و زیر ساختهای اسرائیل.
۴. تحت فشار قرار دادن عمق راهبردی اسرائیل در آمریکا و غرب. امروز نباید اسرائیل را محصور در سرزمینهای اشغالی بدانیم. عمق راهبردی اسرائیل چه در تاب آوری اقتصادی چه تاب آوری امنیتی، در آمریکا و غرب است. تا زمانی که شاخصهای تاثیرگذار مانند قیمت انرژی، بیمه دریایی، ریسک اقتصادی، بازار سهام در غرب و آمریکا متاثر نشود عمق راهبردی اسرائیل آسیبی نمیبیند.
۵. سعی در طراحی بازی که در آن قدرتهای بزرگ مانند روسیه و چین بدیل برنامههایی که برای مهار آنها ایجاد شده بود را در آن بیابند و به نوعی غرب را وادار به خاموش کردن ماشین جنگ اسرائیل بکنند.
۶. هستهای شدن ایران.
نظر شما :