به مناسبت روز ملی کره

این سرزمین رویایی چگونه شکل گرفت

۲۰ مهر ۱۴۰۳ | ۰۸:۰۰ کد : ۲۰۲۸۶۹۳ آسیا و آفریقا نگاه ایرانی
نویسنده خبر: مرتضی سلطانپور
مرتضی سلطانپور در یادداشتی می نویسد: در زمان های بسیار قدیم شاهزاده ای باهوش و شجاع به نام هوان هونگ ۰ 환웅 زندگی می کرد که به پسرِ شاه آسمانی معروف بود. شاهزاده از پدرش خواست که شبه جزیره  زیبای کره را به او ببخشد. پادشاه شبه جزیره را به او بخشید.
این سرزمین رویایی چگونه شکل گرفت

دیپلماسی ایرانی: کره باستان در واقع به سرزمینی گفته می شود که شامل کره شمالی و بخش بسیار بزرگی از منطقه منچوری است. کره ایها چگونگی به قدرت رسیدن اولین پادشاه خود را در قالب افسانه ای ترسیم کرده که به افسانه تانگون معروف است. محل وقوع این داستان شمال شبه جزیره یعنی کره شمالی کنونی و بخشی از سرزمین منچوری به نام سام وی ده بک 삼위태백به معنای میان سه کوه آتشفشان است. البته تمامی مردم کره هم جنوب و هم شمال به این افسانه علاقه مند هستند. در این افسانه چند موضوع مانند دو حیوان یعنی ببر و خرس به عنوان سمبل قدرت و جو و سیر به عنوان دو ماده غذایی تاثیرگذار بر بدن هر جاندار و غار به  محل تاریکی همانند رحم برای رشد و نمو انسان مورد توجه قرار گرفته است. شناخت ادبیات هر ملتی ابعاد مختلفی از زندگی ملتها را روشن می کند. با خواندن این رمان خواهیم فهمید که علت حضور این دو حیوان در نقاشی های کره ای به چه علت است؟ و یا چرا اینقدر سیر در مواد غذایی کره ای ها مورد توجه است، حال با درک مختصری که از فضای داستان به‌دست آمد. خلاصه این رمان را دنبال می کنیم.

در زمان های بسیار قدیم شاهزاده ای باهوش و شجاع به نام هوان هونگ 0 환웅 زندگی می کرد که به پسرِ شاه آسمانی معروف بود. شاهزاده از پدرش خواست که شبه جزیره  زیبای کره را به او ببخشد. پادشاه شبه جزیره را به او بخشید. شاهزاده در حالی که سه مهر آسمانی را با خود حمل می کرد به همراه  سه هزار گل به زمین فرود آمد. شاهزاده به زیر درخت مقدس روی کوه بک تو رسید و از تخت بالا رفت. در آن جا او شهر مقدسی را بنا کرد و وزیرانی را برای اجرای فرمان هایش منصوب کرد: پرنگبِگ (صدر اعظم ابر)، اوسا (صدر اعظم باران) و اونسا (صدر اعظم باد)، که آنان حدود سه هزار و شصت شغلی که در رابطه با انسان است را مدیریت می کردند. آنها تمام کارها انسان را تحت کنترل خود داشتند.

در آن زمان خرسی و ببری با هم در غاری بزرگ در نزدیکی جنگل زندگی می کردند. آنها با اصرار آرزو داشتند که انسان شوند. هر روز صادقانه جلوی درخت شاهزاده آسمانی که اکنون حاکم سرزمین شده بود نماز می خواندند. شاهزاده بیست سیر و یک بسته جو به آنها داد و گفت: اینها را بخورید و خودتان را در عمق غار یک صد روز زندانی کنید و سپس شما انسان خواهید شد. خرس و ببر، سیر و جو را گرفتند و به غارشان رفتند. آنها با جدیت شروع به دعا کردند که شاید آرزویشان برآورده شود. خرس با صبر، سختی ها را تحمل کرد و پس از بیست و یک روز زنی زیبا شد، اما ببر گریخت؛ زیرا نمی توانست روزهای طولانی را در غار تاریک سپری  کند. زن بیش از حد خوشحال بود و دوباره به جنگل رفت و دعا کرد تا شاید مادر یک بچه شود. دیری نگذشت که او شاهزاده ای به دنیا آورد که نام این شاهزاده را تانگون یا شاه جنگل گذاشتند. مردم سرزمین بسیار از تولد شاهزاده که پس از این نخستین شاه شبه جزیره کره شد خوشحالی کردند. هنگامی که او روی تخت شاهی نشست پایتخت جدید کره باستان را پیونگ یانگ (پایتخت فعلی کره شمالی) را بنا گذاشت و نام سلسله پادشاهی خود را چوسون (سرزمین صبح بامدادی) نامید. این ماجرا چهار هزار و دویست و هشتاد و هفت سال پیش اتفاق افتاده است. او بعدها پایتخت را به منطقه بسیار زیبای میونگ‌سان در شمال شرقی کره شمالی فعلی انتقال داد؛ جایی که در آن جا اکنون سه مکان مقدس به نام سه پادشاه کره باستان که به سام سونگ‌ معروف است قرار دارد. این سه مکان عبارتند از مکان پدربزرگ تان گون هواناین (환인) شاه مقدس، هوان هونگ پدر تانگون (환웅 شاهزادی مقدس و تانگون: 단군نخستین شاه بشری). در کوه های میو یانگ سان (منطقه ای است بسیار رویایی و زیبای شبیه سوراک‌سان در کره جنوبی) غاری وجود دارد به نام تانگون که  منسوب به اولین پادشاه کره است.

مرتضی سلطانپور

نویسنده خبر

دیپلمات و کارشناس مسائل شبه‌جزیره کره

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: کره کره شمالی کره جنوبی شبه جزیره کره مرتضی سلطانپور تاریخ کره روز ملی روز ملی کره


( ۵ )

نظر شما :

احمد ۲۳ مهر ۱۴۰۳ | ۰۲:۴۵
بنظرم اگر دیپلماسی بجای مقالات سیاسی از اینطور داستانهای اساطیری بگذارد خوانندگان بیشتری خواهد داشت.