بدانیم تا بمانیم
تاملی در آینده روابط ایران و روسیه بعد از جنگ اوکراین
نویسنده: علی منصوری، دکتری تاریخ تمدن و عضو هیات علمی دانشگاه دوگنبدان
دیپلماسی ایرانی: یک ضرب المثل روسی اظهار می دارد: «اگر هر روس را بتراشی از دل آن یک تاتار بیرون می آید.» این جمله اگرچه ممکن است اغراق باشد؛ اما می تواند گویای پیچیدگی دنیای روسها باشد. شناخت روسها برای ایران معاصر در قالب یک تهدید هویتی اتفاق افتاد. این تهدید تا زمانی که ساختار تزاری روسیه بود تداوم داشت و با حضور انگلیس در ایران تحدید شد. در دوره پهلوی عمدتاً ایران در راستای جلوگیری از گسترش کمونیزم و در قالب محور غرب تعریف شد؛ اگرچه ایران به لحاظ هویتی خطری برای روسیه نداشت.
روسیه بعد از انقلاب اسلامی وارث نابسامانی های فروپاشی شوروی 1991م/1370هـ.ش بود و از اینکه ایران از بلوک غرب خارج شد نمیتوانست از این موضوع خوشحال نباشد؛ اگر چه در جنگ تحمیلی از صدام حسین نیز پشتیبانی کرد. روابط ایران و روسیه بعد از انقلاب تا جنگ اوکراین عمدتاً ناظر به یک روابط یک سویه مبتنی بر تامین اقلام دفاعی دست چندم از روسیه که آن هم به سختی و با شرط و شروطها، بود. در این دوران کشورمان توانست سامانه و سلاح های خریداری شده از روسیه را مهندسی معکوس کند و آنها را با ایده ها و خلاقیت بهبود و ارتقاء بخشد. این رابطه با وقوع جنگ اوکراین در 2022م/ 1400هـ.ش معکوس شده است. این موضوعی است که ما باید قدر بدانیم.
روسها که جنگ اوکراین را یک عملیات ویژه و محدود تلقی می کردند در دام حرص و طمع خود و نقشه های آمریکا گرفتار شدند. به نظر میرسد اگر پوتین تصور یک جنگ میان مدت و بلند مدت که اکنون در آن گرفتار شده است را داشت در خصوص حمله وسیع به اوکراین تجدیدنظر و تدبیر میکرد. این جنگ، منابع روسیه را که پوتین به واسطه اصلاحات و گسترش روابط با غرب اندوخته بود از بین خواهد برد. به قول بازاری ها آنچه روسیه امروز می خورد از جیب است و این قطعاً بی انتها نیست. اگرچه وجود یک دولت امنیتی – پلیسی با نظارت شدید در روسیه امکان حیف و میل بیت المال، هدر رفت منابع و... را مثل بعضی از کشورهای تحریمی دیگر را اندک کرده که این موضوعی دیگر است.
نبرد اوکراین و حمایت همه جانبه اروپا و آمریکا از این کشور، دامنه این جنگ را گسترش داده است. منافع ملی ما عدم حمایت از هیچ یک از طرفین در عین تعامل و گسترش روابط با طرفین را ایجاب می کند؛ امری که به نظر متناقض می رسد. دیپلماسی، هنر مدیریت و استفاده از تناقضات است. امری که امروزه ترکیه از آن به نحو مطلوبی بهره برداری می کند و با گسترش روابط دفاعی با اوکراین و دادن تسلیحات، با روسیه نیز گسترش روابط دفاعی – اقتصادی خود را دارد. این در حالی است که ما هزینه جنگ اوکراین با روسیه را با تحمل چندین تحریم پرداخت کرده ایم اما نتوانسته ایم از منافع اقتصادی آن بهره ببریم که این خود قصه/غصه ای بزرگ است. پیچیدگی موضوع زمانی است که بدانیم این روابط مبتنی بر نیاز شدید و حتمی روسها به ماست؛ اما در همان حوزه دفاعی نیز ما نتوانستیم حداقل ها که معادله امنیت ملی ما را تقویت کند رقم بزنیم. با وجود انعقاد قرارداد خرید جنگنده و سامانه های دفاعی با روسها آنان با مهارت از انجام آن با خرید زمان تا به امروز امتناع کرده اند. دلایل این موضوع وسیع است. در بعد داخلی عدم وجود مدیریت واحد یکی از نکات است. وجود مراکز متعدد، موازی و مجزا این فرصت را به روسها می دهد تا منافع خود را به درستی و خوبی پیش ببرند؛ این در حالی است که تامین نیازمندیهای پهپادی آنها در بحبوحه جنگ، نباید بدون دریافت جنگده ها و سامانه های دفاعی انجام می پذیرفت. به روی آنچه گذشته، گذشته است.
این روزها، گزارشهایی دال بر قصد ایران به ارسال موشک به روسها در نشریات خارجی درج می شود. این امر، نخست، بیانگر میزان حساسیت اروپا و آمریکا به این موضوع است. در این خصوص حتماً باید خوب اندیشید؛ زیرا در حالی که مشتریان بسیاری بهدنبال سلاح ایران هستند چه دلیلی وجود دارد که کشورمان که به سختی به دنبال رفع تحریم است با تحریم ها و قطعنامه هایی جدید مواجه کنیم که سرانجام آن نامشخص است؛ این در حالی است که روسها اولاً سلاح هایی که مدتها پیش قرارداد بسته شده را هنوز نداده اند. اگرچه روش روسها در گذشته این گونه بوده، زمانی که سلاح دست چندم خود را به کشور ما فروخته اند مختصات و سیگنالها و نقاط ضعف آن را به رژیم صهیونیستی برای هر گونه اقدام ارائه کرده اند؛ با این حال تحویل ندادن آن نیز خود یک نکته است. از یاد نبریم در همین مدتی که روسها به سلاح ما وابسته شده اند نیز دست از پیشبرد اهداف خود در حوزه خلیج فارس و قفقاز جنوبی برنمی دارند؛ حداقل حرمت نمک را رعایت نمی کنند. آنان در همین مدت در حوزه جزایر سه گانه و ایجاد کریدور زنگه زور سیاست مخالف کشورمان را به پیش می برند. اگر قرار باشد کمک یک سویه منافع ما را تهدید کند آیا لازم نیست ما نسبت به آن کمی تامل کنیم؟ به نظر می رسد عقل اولیه، ایجاب می کند قبل از ارسال هر سلاح جدید اولاً سلاحهای اصلی که روسها در دادن آن به ما تعلل داشته تعیین تکلیف شود (تحویل گرفته شود) سپس نسبت به ایجاد موج تحریمی جدید خارج از قالب تحریمهای هسته ای و برجامی توسط غرب تدبیر و اندیشه ورزی شود. اگرچه عقل سلیم نمی تواند انتظار داشته باشد روسها با این گرفتاری فرسایشی در جنگ اوکراین، در حوزه نفت و گاز ما سرمایه گذاری کنند؛ این در حالی است که آنان خود در این حوزه رقیب ما هستند.
به هر روی، جنگ اوکراین فرصت محدود و تاریخی است که تاکنون استفاده ای منطبق با منافع ملی کشورمان نشده است. روسها با ما همسایه هستند. آنان ناخواسته در جنگ و تحریم فرو رفته اند و ظرفیتها و فرصتهای بسیار زیادی در حوزه اقتصادی و امثال آن وجود دارد که ما مثل کشور سوریه و عراق از آن استفاده نکرده و نمی کنیم.
تدبیر روسی ایجاب می کند جنگ اوکراین زود به پایان رسد؛ اگرچه آمریکا و بعضی از کشورهای غربی به دنبال طولانی کردن جنگ و تضعیف حداکثری روسیه هستند. با این حال در فردای جنگ اوکراین و حل و فصل موضوع روسها با غرب ما در کجای معادله، قرار می گیریم؟ آیا این گونه مواجهه با فرصت ها می تواند منافع راهبردی ما را تامین کند. اگر چنین نیست پس به قول شاعر معروف سهراب سپهری:
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید چترها را باید بست زیر باران باید رفت
نظر شما :