پایانی بر تاریخ بی افتخار

دیپلماسی ایرانی: ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ مصادف با ۹ بهمن ۱۳۸۰ جرج دبلیو بوش در سخنرانی سالانه خود در کنگره ایالات متحده با ایراد سخنرانی، اصطلاحی نوین و پر تکرار را در فرهنگ لغات علوم سیاسی ابداع کرد؛ محور شرارت!

وی ضمن خطاب قرار دادن ایران، عراق و کره شمالی به این نام ، تلاش این دول برای دستیابی به سلاح های کشتار جمعی و حمایت از تروریسم را دلیل این نامگذاری عنوان کرد.

پیشینه ابداع مثلث های اهریمنی بدواً توسط مسیحیان صدر رسالت عیسی نبی و بر پایه تنفر از مثلث یهود، یهودا و شیطان شکل گرفته بود، لکن با نفوذ و رخنه در بند بند مبادی دینی و شرعیات مسیحیت و با القا و اتصال دیدگاه تشکیل دولت یهودیه، بازگشت به سرزمین موعود، ظهور مسیح و نبرد عظیم آخر زمان، با اتکا با ثروت و تزویر نظامند، مدون در آموزه های تلمودی، موجب قدرت گیری مسیحیان انجیلی در ملل مسیحی شده اند به گونه ای که تنفر بدوی مسیحیان و کلیسا از یهودیان به دلیل توطئه علمای یهود و هم داستانی با رومیان حاکم بر فلسطین و نهایتاً مصایب تحمیل شده به عیسی نبی، عملاً در قرون اخیر منتهی به عصر حاضر به مرافقت، هم داستانی و مودت مبدل شده است به طوریکه هم اکنون لجام و عنان اکثر دول غربی در دست لابی های صهیویست و ابرزورمندان زرسالار پشت پرده است.

بی شک انتخاب و حضور قاطبه رهبران دموکراسی های غربیِ تاثیرگذار در نظام جهانی، بر پایه صدور تائیدیه و مجوز از سوی لابی های قدرتمند یهودی صورت می پذیرد، هدف غایی این کنترل جهانی ممانعت از اتخاذ سیاست های ضد یهودی و گسترده سازی نفود بین المللی با نگاه آخرالزمانی است از نگاه تئورسین های جمود گرای جهود، پیروان آئین و نژاد برگزیده! دیگر تاب اسارت های مکرر، سرگردانی های تاریخی و هولوکوستی دیگر را ندارند، هولکاست هایی که متاثر و منبعث از عملکرد تاریخی آنان در جوامع میزبان بوده است.

با بررسی و واکاوی های تاریخی و ژرف اندیشی در باب ریشه و علت ابداع واژه محور شرارت، می توان دریافت که همه ی مسیرها به مردان سایه و ایده پردازن صهیونیسم بین الملل ختم می گردد زیرا تفکر و اندیشه صهیونیسم، ریشه دوانده در ارکان سیاسی کاخ سفید، مبدع سیاست های کلان دولت به ظاهر برخواسته از آرا مردمی ایالات متحده آمریکاست.

فارغ از اهریمنی بودن تمام دیکتاتورهای خونریز و جنگ سالاران قرن بیستم، در اوج جنگ جهانی دوم مثلث نازیسم، فاشیسم، شیطان با بهره گیری از غلبه پروپاگاندای ایالات متحده شکل گرفت، پس از شکست متحدین در جنگ جهانی دوم و تقسیم غنایم فی مابین دولت های پیروز این بار مثلث چین، شوروی، شیطان از سوی آنگلوساکسون ها به جوهره بشریت انژکسیون شد تا موزائیک های تسلط میراث خوران خون و فطیر مقدس، نوادگان سامری زرپرست، محکومین به نفرین ابدی موسی با چهره ی فرشته های مدافع حقوق انسان ها، بر گستره ی گیتی سهل تر فرش گردد.

در انتهای قرن بیستم ممارست های بلوک غرب به زعامت ایالات متحده در فروپاشاندن بلوک مقابل به ثمر نشست و تقارن برخواستن روسیه از خاکسترهای سرد شوروی و ظهور اسلام ناب و سرخ این بار مثلث روسیه، اسلام و شیطان ایجاد شد و در نهایت محور شرارت در ابتدای هزاره جدید.

دولت ایالات متحده قریب هشتاد سال است به مثابه استعمار نو با دستاویز قرار دادن اصولی چون اشاعه نظم نوین جهانی، ترویج دموکراسی، صیانت از تجارت آزاد، دفاع از حقوق بشر و آزادی انسان ها از جهل و دیکتاتوری، هر دولت مستقل و برخواسته از جمهور ملت ها را به بهانه های رنگارنگ و در چارچوب استاندارهای چندگانه و به واسطه ترور، کودتا، توطئه و جنگ ساقط و ثروت ملل را به یغما برده است و اینک دولت آمریکا علی رغم عدم اتکا به دین، با تمسک به مسیحیت یهودیزه شده با صرف دلارهای مالیات دهندگان، تمام قد در جهت حفظ شش پر ستاره ی مثلث های سرنگون شده ی داود، علاوه بر اینکه چشم‌ بر کشتار مردم غزه بسته است بلکه دستانش تا مرفق به خون بیگناهان فلسطین، سوریه، ویتنام، عراق، افغانستان و... آلوده است.

به زعم اکثر کارشناسان سیاسی مستقل جنایات و نسل کشی های اسرائیل تنها با پشتوانه ی آمریکا امکان پذیر است و این اقلیت جنایتکار همیشه ی تاریخ با تفکرات غیر متمدنانه و پرورش یافته در نظام به ظاهر دینی با تفکرات نژاد پرستانه و تحت تأثیر زعمای بازگشته از تاریخ بی افتخار، با هر خونی که بر زمین می ریزد به واقع در باتلاقی که خود پیش بینی کرده است فروتر خواهد رفت.