رخدادی که متاثر از جنگ اوکراین است
یک واقعیت ژئوپلیتیکی جدید در دریای بالتیک
دیپلماسی ایرانی: در جولای 2023 ، ناتو نشست دو روزه خود را در ویلنیوس، پایتخت لیتوانی، به پایان رساند. جنگ در اوکراین با متعهد شدن به ادامه حمایت از کی یف و تجدید قوای بازدارندگی در کل اروپا و به ویژه بالتیک، نقطه کانونی نشست سران بود. اجلاس ویلنیوس راه را برای سوئد جهت تبدیل شدن به سی و دومین عضو ناتو هموار کرد و سوئد اینک در آستانه پیوستن به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، بزرگترین ائتلاف نظامی جهان است.
نشست ویلنیوس اولین فرصت حضور فنلاند به عنوان عضو ناتو نیز بوده است. اتحاد کشورهای ناتو در 4 جولای سال جاری به پذیرش فنلاند به عنوان متحد خود رأی داده و علیرغم تهدیدات مسکو به سی و یکمین عضو ائتلاف نظامی تبدیل شد.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه پیش از این مخالفت خود را با پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو اعلام کرده و نسبت به عواقب جدی نظامی و سیاسی آن هشدار داده بود. گسترش ائتلاف ناتو در منطقه ای که زمانی روسیه بر آن تسلط داشت، ضربه ای جدی برای پوتین تلقی می شود و مسکو را با تنگناهای ژئوپلیتیکی بیشتر روبه رو خواهد کرد.
تهاجم نظامی روسیه به اوکراین در فوریه 2022 یک جنگ متعارف را در قاره اروپا از زمان جنگ جهانی دوم به راه انداخت. امواج این جنگ توانست در امتداد اتحاد کشورهای عضو ناتو در دریای سیاه و مدیترانه در جنوب تا دریای بالتیک در شمال طنین اندازد و نظم امنیتی منطقه را متاثر سازد.
بلافاصله پس از تهاجم روسیه به اوکراین متحدان ناتو مصمم شدند تا موقعیت دفاعی و بازدارندگی منطقهای ناتو را تقویت کنند. کمتر از سه ماه بعد در 18 ماه می2022، سوئد و فنلاند نامه های درخواست خود را برای پیوستن به ناتو ارسال کردند. منافع امنیتی دو کشور آنها را بر آن داشت تا تعهد خود به بیطرفی سیاسی را که از زمان پیوستن به اتحادیه اروپا و از سال 1995 داشتند، کنار بگذارند و بخشی از درگیری بزرگ برای حفاظت از حکومت دموکراتیک و استقلال خود و دیگر کشورهای ائتلاف ناتو باشند.
افزایش آگاهی در مورد نیاز به امنیت جمعی منطقه ای به ویژه در برابر تجاوزات احتمالی روسیه، موجب شد تا کشورها در منطقه دریای بالتیک ظرفیت ها و منافع خود را برای افزایش امنیت تجمیع نمایند. عاقلانه خواهد بود اگر در همسایگی با روسیه که حاکمیت و استقلال اوکراین را نادیده گرفته و وارد جنگ سرزمینی با کشور هم مرز خود شده، به انسجامی بر اساس منافع ملی و امنیت متوسل شد. علاوه بر جنگ در اوکراین، با ورود بدون مجوز یک ناو جنگی روسیه در فوریه 2022 و نقض حریم آب های سرزمینی دانمارک در شمال جزیره برنهلم در دریای بالتیک واهمه از کنش های روسیه تشدید شد.
به نظر می رسد یک واقعیت ژئوپلیتیکی جدید در حال شکل گیری است که با الحاق فنلاند و سوئد به ناتو به همراه دیگر کشورهای دانمارک، آلمان، لتونی، لیتوانی و استونی، حوضه دریای بالتیک به یک منطقه عملیاتی یکپارچه برای ناتو تبدیل می شود و زمینه ساز یک تغییر استراتژیک در برابر نهمین کشور این منطقه یعنی روسیه خواهد بود.
دریای بالتیک یک دریای نیمه بسته در شمال اروپا، یکی از مهم ترین آبراه های جهان برای تجارت است و موقعیت جغرافیایی سوئد در لبه غربی این دریا عامل مهمی است که عضویت آن را برای ناتو بسیار جذاب می کند. به لحاظ جغرافیای سیاسی دریاها موقعیت سوئد و فنلاند در دریای بالتیک با دارا بودن قلمرو آبی در قطب شمال یک مزیت کلیدی برای ناتو خواهد بود که به توان نظامی این بلوک ظرفیت و اعتبار می بخشد.
با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو و در نتیجه افزایش خطوط ساحلی ناتو در دریای بالتیک، ناوگان دریای بالتیک روسیه احاطه می شود. این امر شرایط را برای مسکو که خواهان دسترسی نامحدود کشتیهای تجاری و دریایی به سوی اقیانوس باز از طریق تنگه دانمارک است، دشوار می سازد. جریان گاز طبیعی در خطوط لوله زیردریایی نورد استریم 1 و 2 که گاز روسیه را از طریق دریای بالتیک به آلمان انتقال می دهد و صادرات نفت با تانکر و گاز از طریق خط لوله تحت تاثیر شرایط جدید بالتیک خواهند بود.
ناتوی در حال احیا قرار است با حضور بیشتر در دریای بالتیک و کنترل مسیر ترانزیت حیاتی نیروی دریایی روسیه اشراف بیشتری بر حیاط خلوت مسکو داشته باشد. حضور سوئد و فنلاند با دارا بودن نیروی دریایی و نیروی هوایی بسیار حرفه ای، خطوط ساحلی بالتیک را در خارج از آب های روسیه توسط ناتو به خوبی مسلح خواهند کرد. گسترده بودن ناوگان دریایی دو کشور موجب تقویت پویایی های ناتو در اطراف دریای بالتیک می شود. زیرا سوئد یک قدرت دریایی است که با در اختیار داشتن زیردریایی های تهاجمی از نوع " بلکینگه آ26 " A-26 Blekinge " به غنای صنایع نظامی خود افزوده است و جزیره گوتلاند در جنوب سوئد به دلیل سواحل گسترده در دریای بالتیک و نزدیک بودن به پایگاه نظامی روسیه در بندر کالینگراد یک پایگاه استراتژیک بسیار مطلوب برای کنترل کل دریای بالتیک است. فنلاند نیز با داشتن حدود 900 مایل مرز زمینی با روسیه نوعی دیوار حائل در اطراف روسیه ایجاد می کند که از شمال اروپا شروع و تا شرق جایی که ناتو پس از شروع جنگ در اوکراین حضور نظامی خود را با استونی، لتونی، لیتوانی و لهستان تقویت کرد، ادامه می یابد.
از سوی دیگر اتحاد دو کشور با ناتو به معنای گسترش حضور ائتلاف در قطب شمال است، منطقهای که به دلیل اهمیت فزاینده آن برای روسیه، استراتژیکتر میشود. قرارگیری سوئد و فنلاند در دایره قطب شمال خصوصا هنگامی که با گرم شدن آب و هوا مسیرهای تجاری در منطقه قطبی از یخ آزاد می شوند، تنگنای ژئوپلیتیک روسیه را افزایش می دهند. زیرا ناوگان روسیه در بالتیک برای رسیدن به قطب شمال مجبور است از سواحل شمالی فنلاند و نروژ، عبور کند. بسته شدن بالهای دریایی روسیه در بخش های شمالی بالتیک به معنای تقویت ناتو در دفاع از شمال اروپا و معتبرتر کردن قدرت بازدارندگی این ائتلاف است. دلیل محکمی برای آن که روسیه مدتهاست که ترجیح داده تا بخش اصلی نیروی دریایی و زیردریاییهای هستهای خود را در بنادر قطب شمال و اقیانوس آرام مستقر کند. پوتین در روز 30 جولای جاری با بررسی رژه کشتی های جنگی و زیردریایی های هسته ای در زادگاهش سنت پترزبورگ اعلام کرد که نیروی دریایی روسیه امسال 30 گ"ناو جنگی جدید از کلاس های مختلف دریافت خواهد کرد.
هدف پوتین در آغاز حمله به اوکراین تحت فشار قرار دادن ائتلاف غربی بود و به وضوح به دنبال بیثبات کردن دولتها در اتحاد فراآتلانتیک و شکست دو سازمان اتحادیه اروپا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی بوده که بزرگترین چالش را برای نفوذ روسیه ایجاد میکنند. اما امروز ناتو بزرگتر و همگراتر از هر زمان دیگری است و کشورهای منطقه دریای بالتیک با تلاش ها و ابتکارات فردی و جمعی خود سپر مستحکمی از دریای بالتیک در برابر تجاوز روسیه ایجاد کرده اند. آنها مشترکاً جناح شمالی اروپا را تقویت کرده و محاسبات استراتژیک را به شدت تغییر داده و هزینه قابل پیش بینی هرگونه تهاجم را برای روسیه افزایش خواهند داد.
مجموعه این شرایط به عنوان یک پیروزی استراتژیک برای ایالات متحده و یک دستاورد برای بایدن در رهبری این ائتلاف محسوب شده است. او در این جنگ سیاسی از کاربرد منطقی دکترین کلاوزویتس در زمان صلح بهره برده که در گستردهترین تعریف، جنگ سیاسی به کارگیری همه ابزارها بدون جنگ و برای دستیابی به اهداف ملی آن است.
پوتین نیز در مقابل از تمام عناصر قدرت ملی روسیه برای دستیابی به اهداف سیاسی و استراتژیک خود در برابر این پیروزی استفاده می کند. قابل ذکر آن که پوتین در اولین سند راهبردی خود در 31 مارس و پس از حمله به اوکراین چشم انداز خود را برای "مفهوم سیاست خارجی" جدید منتشر کرد. این اولین بار از زمان جنگ سرد است که روسیه، با موضع خصمانه در قبال ایالات متحده رسماً اعلام کرده که واشنگتن را دشمن اصلی خود و نظم جهانی به رهبری ایالات متحده را هدفی برای اقدامات متقابل می بیند. کرملین تاکید می کند که با یک درگیری وجودی با ایالات متحده روبرو است، که آن را به عنوان "از بین بردن تمامیت ارضی" روسیه توصیف می کند.
نتیجه آن که نقشه ژئوپلیتیکی در دریای بالتیک در حال ترسیم مجدد بوده و جنگ سیاسی روسیه فوری ترین تهدید برای صلح، ثبات و امنیت در منطقه دریای بالتیک، است که چالش های امنیتی- نظامی آینده را بسیار پیچیده و غیرقابل پیش بینی می کند. تأثیر ژئوپلیتیکی جنگ روسیه علیه اوکراین بر دریای بالتیک در اجلاس ویلنیوس به خوبی احساس شد و ترس از سرایت جنگ به دیگر کشورهای منطقه با صف بندی سیاسی کشورهای اروپایی در مقابل مسکو یک چشم انداز بسیار نگران کننده را برای روسیه رقم زد. انتظار می رود این بازی بزرگ سیاسی در یک منطقه خاکستری دیگر تا قطب شمال هم وسعت داشته باشد.
نکته: منطقه خاکستری عبارتی است که تصمیمسازان آمریکایی برای ترسیم نزاع نو پدید در جهان بهکار میبرند. جایی که نه جنگ فراگیر وجود دارد و نه صلح به صورت کامل حاکم است.
نظر شما :