گزارشی از دهمین دور گفتگوهای امنیتی هرات:
دیدار در دوشنبه
دیپلماسی ایرانی: بیش از یک سال و نیم از سقوط کابل و بر سر کار آمدن طالبان در افغانستان گذشت و در این مدت میلیون ها تن از مردمان این کشور تن به مهاجرتی تازه به دیگر کشورهای جهان دادند. روشنفکران علمی و فرهنگی و نخبگان سیاسی و اقتصادی در این کشور نیز از جمله این مهاجران به شمار می روند. برخلاف نوبت پیشین در دهه ۱۹۹۰ که طالبان به قدرت رسیدند و گروه های مخالف آنها به پشتیبانی قدرت های جهانی و منطقه ای توانستند مقاومتی جدی را در برابر تندروان مذهبی شکل دهند، این بار موضوع افغانستان به سرعت از صدر دستور کار بسیاری از دولت ها به کنار گذاشته شد و جای آن را بحران های دیگری در اوکراین و دیگر نقاط جهان گرفت. از این رو، طبقه نوپای نخبگان سیاسی در این کشور، در ماه های اخیر به ندرت به گفتگوهای سیاسی برای ترسیم چشم انداز آینده افغانستان به پایتخت های جهان دعوت شده اند و کمتر فرصتی یافته اند که در قالب نشست های گوناگون به گفتگو تبادل نظر با یکدیگر بپردازند.
برگزاری دهمین نشست سالانه گفتگوهای امنیتی هرات توسط انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان در دوشنبه پایتخت تاجیکستان، فرصتی فراهم آورد تا شمار زیادی از نخبگان علمی و سیاسی افغانستان پس از ماه ها دور هم گرد بیایند و دیداری تازه کنند و درباره «نظام سیاسی فراگیر در افغانستان؛ الگوها و نقشه راه» به گفتگو و تبادل نظر بپردازند. اندیشمندان و دیپلمات هایی از حدود ۲۰ کشور دیگر جهان نیز در این گردهمایی افغانستانی ها را همراه می کردند؛ هرچند که اغلب کشورها نمایندگان رسمی نفرستاده بودند و کشور میزبان نیز در سطح معاون وزیر خارجه مشارکت داشت.
همایش در هشتم آذر/قوس ۱۴۰۱ در کاخ باشکوه کتابخانه ملی تاجیکستان آغاز شد و به جای سرود ملی افغانستان، نوجوانان افغان مدرسه سامانی در شهر دوشنبه، سرود «وطن عشق تو افتخارم» سروده محمدناصر طهوری را خواندند و سپس آقای عتیق، شاعر نامدار تاجیک، شعری از اسکندر ختلانی را خواند که در بخشی از آن آمده بود: پنداشتی که ریشه پیوند من گسست / در سینه ام هزار خراسان نهفته است...
پس از خوش آمدگویی قاسم شاه اسکندر، رییس «مرکز مطالعات افغانستان و منطقه» در تاجیکستان، فرهاد سلیم معاون وزیر خارجه تاجیکستان، ضمن محکوم کردن کم رنگ شدن نقش حقوق اقوام و زنان در افغانستان، بر لزوم شکل گیری یک دولت فراگیر در این کشور تاکید کرد. وی همچنین با اشاره به افزایش تولید مواد مخدر و نیز افزایش تحرکات گروه های تروریستی در منطقه، پیشنهاد «تاسیس کمربند امنیتی اطراف افغانستان» را مطرح نمود. وی به کمک های بشردوستانه تاجیکستان به مردم افغانستان از راه رودخانه پنج و با کمک سازمان ملل نیز اشاره کرد.
سپس رنگین دادفر سپنتا، وزیر امور خارجه افغانستان در دولت حامد کرزای، سخنرانی بدون سلام خود را بسیار پر شور و نغز ایراد کرد. او با اشاره به برگزاری دور دهم گفتگوهای مکتب امنیتی هرات در تاجیکستان، این کشور را «خودی، عزیز و یکی از خاستگاه های زبان مشترک ما» خواند. وی با مروری تاریخی بر سیاست در افغانستان معاصر، به شکست مدرنیته امانی (دوره امان اله خان) و نیز دومین دور مدرنیته که با انقلاب ۷ ثور ۱۳۵۷ آغاز شده بود و با همدستی کشورهای اسلامی و غربی ناموفق ماند، اشاره کرده و گفت که باورهای دینی توده ها دل انگیزتر از آن بود که دهقانان را برای مبارزه با طبقاتی (که وجود نداشتند) بسیج کند. وی همچنین خاطره ای از دیدار برژینسکی و کرزای در کابل را بازگو کرد که استراتژیست آمریکایی در برابر نقد کرزای از پشتیبانی آمریکا از گروه های تندرو اسلامی در افغانستان گفته بود: «جناب رییس جمهور، ارتقای یک مشت تروریست اسلامی در صحنه سیاسی جهان در برابر شکست کمونیسم چه اهمیتی دارد؟!» و البته که آقای استراتژیست توجه نداشت که فرهنگ خون پروری در جامعه افغانستان رواج یافت و تجدد، رواداری و انسان دوستی در آن جامعه ناکام ماند و این امر آغازی شد بر یک گسست تمدنی میان افغانستان و تاریخ دیرینه مشترکش با دیگر همسایگان.
سپنتا همچنین با اشاره به دوره جمهوریت بیست ساله افغانستان (۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱) به این واقعیت پرداخت که دانشگاه ها، رسانه ها، هنرمندان و فعالین مدنی هیچ کدام نتوانستند با متن اصلی جامعه ارتباط برقرار کنند و نخبگان در یافتن پایگاه اجتماعی میان مردم ناکام بودند. در واقع، فساد مالی و قوم گرایی میان نخبگان از فرنگ برگشته، آسیب جدی به فرایند دولت سازی در افغانستان وارد کرد. از سوی دیگر، سطح آگاهی سیاسی و خرد انتقادی توده ها نیز همچنان در سطح دموکراسی خواهی نبود و گفتمان جهادی نیز نمی توانست مردم سالارانه باشد. از این رو، مردم از نظام جمهوری فاصله گرفتند و پشتیبانان تروریسم تقویت شدند. این در حالی بود که اولویت استراتژیک جهانی ایالات متحده نیز کم کم تغییر یافت و رویارویی با تندروی های بنیادگرایان، جای خود را به رویارویی با چین داد، افغانستان اهمیت حاشیه ای یافت و توافق دوحه به خروج غیرمسوولانه نیروهای بین المللی از این کشور انجامید. و اینک چین طالبان را محصول فرهنگ افغانستان می خواند و برایشان فرش سرخ پهن می کند.
وی همچنین اعلام داشت که «امروزه در حالی که اسلامیسم در قالب سلفیت، دیوبندی گری و قبیله گرایی در افغانستان رشد یافته، دیگر جنگ انتخاب مردم افغانستان نیست. ما خواهان صلح عادلانه از راه گفتگو هستیم. ما تمامیت ارضی هیچ همسایه ای را زیر سوال نمی بریم و می خواهیم کشوری آزاد و بیطرف باشیم. تمرکززدایی از قدرت، حاکمیت مردم در چارچوب قانون اساسی، آزادی شهروندان و برابری حقوق زنان و مردان از جمله اهداف ماست.»
هفت خوان رستم؛ دولت سازی و حکومتداری در افغانستان
در نشست نخست این همایش بین المللی، محمد امین احمدی، رییس پیشین دانشگاه پورسینا و عضو هیات نمایندگی دولت افغانستان در گفتگوهای دوحه، راه حل منازعه کنونی را در تغییر کلان ساختار حکمرانی در افغانستان دانست. وی با اشاره به اینکه «ناسیونالیسم افغانی» در دوره طالبان به اوج خود رسیده و منجر به حذف همه گروه های فرهنگی و هویتی در این کشور شده، افزود این در حالیست که خودآگاهی هویتی در میان اپوزیسیون به ویژه زنان و جوانان در سال های اخیر افزایش چشمگیری یافته است. وی همچنین با تفاوت قائل شدن میان «حل منازعه» با «مصالحه سیاسی»، گفت در حالی که در مصالحه سیاسی هر یک از طرفین از برخی خواسته های خود کوتاه می آیند و در عمل هیچکس راضی نیست و در نتیجه جنگ به شکلی دیگر تداوم می یابد، در روش حل منازعه، می توان امیدوار بود که جامعه به برقراری ثبات سیاسی دست یابد.
احمدی همچنین گفت که باید اهداف همه طرف ها را بررسی کرد و یک چتر سیاسی بزرگ برای اهداف مشروع تدارک ببینیم. از دید او، هدف طالبان، اسلام گرایی و مخالفت با سکولارسازی است. هدف گروه های سیاسی دیگر، برابری و رشد اقتصادی است. هدف زنان و جوانان، دوری از به حاشیه روی و به رسمیت شناخته شدن است. طالبان اسلام و قدرت متمرکز می خواهد در حالیکه بقیه به دنبال فدرالیسم هستند. در این میان، شاید بتوان مراتبی از سکولاریسم و دینداری را با هم جمع کرد؛ وگرنه ممکن نیست که بتوان به تفاهم رسید.
در ادامه این نشست، نظیف شهرانی، استاد دانشگاه ایندیانا در ایالات متحده آمریکا، با اشاره به تدوین «طرح حرکت اعتماد ملی» به عنوان نقشه راه گذار از وضعیت سیاسی کنونی در افغانستان، مشکلات امروزی در این کشور را به چند دسته تقسیم کرد. نخست آنکه قوم گرایی در میان همه اقوام به شدت رشد یافته؛ به گونه ای که برای نمونه امروز اگر هزاره ها به قدرت برسند، افغانستان به هزاره ستان بدل خواهد شد. دوم آنکه، از مذهب سوءاستفاده ابزاری می شود و بدترین نمونه این امر، شیوه حکمرانی طالبان به نام اسلام است. سومین مشکل، وابستگی به کشورهای دیگر است؛ «وابستگی به خارج ما را به بین المللی شدن نرسانده بلکه سبب وابستگی هرچه بیشتر ما شده است به گونه ای که امروزه شاهد رژیم های سیاسی وابسته ای (rented regimes)هستیم که به جای خدمت به مردم، برای اربابان خود خوش خدمتی می کنند.»
وی در ادامه افزود که برای تغییر نظام حکمرانی در افغانستان، نیاز است که از سیاست فردمحور به سوی سیاست ارزش محور برویم و سه گام باید در این زمینه برداشته شود: ۱. تشکیل کمیته بین المللی صلح برای افغانستان (با پشتیبانی سازمان های منطقه ای، قاره ای و بین المللی) ۲. برپایی کمیته صلح ملی افغانستان (با حضور نمایندگانی از همه ولایات به همراه نمایندگانی از کشورهای همسایه) ۳. انتخاب اعضای کابینه دولت موقت و تدوین قانون نوین انتخابات.
در این نشست سپس داود اعظمی، استاد دانشگاه وست مینستر لندن با رویکردی تاریخی کوشید تا نشان دهد که چگونه سنت حکمرانی فراگیر از هنگام احمدشاه ابدالی میان پشتون ها رواج داشته و مدارا با دیگر اقوام و مذاهب به شکل گیری پادشاهی ابدالیان یاری رسانده است. وی با اشاره به قدرت افغانستان در سده های هفدهم و هجدهم و افول قدرت ایشان در سده نوزدهم با بالا گرفتن بازی بزرگ میان قدرت های جهانی، گفت که امروزه نیز بازی بزرگ نوینی با بازیگران و عوامل تازه ای در این کشور برقرار است. وی همچنین این پرسش کلیدی را مطرح کرد که آیا ما باید در افغانستان امروز به دنبال شکل دهی به یک دولت فراگیر باشیم یا باید کوشش کرد که ارزش های فراگیر در جامعه شکل گیرند؟
سیاهچاله ژئوپلیتیک: افغانستان و اجماع منطقه ای
در نشست دوم این همایش، سید طیب جواد، سفیر پیشین افغانستان در آمریکا، انگلستان و روسیه با اشاره به این امر که روسیه گفتگو با طالبان را پیش از گفتگوهای دوحه آغاز کرده بود و از این رو، طالبان انتظار داشتند که پس از پاکستان، روسیه نیز آنها را به رسمیت بشناسد، افزود که امروزه منافع متضاد کشورهای منطقه سبب شکل نگرفتن یک اجتماع منطقه ای شده است. از دید وی، ازبکستان به دنبال گسترش روابط با طالبان است تا جای مسکو را بگیرد، ایران می خواهد حضور پاکستان و عربستان سعودی را در منطقه کاهش دهد، ترکیه از یک سو اهدافی در افغانستان دارد اما از سوی دیگر سرگرم درگیری میان اوکراین و روسیه است و مساله اصلی اینجاست که هیچ یک از کشورهای منطقه استراتژی بلندمدت ندارند و تنها تاکتیک های موقتی را در قبال افغانستان در پیش گرفته اند.
سپس محمدعلی بهمنی قاجار، حقوقدان و تاریخ پژوه ایرانی، با اشاره به اینکه از عهدنامه ۱۸۵۷ پاریس که پیوند و وحدت سیاسی میان دو کشور همسایه قطع شد تا امروز، نگرانی اصلی ایران مساله «امنیت» در افغانستان بوده است، به مواردی همچون نگرانی از شکل گیری ائتلاف ضد ایرانی توسط افغان ها و ترکمن ها در خراسان سده نوزدهم، نگرانی از کشتار شیعیان توسط امیر عبدالرحمن خان، نگرانی از نفوذ شوروی و ایدئولوژی کمونیسم در دوران جنگ سرد، نگرانی از شیعه کشی در دوران پهلوی و نگرانی های امنیتی امروزین همچون مساله مهاجرین، افزایش تحرکات داعش و گروه های انشعابی آن در منطقه و دیگر موارد اشاره کرد. وی همچنین تاکید نمود که در افغانستان امروز، دولت فراگیر نه به معنای دموکراسی، بلکه به معنای مشارکت همه اقوام در شکل دهی به ساختار قدرت و حکمرانی در این کشور است.
در ادامه این نشست، افراسیاب ختک، رهبر جنبش دموکراتیک ملی پاکستان، طالبان را پدیده ای تازه ندانست و گفت پیشینه این گروه به دهه ۱۹۸۰ باز می گردد که کشورهای غربی با همکاری پاکستان و کشورهای مسلمان منطقه «مهاجران» را به «مجاهدان» تبدیل کردند. وی افزود که امروزه روسیه، چین و ایران مایلند که آمریکا از افغانستان بیرون باشد اما مهمترین مساله ای که پس از برون رفت آمریکا پیش آمده، پدیدار شدن داعش به عنوان یک بازیگر غیردولتی است که پشت سرش یک بازیگر دولتی ایستاده است. داعش امروزه دارد به سه زبان فارسی، پشتو و اردو تولید محتوا می کند و به گسترش ایده های خود در سطح منطقه می پردازد. وی همچنین با اشاره به اینکه طالبان قطعا دولت فراگیر تشکیل نخواهند داد، افزود که بحران انسانی در افغانستان مهمترین مساله این کشور است و از این رو باید سازوکار تازه ای در چارچوب سازمان ملل تعریف کرد تا نخست پشتیبانی های جهانی از مهاجران افغانستانی به عمل آید و دوم اینکه به برنامه گذار از طالبان باید اندیشید. وی همچنین با نقد سیاست پاکستان در قبال افغانستان، ضمن اشاره به این امر که باید افغانستان را کشوری مستقل و نه استانی از پاکستان دانست، گفت که دولت پاکستان بیش از هر چیز به دنبال همبستگی با افغانستان است. در همین حال، وی هشدار داد که بازی بزرگ جدید در این منطقه، بی تردید به ناآرامی آسیای مرکزی خواهد انجامید.
در بخش پایانی این نشست که به پرسش و پاسخ اختصاص داشت، صحرا کریمی، فیلم ساز افغانستانی و بنیانگذار مرکز افغان فیلم در این کشور، با نقد سیاست های سازمان ملل و ایالات متحده آمریکا گفت که «این دو نهاد مدام در رسانه ها با ما همدردی می کنند اما راز اصلی این است که آنها به جای کمک برای تشکیل یک دولت فراگیر، ما را از افغانستان بیرون کردند. ما از زندگی عمومی در سطح بین المللی نیز رانده شده ایم و نمی دانیم چگونه باید جامعه جهانی را راضی کنیم که بفهمد ما احمق نیستیم!» وی همچنین خطاب به ایران گفت که «دشمنان بزرگ شما آمریکا، اسراییل و عربستان هستند و طالبان با هر سه آنها گفتگو دارد. چرا شما با طالبان همکاری می کنید؟ چرا نگران نابودی زبان فارسی و فرهنگ مشترک ما نیستید؟» وی همچنین با نقد سیاست های پاکستان گفت که «چرا همه جهان از کانال پاکستان با افغانستان روبرو می شود و مستقیم با خود ما گفتگو نمی کنند؟»
در پاسخ به سخنان کریمی، نخست سید طیب جواد گفت که «من به نسل جوان کشورم افتخار می کنم اما فراموش نکنید که شما هنوز به پایتخت های جهان نگاه می کنید تا ببینید تصمیم ایشان برای شما چیست و همین ما را آسیب پذیر می سازد.»
بهمنی قاجار نیز با اشاره به همکاری ایران با دولت کرزای و کمک به روند پاگیری نظام جمهوری در افغانستان، به تنش های گسترده میان دو دولت همسایه در دوران اشرف غنی اشاره کرده و گفت که در این دوره ایران خود را با چهار موضوع ورود مهاجران، افزایش تهدیدهای تروریستی، افزایش تهدیدهای دیگر کشورهای حاضر در افغانستان و مساله آب روبرو می دید که همگی در دوران اشرف غنی تشدید شده بودند. در واقع، ایران با در نظر داشت ضعف قدرت مرکزی در افغانستان، خود را با واقعیت بازگشت طالبان به قدرت روبرو می دید. بنابراین در حالی که دولت اشرف غنی رویکردی ایران ستیزانه را دنبال می کرد، ایران انگیزه ای برای پشتیبانی از آن دولت نداشت.
زنان افغانستان؛ خیانت، آپارتاید و مقاومت
در سومین نشست این همایش، موضوع وضعیت زنان افغانستان در دستور کار بود. ریاست این نشست را منیژه باختری، سفیر افغانستان در اتریش به دست داشت. وی در سخنان کوتاهی گفت که: «چندان دیپلماتیک نیست، اما بگذارید بگویم که همه جهان به زنان افغان خیانت کردند. حتی همسران و برادران و پدران و پسرانشان نیز آنها را تنها گذاشتند. و با اینهمه، مقاومت در افغانستان امروز تنها از سوی زنان صورت می گیرد.»
در این نشست، توماس نیکلسون، نماینده ویژه اتحادیه اروپا در افغانستان، با اشاره به این امر که زنان این حق را دارند که نقش موثری در سیاست، اقتصاد و جامعه افغانستان داشته باشند، گفت که: «وظیفه غرب نیست که به شما بگوید چگونه زندگی کنید، وظیفه ما این است که به طالبان بگوییم بگذارند شما زندگی خودتان را داشته باشید.» وی همچنین به این نکته اشاره کرد که اتحادیه اروپا آماده همکاری با همسایگان افغانستان برای پیشبرد برنامه های آموزشی در این کشور است.
سپس فوزیه کوفی، نماینده پیشین مجلس افغانستان، گفت که تنها دو روز پس از سقوط افغانستان نخستین گروه زنان به خیابان ها آمدند و حقشان را خواستند و هژمونی قدرت را به چالش کشیدند. وی همچنین با نقد رویکرد طالبان، اقدامات آنان را خلاف آموزه های اسلامی دانست و گفت: «طالبان نه تنها حق بشری زنان بلکه حق اسلامی آنان را نادیده می گیرند. آنها از ما حجاب می خواهند و ما همیشه داشته ایم. حجاب در روستاها متفاوت از شهرها بوده، اما همواره بخشی از فرهنگ ما به شمار می آمده است. شمار ما به اندازه خواهرانمان در ایران نیست، چون فعالیت مدنی در افغانستان پدیده تازه ای است اما همچنان مقاومت خواهیم کرد. به دنبال جنبش زن، زندگی، آزادی در ایران، در افغانستان هم اعتراض ها بالا گرفته و زنان ما انگیزه گرفته اند. اصلاحات در ایران، به برادران ما در افغانستان یاد داده است که در کنار زنان بایستند.» وی همچنین پیشنهاد داد که ساختار حکومت جایگزین طالبان با مشارکت گسترده زنان طراحی شود.
در این نشست همچنین عدالت میرزا، سردبیر روزنامه ملت در تاجیکستان، نیز با سخنانی پرشور، از جنبش زنان افغانستان پشتیبانی نمود.
در ادامه این نشست، کارن دکر، شارژ دافر سفارت آمریکا در افغانستان، در بخش پرسش و پاسخ گفت که کاش در این نشست یکی از مردان افغان درباره زنان افغانستان سخن می گفت. وی همچنین گفت که طالبان در دردسر خواهد بود اگر نخواهد گوناگونی جمعیتی در افغانستان را بپذیرد.
سخنان وی با پاسخ کوبنده صحرا کریمی روبرو شد. وی آشکارا گفت: «ما به آمریکا دیگر اعتماد نداریم چون ما را با دشمنانمان تنها گذاشتید. می گویید زنان افغان را فراموش نکرده اید اما این دروغ است. رییس جمهور شما ما را دوست ندارد و برایش مهم نیستیم. ما بسیار خسته شده ایم از شعارهای شما. شرم بر شما و یونسکو که فکر می کنید باید برای ما کلاس آموزش نان پختن بگذارید. کوشش نکنید که ما را متقاعد کنید که قاتلان ما تغییر کرده اند. با اینهمه، ما آماده ایم با طالبان گفتگو کنیم چون کشورمان را دوست داریم. ما می خواهیم کشوری توسعه یافته داشته باشیم. اگر نمی توانید کمک کنید، لطفا قول بیخودی ندهید!»
دهشت افکنی: خشونت مقدس؛ ابزار دولت ها
در چهارمین نشست این همایش، موضوع تروریسم به بحث اصلی مشارکت کنندگان بدل شد. در این نشست نخست ژنرال نیکولای پلوتنیکوف، رییس مرکز اطلاعات تحلیلی و علمی در انستیتو شرق شناسی آکادمی علوم روسیه گفت که از هنگام روی کار آمدن طالبان قاچاق موادر مخدر افزایش یافته و به منبع اصلی درآمد طالبان تبدیل شده است. وی همچنین گفت که نه تنها طالبان، بلکه گروه های دیگر همچون جماعت انصاراله، حرکت اسلامی ازبکستان و ترکستان شرقی، داعش و دیگران همگی در حال قاچاق موادر مخدر هستند و اداره مرزبانی روسیه در مرز تاجیکستان و افغانستان اعلام کرده که در ماه های اخیر میزان قاچاق مواد مخدر افزایش چشمگیری یافته است. پیشنهاد وی آن بود که سازوکار تازه ای میان کشورهای همسایه در سطح منطقه شکل بگیرد تا اولا جلوی گسترش قاچاق مواد مخدر را بگیرند و دوم آنکه به طالبان بفهمانند که باید با حریفان داخلی و منطقه ای تعامل داشته باشند. وی همچنین تاکید کرد که امنیت در مرزهای جنوبی، برای روسیه از اهمیت بسیاری برخوردار است. پلوتنیکوف همچنین بر این امر تاکید کرد که برای برپاداری یک نظام سیاسی فراگیر در افغانستان، نخست باید به تعریف این مفهوم پرداخت و دید که منظور از آن چیست.
سپس ژنرال محمد اسد دورانی، رییس پیشین دستگاه اطلاعاتی پاکستان، با «رییس/برادر بزرگ» خواندن آمریکا گفت که واقعیت این است که هیچ کاری را بدون اجازه این کشور نمی توانیم انجام دهیم. حتی قدرت های متحد این کشور مانند اتحادیه اروپا نیز اینک ضعیفتر از آن هستند که یارای ایستادگی در برابر آمریکا را داشته باشند. پس از رویدادهای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، آمریکا هر کشور یا فردی را که دوست نداشت، تروریست نامید و اینک در مدارس دینی پاکستان سایبر تروریسم در حال آموزش است. واقعیت آن است که جنگ جهانی در برابر تروریسم، شکست خورده است و امروزه هرکسی تروریست مطلوب خودش را دارد!
پس از وی، رحمت اله نبیل، مدیرکل پیشین اداره امنیت ملی افغانستان، با اشاره به اینکه فرایند دوحه نادیده گرفته شده و هنوز به اجرا درنیامده است، با خواندن شعر «من از بیگانگان هرگز ننالم...» به این نکته اشاره کرد که همکاران استراتژیک افغانستان یعنی آمریکا و اتحادیه اروپا و دیگر کشورها همگی مردم افغانستان را تنها گذاشته اند. وی سپس گفت که در حالی که در یک سال و اندی گذشته همه ما دچار وحشت و هراس شده بودیم، اینک کم کم به دنبال یافتن راه های چاره هستیم. از دید نبیل، کشتن ایمن الظواهری در کابل نشان داد که در حالیکه تهدید امنیتی بالاست، تروریست های جهانی به کانون استراتژیک خود در افغانستان رسیده اند. دسترسی به فناوری های پیشرفته از جمله پول دیجیتال نیز کار آنها را بیش از گذشته آسان کرده است. وی سپس به جمله ای از سراج الدین حقانی اشاره کرد که گفت بود: «پدر بزرگم انگلستان را و پدرم روسیه را و من آمریکا را شکست دادیم و فرزندانم منطقه را اداره خواهند کرد.» نبیل همچنین به این نکته اشاره کرد که امروزه گروه های بیرون از سایه حکومت و گروه های زیر سایه حکومت (ungoverend and undergoverend) همگی به اشکال گوناگون بخش های مختلف افغانستان را اداره می کنند.
وی سپس با اشاره به رویکرد اوباما برای برون رفت از افغانستان در سال ۲۰۱۴ که زمینه ساز کاهش حضور آیساف در این کشور شد، گفت که در آن زمان انتخابات ریاست جمهوری در جریان بود و بخش امنیت ما سرگرم برگزاری انتخاباتی طولانی شده بود و پاکستان از این فرصت سود جست و گروه های تروریستی را از آن هنگام از سطح منطقه به درون افغانستان آورد و پشتیبانی نمود. در پایان، نبیل در پاسخ به پلوتنیکوف گفت که از دید او، دولت فراگیر یعنی دختری در دایکندی حس کند دولت نماینده اوست.
در بخش پرسش و پاسخ این نشست نیز رنگین دادفر سپنتا با اشاره به طرح آمریکا در دوران پس از جنگ جهانی دوم در کشور آلمان با عنوان «دموکراتیک سازی علم»، گفت اگر معنای دولت فراگیر یک دولت دموکرات باشد، این می تواند تله ای باشد که سال ها ما را به خود سرگرم کند؛ چرا که اولا ما یک چشم انداز دموکراتیک در پیش رو نداریم و دوم آنکه ما به یک راه حل فوری نیازمندیم. یک دولت هنگامی می تواند دموکراتیک باشد که بتواند یک انتخابات آزاد و عادلانه برگزار کند. اگر آمریکا آماده است که چنین فرصتی به ما بدهد، می توانیم سخن از دولت فراگیر به معنای دولت دموکراتیک بگوییم وگرنه، چنین امری تنها دامی برای دور کردن ما از موضوعات اساسی است.
در اینجا، شارژ دافر آمریکا در افغانستان توضیح داد که منظور دولتش از عبارت «فراگیر» آن است که کسانی که با یکدیگر دشمن هستند، بتوانند با همدیگر گفتگو و کار کنند.
نوروزستان: میراث مشترک؛ فضای مدنی و جنبش های اجتماعی
دومین روز این گردهمایی با گفتگوهای فرهنگی آغاز به کار کرد. نخستین سخنران این نشست، قاسمی سعدی، استاد دانشگاه ملی تاجیکستان بود که درباره نقش وحدت آفرین نوروز و عناصر صلح و آشتی در فرهنگ نوروزی، اشعار و مطالب ادبی ارایه نمود.
سپس عایشه صدیق، پژوهشگر پاکستانی در کینگز کالج لندن، با اشاره به دهه ها جنگ و اختلاف در سطح منطقه، گفت که این امر قدرت نوروز برای اتحاد آفرینی را کم کرده است. از دید وی، امروزه فرهنگ قدرت، قوی تر از قدرت فرهنگ است. جامعه مدنی در کشورهای منطقه در دهه های اخیر در چارچوب ارزش های فرهنگی غرب تعریف شده اند و دیگر در ارزش های فرهنگی منطقه ریشه ندارند. او همچنین این پرسش را مطرح کرد که آیا فضاهای فرهنگی می توانند مردم را به همدیگر پیوند دهند؟ شاید! اما آیا کافی ست که به عقب برگردیم و به ساختارهای سیاسی نوین مانند بنیادگرایی و طالبانیسم با ارزش های کهن پاسخ دهیم؟ مشکل اساسی این است که در دهه های اخیر هیچ مکتب فکری تازه ای در منطقه نوروز تولید نشده و بسیاری از جوامع مدنی در سطح منطقه اینک می خواهند ارزش های پیشینی را به چالش بکشند. آنها خواهان حقوق بشر، آزادی بیان، حقوق شهروندی و حق درس خواندن برای همه شهروندان هستند. این جنبش ها از ایران تا منطقه قبایلی خیبرپختونخواه را در بر گرفته اند. حتی برای رشد فرهنگی نیز به یک سطحی از ثبات سیاسی نیاز داریم؛ فرهنگ در هندوستان و پاکستان بسیار شبیه بهم است اما تاکنون فیلم ها و موسیقی مشترک ما نتوانسته اند راه حلی برای برون رفت از دشمنی سیاسی میان دو کشور ارایه دهند. بنابراین بهتر است یک کوشش صلح دوستانه برای توقف خشونت داشته باشیم و به جای آوردن سنت های قدیمی به صحنه، گفتمان های جدید تعریف کنیم.
پس از آن، حسین دهباشی، تاریخ نگار و مستندساز ایرانی با اشاره به این امر که «آنچنان که جنگ نخست در افکار انسان ها شکل می گیرد، ما باید درباره صلح در اندیشه انسان ها نیز چاره ای بیاندیشیم» گفت که فرهنگ فارسی و سنت های آن، آخرین پل برپایی گفتمان میان منطقه ای به شمار می رود و در صورتی که شکست بخورد، جای آن را گفتمان غیرقابل انعطاف بنیادگرایانه خواهد گرفت. وی همچنین گفت که به نظر می رسد سازمان های امنیتی ما در برابر تروریست ها از توان کافی برخوردار نیستند و فرار سیاستمداران از افغانستان نیز نشان داد که آبی از سوی آنها گرم نمی شود. اینک نوبت کوشش های فرهنگی است. میراث های ملی، باورهای مذهبی و مدرنیسم با راهنمایی فرهیختگان می توانند منجر به تمدن سازی نوین شوند. این در حالی ست که اگر ملیت خواهی و نوجویی در تعارض با یکدیگر باشند، می توانند زلزله ای بیافرینند که از دمشق و بغداد تا کابل و دیگر شهرها را تکان دهد. وی همچنین به این نکته اشاره کرد که میراث مذهبی نوروزستان بسیار متنوع و گاه متعارض است. اما خوانش های مداراجویانه و قرائت های عارفانه بر پایه تساهل و تسامح می توانند زمینه تقویت پیوندهای منطقه ای را فراهم آورند. فراموش نکنیم که نوروز کلیدواژه همه آیین های منطقه ماست و بنیان آن بر شادی و مهرورزی و بردباری استوار شده است. به گفته بهرام بیضایی: چاره ای جز فرهنگ نیست!
دهباشی در بخش دیگری از سخنان خود گفت که یکی از مهمترین واقعیت های جوامع ما، بحران بی اعتمادی در منطقه است. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران و پس از رخدادهای مرداد/اسد ۱۴۰۰ در افغانستان، واژه «آمریکا» دیگر یک واژه مورد اعتماد نیست. افغانستان به طالبانستان تبدیل شده است چون نوسازی درون زا نبود. چون سیاست های فرهنگی بی توجه به هویت و دیانت مردم بود. از این رو، ما نیاز به حرکتی درون زا و فرهنگی میان مردمان منطقه خود داریم.
در بخش پرسش و پاسخ این نشست نیز رنگین دادفر سپنتا بار دیگر رشته سخن را به دست گرفت و گفت: به نام نامی مردم نوروزستان، امروزه آنچه سرزمین های ما را بهم پیوند می دهد، نه مذهب است و نه دولت. همگرایی منطقه ای ما باید پیوند بر پایه ارزش های نوروزی در برابر ایدئولوژی های بنیادگرایانه باشد؛ درست همانگونه که اروپا در برابر ایدئولوژی ناسیونالیسم متحد شد. نوروز پاسخی مناسب در برابر بنیادگرایی های ملی گرایانه و مذهبی به شمار می رود. فراموش نکنیم که نوروز بخش از فرهنگ پشتون نیز هست که نادیده گرفته می شود.
افغانستان: مسئولیت جهانی؛ رهیافت هم افزایانه و نقش سازمان ملل متحد
در دومین نشست روز دوم این گردهمایی، ماکسیم پشکوف، پژوهشگر ارشد انستیتو شرق شناسی آکادمی علوم روسیه و نوه ماکسیم گورکی، نویسنده نامدار روس، که به زبان فارسی به روانی سخن می گفت، با اشاره به کمک های بشردوستانه چشمگیر سازمان ملل به افغانستان، و نیز با در نظر داشت این امر که امروزه طالبان صاحبان اصلی قدرت در افغانستان هستند، بر این نکته تاکید کرد که سازمان ملل در بحران افغانستان باید بیشتر نقش هماهنگ کننده و میانجی را بازی کند؛ درست مانند نقشی که در دهه ۱۹۹۰ در تاجیکستان ایفا نمود.
سپس نصیر اندیشه، سفیر و نماینده دایم افغانستان در مقر سازمان ملل در ژنو، با انتقاد از عملکرد سازمان ملل گفت که این نهاد تاکنون نپذیرفته که طالبان را به زیر پا گذاشتن حقوق بشردوستانه متهم کند و یوناما به تازگی دارد در این زمینه گفتگوهایی انجام می دهد. وی همچنین با اشاره به فرمت های گوناگون گفتگو درباره افغانستان که به ابتکار کشورهای گوناگون شکل گرفته اند گفت که چون هر فرمت منافع شکل دهندگان آن را تامین می کند، بنابراین گاه برخی فرمت ها در تضاد با یکدیگر هستند و بنابراین فرمت های گوناگون باید در یک چارچوب کلان در سازمان ملل جمع شوند تا خنثی کننده یکدیگر نباشند. وی همچنین گفت که افغانستان اینک به جای مصالحه ملی، به یک «گفتگوی ملی» نیاز دارد.
در ادامه این نشست، توماس نیکلسون، نماینده ویژه اتحادیه اروپا در امور افغانستان، بار دیگر به ایراد سخنرانی پرداخته و گفت: «ما از فرمت مسکو استقبال می کنیم. اما شما ما را که پشتیبانان اصلی مالی تان هستیم، ناگهان فراموش کردید و به سراغ روسیه رفتید. ما الان نمی دانیم در میان اپوزیسیون با چه کسی گفتگو کنیم. مردان افغان تنها ۲۰ درصد جامعه هستند. ما باید با زنان و جوانان هم گفتگو کنیم. ما فرمت های مسکو و تاشکند و از امروز فرمت دوشنبه را داریم. مشکل افغان ها تنها به دست خودشان حل می شود. وظیفه ما تنها کمک کردن به آنهاست.»
پس از آن، کارن دکِر، شارژ دافر سفارت آمریکا در کابل گفت که سازمان ملل باید یک نقش سازمانی بازی کند. ما خیلی موافق ایفای نقش پررنگتر از سوی سازمان ملل هستیم. ایرانی ها، افغان ها، روس ها و دیگر کشورها همه از لزوم توجه به زنان سخن می گویند اما ما هنوز یک فرمت افغانستانی ندیده ایم که بتوانیم از آن پشتیبانی کنیم.
در پایان، محسن داور، رییس کمیسیون سیاست خارجی مجلس پاکستان که دولت آن کشور اجازه سفر وی به تاجیکستان را نداده بود، به صورت آنلاین سخنرانی کرد و با نقد سیاست های غرب گفت که غربی ها بدون هیچ نقشه مشخصی از افغانستان بیرون رفتند و توافق دوحه که قرار بود دموکراسی به افغانستان بیاورد، الان دیگر مشروعیت خود را از دست داده و گونه ای گروگانگیری عمومی مردم به دست طالبان رخ داده است. وی همچنین افزود که طالبان توان اداره سامانه سیاسی این کشور را ندارند و فروپاشی آنها می تواند نزدیک باشد و باید به دنبال جایگزین باشیم.
به سوی آینده: چه باید کرد؟
و سرانجام، بخش پایانی این همایش با حضور احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی، و در حالی که مقامات عالی سیاسی از جناح ها و طیف های فکری گوناگون همگی در کنار یکدیگر در سالن بزرگ محل برگزاری همایش گرد هم آمده بودند، به ایراد سخنرانی کوتاهی پرداخت و سپس به برخی پرسش ها پاسخ گفت. این نخستین بار پس از بر سرکار آمدن طالبان در افغانستان در تابستان ۱۴۰۰ بود که احمد مسعود در چنین گردهمایی بزرگی با حضور رهبران سیاسی افغانستان و نمایندگان نهادهای علمی و دیپلماتیک از ۲۰ کشور جهان حضور می یافت و به اعلام دیدگاه ها و سیاست های جبهه مقاومت ملی می پرداخت.
وی در آغاز با اشاره به پیوندهای دیرینه تاریخی میان شهر دوشنبه و شهر هرات، به این نکته اشاره کرد که «در یک و نیم سال گذشته بسیار گفته شده که سقوط جمهوریت ناگهانی و دور از انتظار بود؛ در حالی که شواهد آن را از سال ها پیش می شد به روشنی دید. بار بار این نگرانی را مطرح کرده بودیم، اما بی توجهی به این نگرانی ها سبب از دست رفتن آزادی، امنیت و عزت یک ملت شد. نمونه این بی توجهی ها، خوش بینی کذایی به وعده های پوچ و آزاد کردن ۵۰۰۰ زندانی طالبانی بود. اینک «مقاومت» در اشکال گوناگون شکل گرفته که جبهه ملی یک نمونه آن است. ما نخست به دنبال حل مسالمت آمیز مشکل بودیم و گفتگوها را در درون و بیرون از افغانستان پی می گرفتیم. اما امروز به نقطه ناامیدی از این روش رسیده ایم. طالبان به دنبال تک روی و تحجر و استبداد هستند و در ۲۸ سال گذشته همواره همه اشکال حقوق بشر را هدفمند نقض کرده اند. امروز افغانستان به مرکز سربازگیری برای گروه های تروریستی و به یک زندان کلان برای مردم بدل شده است. هدف ما از مقاومت، دستیابی به برابری برای همه شهروندان ماست.
طالبان در آوردن امنیت شکست خورده اند؛ نمونه آن، فاجعه موسسه کاج است. کشت و تولید مواد مخدر نیز افزایش چشمگیری یافته است. ترور، بازداشت، کوچ اجباری، نسل کشی و نبود قانون از دیگر ویژگی های این دوره است. اینک همه می دانیم که تعاملات تاکتیکی و جداجدا با طالبان پاسخ نداده و ما باید به دنبال یک سازوکار منطقه ای و بین المللی برای برپایی یک نظام غیرمتمرکز، مشروع و منتخب باشیم. در میان اکثر جریان ها و نخبگان افغانستانی، اگرچه تفاوتی در رویکردها به چشم می خورد، اما در اصول اساسی توافق هست. از این رو، کوشش برای اجماع کلان داخلی در دستور کار ماست. و البته ما همچنان آماده مذاکره از موقف باورها، ارزش ها و اصول هستیم. برای نجات کشور و تشکیل شورای عالی مقاومت، باید گفتمانی کلان شکل بگیرد و انتخابات آزاد انجام شود.»
سپس در ادامه این نشست، حسین دهباشی با اشاره به توان فرماندهی نظامی احمدشاه مسعود، از فرزند او پرسید: «شما شخصیتی علمی و فرهنگی هستید، گمان می کنید صلاحیت جنگیدن را دارید؟» احمد مسعود در پاسخ گفت: «جنگ به مردم ما تحمیل شد. مردم ما تشنه صلح هستند. اما طالبان پیرو هیچ اصولی نیستند؛ حتی اسلام. آنها دایم خواستار تسلیم شدن دیگر گروهها هستند و این در حالی است که منطقه و جهان در این مدت تنها به محکوم کردن اعمال آنها اکتفا کرده اند... طالب تنها دروازه مبارزه را باز گذاشته است... امیدواریم طالب هم تغییر کند تا نیاز به جنگ نباشد.»
وی همچنین در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران که پرسیده بود برای تامین هزینه های جبهه مقاومت پول از کجا خواهید آورد، تصریح کرد که: «این امر بستگی به این دارد که آیا جهان می خواهد از مردم افغانستان پشتیبانی کند یا نه. الان هیچ کمک مالی یا نظامی از غرب با نهادهای بین المللی دریافت نکرده ایم. ما با دستان خالی ایستاده ایم، چون چاره ای نداریم.»
پس از آن، صحرا کریمی، فیلم ساز افغان، با اشاره به هم نسل بودن خود با احمدمسعود، از پدر وی یاد کرد و گفت: «آمر صاحب دوستان وفاداری داشتند و دلیل موفقیت شان، دوستانشان بودند. ما به شما و به قداست این مقاومت باور داریم. اما آیا دوستان شما از نامتان سوء استفاده نمی کنند؟ احمد مسعود در پاسخ گفت: «اطرافیان من، دوستان همسن و سال من هستند و البته کسی به من مسوولیتی نداده است و به حیث یک شهروند از کشورم دفاع می کنم. من نه در حکومت جمهوریت بودم و نه در سقوطش نقش داشتم. امروز باید خط کشی های دیروز را کنار بگذاریم. امروز برای نجات کشور نیاز به اتحاد داریم. درِ دوستی و سینه فراخ ما برای هرکس که بخواهد کاری بکند باز است. نسل جوان ما باید خودش را دوباره پیدا کند و با همدیگر ایستادگی کنیم. من بسیار امیدوارم که با کمک اصل استراتژیک اتحاد و بهره گیری از ظرفیت های پیشین و کنونی، پیروز شویم. اما تازه در آغاز راه هستیم.»
در ادامه این نشست، محمدعلی بهمنی قاجار، همراه با رساندن سلام مردم ایران به احمد مسعود و یادآوری شعری از نجیب بارور، به این نکته اشاره کرد که جبهه مقاومت نیاز به هویت و ایدئولوژی دارد و پرسید که «رویای شما چیست؟ جایگاه تمدن مشترک مداراجویانه ما در آرمان شما کجاست و چگونه در محتوا و شکل سیاسی آینده افغانستان تاثیر می گذارد؟ چگونه هویتی را برخواهید ساخت؟» در پاسخ، احمد مسعود با خواندن بیت نخست شعر بارور که گفته است «هر کجا مرز کشیدند، شما پل بزنید / حرف از تهران و دوشنبه و سرپل بزنید» ادامه داد: «طالبان امروزه سعدی، حافظ و مولانا همه را حذف کرده اند و هویت مشترک تمدنی ما را به زیر سوال برده اند. این پرسشی بنیادین است که ما کیستیم و چه می خواهیم؟ کوشش ما برای دستیابی به آزادی، عدالت و کرامت انسانی مردم است. ما می خواهیم که مردم بتوانند سرنوشت خود را تعیین کنند و آزادی شهروندان تضمین شود. یادمان باشد که امروزه یک اتحاد افقی در زمینه اصول و ارزش ها میان مخالفان طالبان شکل گرفته است و همین سبب شده که دستاوردهای ما در یک سال گذشته بسیار بیشتر از طالبان باشد.»
در پایان این گفتگوها، داود مرادیان، رییس انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان و دبیر همایش، با اشاره به این نکته که نظام سیاسی فراگیر از فرهنگ شروع می شود، به کاربرد دو اصطلاح «خان» و «جان» در ادبیات کهن فارسی زبانان اشاره کرد و گفت که الگوی سیاسی ما همیشه بر بنیان خدای خان بوده و نه خدای جان. رفتارهای خان منشانه و پدرسالارانه همواره بر فرهنگ سیاسی ما سایه افکنده است. این در حالیست که برای رهایی از اقتدارگرایی و دستیابی به دولتی فراگیر، نیازمند آن هستیم که روابط جان مآبانه را گسترش دهیم. و یادمان باشد که خدای مولانا، خدای جان است.
وی همچنین از همکاری گسترده دولت تاجیکستان بابت میزبانی رهبران جبهه مقاومت و فراهم آوردن زمینه برگزاری این همایش، قدردانی کرد.
نظر شما :