بوی هم‌دستی اسرائیل و آذربایجان می‌آید

سوالاتی چند از باکو بابت رفتارهای خصمانه‌اش علیه تهران در ماجرای حمله مسلحانه به سفارت آذربایجان

۰۸ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۱۷۳۶۵ آسیا و آفریقا نگاه ایرانی
احمد کاظمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: آنچه مشخص است اینکه باکو در پیشبرد منافع رژیم صهیونیستی از طریق حادثه حمله مسلحانه به سفارت عزم جدی دارد، طبیعتا ایران با تاکید مجدد بر دوستی و برادری ناگسستنی مردم دو کشور، ضمن انجام وظایف حقوقی و اخلاقی خود در بررسی جوانب این اقدام مجرمانه که بر اساس نتایج اولیه فاقد ابعاد سیاسی، امنیتی یا تروریستی است، اجازه سوءاستفاده به جمهوری آذربایجان از این حادثه را نخواهد داد و تغییری در خطوط قرمز خود در قفقاز ایجاد نخواهد کرد.
سوالاتی چند از باکو بابت رفتارهای خصمانه‌اش علیه تهران در ماجرای حمله مسلحانه به سفارت آذربایجان

دکتر احمد کاظمی، دکترای حقوق بین الملل و پژوهشگر ارشد مسایل اورآسیا 

دیپلماسی ایرانی: روز جمعه هفتم دی / 27 ژانویه واقعه تلخی در نتیجه حمله مسلحانه فردی به نام «یاسین حسین زاده» به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران روی داد که به کشته شدن مسئول امنیتی سفارت و زخمی شدن دو دیپلمات این سفارتخانه منجر شد. این اقدام مجرمانه که بر اساس اعتراف ضارب، با انگیزه های شخصی صورت گرفت، با ورود بموقع نیروی انتظامی و دستگیری وی که دو فرزند خردسالش را نیز به همراه داشت، به پایان رسید. بلافاصله مقامات عالی‌رتبه ایران از جمله رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه با تسلیت و ابراز همدردی با دولت، ملت و بازماندگان دیپلمات جانباخته، در دستورات و موضع گیری که حاکی از پایبندی عملی ایران به اصل حسن همجواری و کنوانسیون 1961 وین در خصوص روابط دیپلماتیک (ناظر به تامین امنیت اماکن و اشخاص دیپلماتیک) است، بر پیگیری حقوقی و قضایی موضوع و مجازت ضارب تاکید کردند.

بر اساس تجارب جهانی و منطبق بر عُرف حقوقی و سیاسی، در این موارد طرفین از موضع گیری های عجولانه و بی اساس خودداری می کنند، علی‌رغم این دستگاه رسانه ای و برخی از مقامات رسمی جمهوری آذربایجان از همان ابتدا و به صورت هماهنگ، مدعی تروریستی بودن حادثه، نقش سپاه و نهادهای امنیتی ایران در آن و ادعاهایی مشابه این شدند. در چنین شرایطی ، نگارنده ضمن محکوم کردن این حادثه و ابزار همدری و تسلیت، معتقد است برای تنویر افکار عمومی می توان چند سوال در این خصوص از مقامات باکو مطرح ساخت: 

اول: آیا این اولین بار است که حمله یا تعرضی به یکی مکان دیپلماتیک در دنیا می شود؟ رفتار دیگر کشورها در این خصوص چگونه بوده و اساسا جمهوری آذربایجان در سایر موارد مشابه چگونه برخورد کرده است؟ 

دوم: چرا جمهوری آذربایجان در حادثه حمله به سفارت این کشور در لندن در مرداد 1401 توسط گروه کویتی اتحاد خدام المهدی که زمان قابل توجهی هم طول کشید نه پلیس لندن را متهم به قصور کرد ونه هیاهوی تخلیه سفات و تعلیق یا تقیلیل سطح روابط را مطرح ساخت؟ چرا در آن حادثه رسانه های جمهوری آذربایجان به شدت مدیریت شدند، مطلب منفی قابل توجهی علیه لندن منتشر نشد و حتی موضوع احتمال حمله به مراکز دیپلماتیک به نوعی عادی بازنمایی و نهایتا موضوع بدون تنویر افکار عمومی از ریشه های این حمله مسدود شد. 

سوم: چگونه است که در این حادثه باکو صبر پیشه نکرده و انبوهی از اتهامات را روانه ایران کرد اما زمانی که در دسامبر 2016 (آذر 1395) آندره کارلوف قهرمان ملی و سفیر روسیه در ترکیه در یک مراسم هنری در جلوی چشمان بهت زاده حضار و مقابل دوربین به ضرب چندین گلوله توسط آلتین تاش که ادعا شد از پلیس آنکارا اخراج شده، کشته شد، جمهوری آذربایجان طرفین را نه به طرح ادعاهای تروریسم دولتی بلکه به خویشتنداری، همکاری و مساعی مشترک برای پیگیری همه جانبه فراخواند؟

چهارم: طبیعی است که پروتکل های دیپلماتیک مربوط به تامین امنیت اشخاص و اماکن برای همه کشورها لازم الاجراست، اما سوالی که از مقامات باکو می شود این است که اگر به این پروتکل ها پایبندند چرا بارها زمینه تعرض و توهین به ارزش های ملی و مذهبی ایران در مقابل سفارت این کشور با همکاری پلیس را فراهم ساخته اند؟ 

پنجم: پیرو سوال قبلی، آیا قتل گئورگ نمارکاریان، افسر ارمنی با تبر توسط رامیل صفروف، افسر آذری در یک اجلاس رسمی و آموزشی ناتو در بوداپست در سال ۲۰۰۴ نقض پروتکل های دیپلماتیک نبود؛ پس چرا باکو به جای عذرخواهی، به صفروف پس از انتقال وی به باکو در سال ۲۰۱۲ توسط الهام علی اف ارتقای درجه داد؟ 

ششم: ضیافت عسگراف، نایب رئیس مجلس جمهوری آذربایجان که حدود دو هه است که ریاست نمایندگی هیات نمایندگی جمهوری آذربایجان در مجمع پارلمانی ناتو را بر عهده دارد و به دلیل اشتهار در ناتوگرایی به عنوان سخنگوی غیررسمی ناتو در پارلمان باکو محسوب می شود، در همان ساعات اولیه مدعی شد حمله مسلحانه به سفارت، تروریسم دولتی است؟! آیا وی از معنای تروریسم دولتی خبر ندارد یا این محافل رسمی جمهوری آذربایجان، تلاش دارند به جای پاسخگویی به ابهامات این حادثه، از آن برای پیشبرد ایران هراسی و خوشخدمتی بیشتر به اغراض چندگانه رژیم صهیونیستی علیه ایران استفاده کنند؟ آیا مقامات باکو نمی دانند که «تروریسم دولتی» ویژه رژیم آپارتایدی صهیونیستی است که مقامات باکو در ماه های اخیر با پا گذاشتن روی آرمان های مردم جمهوری آذربایجان، برای گشایش سفارت در آن رژیم کودک کش، سر از پا نمی شناسد؟

هفتم: چرا مقامات جمهوری آذربایجان تا کنون از پاسخ به سوالاتی که درباره میزبانی تروریست های ضد ایرانی در این کشور و همچنین نقش تبعه این کشور به عنوان عنصر اصلی هدایت و هماهنگ کننده عملیات ترویستی در حرم شاهچراغ که به شهادت 13 ایرانی منجر شد، به بهانه های متعدد از جمله بررسی موضوع طفره می روند اما در خصوص حادثه حمله مسلحانه به سفارت بلادرنگ به برچسب زدن تروریستی به ایران اقدام کردند و منتظر نتایج تحقیقات نشدند؟  

هشتم: یکی از ابهامات حادثه، این است که با توجه به عدم اطلاع و عدم موافقت یاسین حسین زاده، سفارت چه نقشی در انتقال همسر وی به جمهوری آذربایجان داشته است؟ کدام قواعد کنسولی در این روند نقض شده اند و چرا سفارت در این خصوص علی‌رغم مراجعات مکرر شاکی، حاضر به پاسخگویی قانع کننده به وی نشده است؟ آیا رفتار سفارت در این خصوص مصداق جرم ناپدیداری اجباری - که البته جمهوری آذربایجان کارنامه فربهی در این خصوص در کشورهای مختلف دارد - یا مصداق فراری دادن یک فرد و نقض حقوق کودکان یک خانواده نیست؟

نکته دیگر مشابهت قابل تامل موضع گیری های رژیم صهیونیستی در این خصوص با موضع گیری های دستگاه رسانه ای و سیاسی باکو است. با توجه به موارد فوق می توان گفت حتی اگر بپذیریم باکو در طراحی و به جنون رساندن یاسین حسین زاده (با توجه به مراجعات مکرر وی به سفارت، سوابق پزشکی و احتمالا اطلاع سفارت از روحیاتش) نقش نداشته باشد، اما مشخص است که جمهوری آذربایجان به جای برخورد حقوقی با این موضوع، سناریوی مشترکی با رژیم صهیونیستی با هدف پروپاگاندی سیاه علیه ایران دنبال می کند. از این رو این سوال مطرح است که هدف باکو و تل آویو از سناریوی متهم کردن ایران در حادثه حمله مسلحانه به سفارت چیست؟ در پاسخ می توان به مجموعه ای از دلایل ذیل اشاره کرد: 

اول: جمهوری آذربایجان بعد از جنگ دوم قراباغ (2020)، با حمایت انگلستان، رژیم صهیونیستی و ترکیه فتنه ژئوپلیتیکی دالان تورانی ناتو را با شدت دنبال می کند، اما مواضع مقتدرانه ایران از جمله رزمایش های سپاه و ارتش آن را ناکام گذاشته، از این رو امیدوار است با استفاده از این حادثه، موجب انفعال  و عقب نشینی ایران شود. 

دوم: جهش در توجه و حساسیت افکار عمومی ایران به‌ویژه آذری‌های غیرتمند به رویکردهای شیعه‌ستیزی سیستماتیک جمهوری آذربایجان و پیوندهای ضدایرانی دولت باکو با رژیم صهیونیستی به‌شدت موجب نگرانی باکو شده است. جمهوری آذربایجان تلاش دارد با اطلاق «کمپین ضد آذربایجانی» به این حساسیت افکار عمومی ایران، هر گونه جهاد تبیین درباره رویکرد دولت باکو در ایران، ممنوع و سانسور شود، تا آنها در میدان خالی، ایده های قومی را به جلو ببرند؛ از این رو جای تعجب نیست که در بیانیه وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان، به اصطلاح کمپین ضدآذربایجانی در ایران، عامل حادثه حمله مسلحانه قلمداد شده است؟! 

سوم: در دو سال اخیر با آشکار شدن ابعاد رویکرد ضد ایرانی دولت باکو از جمله طرح ادعاهای ارضی علیه ایران از سوی الهام علی اف در موضوع به اصطلاح آذربایجان ج ن و بی، پیوند با تکفیری ها و منافقین در آلبانی و طرح فتنه دالان تورانی ناتو، لابی دلاری و قومی باکو در ایران در پیشبرد اهداف باکو علی‌رغم همه سرمایه گذاری، دچار استیصال و مشکل شده است؟ از این رو باکو تلاش می کند با سوء استفاده از فضای بوجود آمده از این حادثه، لابی مذکور جان تازه ای بگیرد. به‌ویژه که جدیدترین ماموریت این لابی،  مجاب ساختن مقامات کشور به تمرکز صرف به مسیر جمهوری آذربایجان در دالان شمال – جنوب و عدم توجه به سه مسیر دیگر (1.آسیای مرکزی، 2.دریای کاسپین و 3.ارمنستان) است. توطئه ای که در صورت اجرا، موجب تحقق طرح «مایکل دورن» افسر سابق پنتاگون مبنی بر لزوم مهار ایران و روسیه با استفاده از موقعیت ژئوپلیتیکی جمهوری آذربایجان خواهد شد. 

چهارم: موضع گیری برخی از مقامات باکو در طرح ادعا علیه سپاه، ادعای تروریسم دولتی و یا موضوع تخلیه سفارت، بخشی از کارزار ضدایرانی محور غربی – عبری از جمله پارلمان اروپا در تروریستی خواندن سپاه، سناریوی ناکام فراخوانی سفرای اروپایی، و القاء ناتوانی ایران در تامین امنیت اماکن دیپلماتیک و در چارچوب طرح صهیونیستی مرگ با هزاران ضربه است. 

پنجم: باکو پس از ناکامی در اجرای دالان تورانی ناتو و انقطاع پیوندهای مردمی، فرهنگی و دینی ایران و جمهوری آذربایجان، حدود یک سال است که به بهانه کرونا مرز زمینی خود را به عبور شهروندان دو کشور بسته است، علی‌رغم اینکه ایران بیش از ده سال است که روادید را لغو کرده اما باکو سال به سال بر محدودیت‌ها برای جلوگیری از مراودات مردمی دو کشور افزوده است. در واقع مراودات مردمی، کابوسی برای دولت باکو محسوب می شود و آنها علی‌رغم شعارهایشان تلاش می کنند از هر طریقی در این مراودات مانع ایجاد کنند؟ سیاهه نمایی علیه فعالیت حسینیون نیز در این راستا صورت می گیرد.

ششم: موضوع گشایش سفارت باکو در رژیم صهیونیستی علی‌رغم تبلیغات فراوان دولتی، در میان مردم جمهوری آذربایجان پذیرش عمومی ندارد، حتی انتقاداتی از درون حاکمیت در این خصوص وجود دارد. از این رو نیاز به تقویت پروپاگاندای سیاه برای عادی کردن این اقدام ضد مردمی است. مطلوب رژیم صهیونیستی آن است که همزمان با فعالیت سفارت باکو در تل آویو، سفارت باکو در تهران تعطیل یا فعالیت اش محدود شود. ضمن اینکه کوبیدن بر این حادثه، محمل مناسبی برای فرافکنی و انحراف افکار عمومی از بروز فاجعه انسانی در قراباغ به دلیل مسدود کردن کریدور لاچین توسط باکوست که مصداق نقض امنیت ارامنه قراباغ و ارتکاب اقدام مجرمانه «به قحطی کشاندن اجباری مردم غیر نظامی» است که از منظر حقوق بین الملل، جنایت علیه بشریت محسوب می شود. 

هفتم: اگرچه رژیم صهیونیستی سناریوی ایجاد درگیری سخت میان ایران و جمهوری آذربایجان (اوکراینیزه کردن جمهوری آذربایجان) را در هر فرصتی دنبال می‌کند اما این سناریو به دلایل مختلف سیاسی، ژئوپلیتیکی، نظامی و منطقه ای، قبل از آنکه یک تهدید واقعی باشد بیشتر یک شانتاژ روانی برای مقهور ساختن برخی محافل در ایران است که از تدوام موضع مقتدرانه در قفقاز خودداری کنند. 

دلایل و انگیزه های دیگری نیز می توان به موارد فوق افزود اما آنچه مشخص است اینکه باکو در پیشبرد منافع رژیم صهیونیستی از طریق حادثه حمله مسلحانه به سفارت عزم جدی دارد، طبیعتا ایران با تاکید مجدد بر دوستی و برادری ناگسستنی مردم دو کشور، ضمن انجام وظایف حقوقی و اخلاقی خود در بررسی جوانب این اقدام مجرمانه که بر اساس نتایج اولیه فاقد ابعاد سیاسی، امنیتی یا تروریستی است، اجازه سوءاستفاده به جمهوری آذربایجان از این حادثه را نخواهد داد و تغییری در خطوط قرمز خود در قفقاز ایجاد نخواهد کرد.

کلید واژه ها: جمهوری آذربایجان ایران و آذربایجان الهام علیف تهران و باکو حمله به سفارت آذربایجان حمله مسلحانه به سفارت آذربایجان حمله مسلحانه اسرائیل اسرائیل و آذربایجان ایران و اسرائیل و آذربایجان


( ۲۲ )

نظر شما :

ناشناس ۰۸ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۸:۲۲
اگر به محض اثبات رفتارهای خصمانه ی خانواده علیف ( تاکید می کنم خانواده ی علیف و نه ملت آذربایجان ) در مواردی همچون ورود پهپاد اسراییلی به ایران از خاک آذربایجان و یا پناه دادن و حمایت آشکار از عناصر تجزیه طلب ، با مشت آهنین در حد اخراج سفیر ، کاهش مبادلات تجارت ، مسدود سازی مرز و ... برخورد شده بود اینگونه لجاره بازی در نمی آوردند و موضوعی ایچنینی را پیراهن عثمان نمی کردند . من یقین دارم اگر جواب محکم ندهیم با رفتارهای گستاخانه تری مواجه خواهیم شد . علیف و چند نوکر و چاکر دور و اطرافش تصور می کنند چون با بخشی از مردم ایران هم زبان هستند پس می توانند سوسه بیایند غافل از آنکه از اساس مردم جنوب ارس ، شمال ارس را در هیچ زمینه ای درحد و اندازه ی خود نمی دانند و علت پاره ای از دشمنی ها این خانواده با ایران بر سر همین پایین تر بودن جایگاه شان در برابر ملت ایران است . این بن بست نشینهای ته کوچه سرگرمی دیگری ندهند الا اینکه پشت سر ویلا نشین خیابان بالایی صفحه بگذارند و البته گاهی اوقات زیر پتو یک عربده ای هم بکشند .
ایرانی ۰۸ بهمن ۱۴۰۱ | ۲۰:۳۵
این توطئه خود جبهه پانترکیسم است. اتفاقا افکار مهاجم هم خیلی شبیه افکار جاهلانه و عقب مانده پانترکهاست.
خسرو ۰۸ بهمن ۱۴۰۱ | ۲۰:۳۷
نویسنده محترم نگران تغییر خطوط قرمز ایران بزعم ایشان در قفقاز است و از افتادن آذربایجان به تله فتنه صهیونیستها نگران است که بحق است ولی چرا از افتادن خودشان با تله داشناقسیون و نژادپرستی نگران نیست ؟ مگر طبق قواعد جهانی قره باغ جز آذربایجان نیست که ایشان از حاکمیت این کشور بر سرزمینش نگران است ؟ چرا نگران سی هزار نفر جمعیت ارمنی خانکندی هست ولی نگران ۲۰۰میلیون مسلمان هندی و یا دهها میلیون مسلمان کشمیری ( وضعیت حقوقی جهانی کشمیر با تصمیمات سازمان ملل جهت مراجعه به آرای مردم برای الحاق با هند یا پاکستان روشن و واضح است ) نیست ؟ چرا حاضر است آذربایجان را محکوم کند با اینکه به سفارت آن حمله شده و حتی با وجود شخصی بودن مسئله مسئولیت حفاظت بر عهده ایران بوده است ولی حاضر نشده برای کشتار مردم مظلوم فلسطین قلم فرسایی کند ؟ چرا تا کنون نسل کشی ارامنه در خوجالی را محکوم نکرده است مگر مدعی نیست که مردم آذربایجان در واقع برادر ایرانیانند؟ راستی چرا نسل کشی سیصد هزار نفر مردم مسلمان شیعه ایرانی در اورمیه و سلماس و خوی و اهر توسط ارامنه داشناق را فراموش کرده است ؟ دیپلماسی ایرانی محترم لااقل ثلث کامنتهای مرا حذف نکنید انصاف !!!
علیرضا ۰۸ بهمن ۱۴۰۱ | ۲۲:۳۸
به نظر بنده دولت و به خصوص وزارت امور خارجه هرگز نباید کوتاه بیاید خیلی روشن، دقیق و سریع وقایع را بیان کند و بقول معروف ننه من غریبم بازی در نیاورد! از موضع اقتدار حرف بزندمظلوم نمایی بی مورد ظلم بر رعیت و جری کردن پلنگ زخمی کاغذی است.
محمود ۰۹ بهمن ۱۴۰۱ | ۰۰:۳۵
نویسنده بقول معروف ماست ها و قیمه را قاطی کرده خوب نقض محافظت دیپلماتیک شده جواب بده دیگر وصل کردن ان به ناتو و امریکا وصیهونیسم و.دالان ناتو ....چه معنی میدهد
عبدالرضا ۰۹ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۲:۰۴
در روز روشن اگر درب منزل یک شهروند معمولی را 20 دقیقه با پتک سلاح مولوتوف مورد حمله قرار داده بود حتما یک شخص یا مامور بدانجا می رسید تا چه برسد به یک سفارت همچنین تنها ارتباط زمینی ارمنستان از طریق ایران است وبا کمک ایران ارمنستان به اشغال ازربایجان ادامه داده است وارتباط دو قسمت ازربایجان بایستی باز شود که حق ازربایجان است و را ه لاچین که ارتباط ارمنستان با قره باغ ازربایجان را تامین میکند بی معنی بوده و باید مسدود شود
ناشناس ۰۹ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۴:۴۴
اینکه هر اقدام جمهوری آذربایجان را به رژیم صهیونیستی ربط بدهیم نشان می دهد که منطق در مواضع ما حاکم نیست. این مساله اصلا" ربطی به صهیونیست ندارد. ما کوتاهی کردیم و اگر کارمند خود سفارت نبود معلوم نبود که چند نفر دیگر را می کشت. خود مهاجم که جلوی دوربین گفته میخواسته همه را بکشد.
کامران ۰۹ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۶:۰۴
صحبت کردن با مردم باکو فرهنگ خاص خودش را دارد یا یک و دو سه و چهار جواب نمی گیرید. دیپلماسی دیپلماسی اخلاقی نیست. فرهنگ عمومی هم خیلی بنیادگرا و پیچیده نیست. باکویی ها خیلی دوراندیش نیستن بسته به منافع اقتصادیشون یا برده کسی می شن یا ارباب. یا زورت بهشون می رسه یا نمی رسه. فکر نکنید همکاریشون با ترکیه هم خیلی عمیق و استراتژیک است. مردم ترکیه باکویی ها را خوب می شناسن و ایران رو همیشه به ترجیح می دن خیلی انتظار نداشته باشید که منطقشون سازش با منطق شما داشته باشه. خیلی در لحظه تصمیم می گیرند و احساسی.
ابراهیم قدیمی ۰۹ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۶:۲۸
بنظر میرسد اذربایجان در حال فرار از مسئولیت خود در حادثه حمله به سفارت است۔با بازجوئی از متهم و همکارانش مسئولیت سفارت اذربایجان هرروز مشخص تر میشود۔اینگونه بنظر میرسد که سفارت اذربایجان اجازه نداده همسر متهم که تابعیت اذربایجانی دارد به خانه خود برگردد واورا به اذربایجان فرستاده واز بازگشت او جلوگیری کرده است۔این خانواده چند فرزند دارند که در زمان حادثه در ماشین همراه پدر بوده اند۔یک تروریست با فرزندش به سفارت نمی رود۔او میگوید این خانم در ایران فرزند دارد۔که با مادر خود در تماس تلفنی هستند۔این همه فاصله اندازی اذربایجان ترس از چیست؟سفارت اذربایجان اینگونه که در عکس نشان میدهد در منطقه پرتراکمی است وفاصله درب سفرات تا خیابان مملو اراتومبیل متحرک وپارک شده چند قدم است۔
علی ۰۹ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۸:۳۸
سانی به جای همدردی و دلجویی سیاسی از دولت و ملت آذربایجان ، مشاوره های داهیانه ای مانند برخورد محکم تر با قضایای قبلی از جمله اخراج سفیر و..... می دهند. اگر قوانین بین المللی ارزشی نداشتند اصلاٌ وضع نمی شدند. مشاهده کنید کشته شدن سفیر روسیه در تورکیه چگونه مدیریت شد که هیچ اتفاق مهمی بین روابط عمیق آنها بوجود نیامد. زوم شدن روی حل مسئله به طرق سیاسی بهتر از هرگونه بی درایتی سیاسی است شمادرفکر اخراج سفیر هستید ولی حالاکه سفیر آذربایجان خودش ایران را ترک کرده است باید به فکر برگرداندن اوباشید. طرح مسائل اثبات نشده در مورد کشور همسایه در چنین شرایطی" قطعاٌ اجماع بین المللی برای محکومیت حمله به سفارت شکل گرفته و انزوای بیشتر به دنبال خواهد داشت" چقدر عاقلانه است؟ آیا بنا براین است با همه کشورهای دنیا دشمن باشیم؟ وقتی بایک کشور همسایه با این همه قرابتهای سرزمینی وفرهنگی به مشکل برخورد می کنیم باید تفکر کرده ودنبال تغییر رویکرد خود نسبت به حداقل همسایگان خود باشیم و انگ نوکری آمریکا واسرائیل وغیره را به آنها نزنیم. پیوسته خود را درعرش ودیگران را در فرش نبینیم.با امید به آنروز
هادی ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۱:۳۵
هدف ایجاد فتنه قومی در ایران پس از شکست طرح صهیونیستی دالان زنگزور که هدف آن بستن راه مواصلاتی شیعیان و محور مقاومت و تضعیف آن است. علیه علی یف فشار شانتاژی زیادی اعمال می گردد (فساد اخلاقی و مالی) تا این طرح را به هر نحو اجراء کند و وی برای نجات خود به سمت قربانی کردن آذربایجان پیش می رود. وقایع اخیر نیز در این جهت در صدد ایجاد فشار دیگری بر ایران و ایجاد جبهه تقابلی میان ایران و آذربایجان است تا جمعی از آذریهای ایران با توجه به سابقه نه چندان خوب مسائل قومی معاصر در ایران طرف خود را باکو-علی یف انتخاب و فضا را به سمت دو قطبی قومی ببرند تا اینگونه بر ایران فشار وارد کنند. راه حل در ایران گرایی با محوریت شاه ختایی (شاه اسماعیل ختایی که از خطه آذربایجان قیام نمود) یعنی احیاگر استقلال ایران پس از ساسانی است. اینها هدفشان نابودی ایران و آذربایجان و آواره کردن تمام ایرانیان از جمله آذریهای ایران و جمهوری آذربایجان است. قمار با آذربایجان برای نابودی خود ولی موفق نخواهند شد که آذریهای ایران تمایلی به نا امنی ندارند.
علی ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۴:۱۸
همه ما تقریباٌ همه روزه در مراجعه به ادارات با عدم انجام امورات اداری مان بدون آنکه کارمان راه بیفتد چندین ماه می آییم ومی رویم. ولی هیچ وقت اسلحه بدست گرفته وبا انگیزه شخصی کسی را نمی زنیم چون اصولاٌ با شخص طرف نیستیم واین سیستم است که کار مارا راه نمی اندازد. تازه اگر روزی خواستیم انتقام شخصی بگیریم با پنهان کردن یک اسلحه کمری کوچک قلابی یا حداکثرسلاحی مانند چاقو وغیره سعی می کنیم طرفی را که مطمئن شده ایم نمی خواهد کارمان را راه بیاندازد تهدید می کنیم. به نظر نمی آیدضارب که کم مانده با خودش مهماتی مانند نارنجک هم بیاورد انگیزه شخصی داشته باشد چون به هرکسی شلیک می کند واز خودگذشتگی فردی که اورا دستگیر کرد نبود همه را می کشت.
جهانی ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ | ۲۳:۵۵
تو روی شبهاتت کار کن انشاء الله به نتیجه می‌رسی، سعی کن لااقل استعداد انگیزه‌شناسی و نیت‌خوانی‌ات را تقویت کنی.. اما باکو کار خودش را بلده.