آرزوهای متوهمانه ای که بر باد رفته است
زمستان سخت اروپا و زمستان سرد ما!
دیپلماسی ایرانی: در مورد چرائی وضع موجود که به انباشت عظیم نارضایتی مردم منجر شده است، میتوان از ده ها منظر آن را توجیه و تفسیر کرد. یکی از این منظرها برای شناخت و تحلیل وضع موجود نحوه درک، تحلیل و مواجهه بخش مهمی از استراتژیست ها و تصمیمگیران نظام در چگونگی تعامل با دنیای خارج است. این عزیزان آرزوهای دور و دراز و در عین حال دست نیافتنی دارند، که با تکرار آنها نزد خود و همفکران همدل، کم کم آرزوهایشان دچار دگردیسی شده و به تدریج در ذهن آنها به شکل واقعیات عینی جلوه کرده و بر مبنای آن ذهنیات برای مواجهه ایران با دنیای خارج نسخه پیچیده و به دلیل جایگاه و مقبولیتی که در دستگاه تصمیم سازی کشور دارند متاسفانه آن موهومات بعضاً مبنای تصمیمات مهم کشور می شوند.
تازه ترین آرزوی متوهمانه ای که با دیدن آن در قالب واقعیتی عینی به تصمیمی مهم و خسارت بار برای ایران منجر شد، تئوری "زمستان سخت اروپا" بود. در پی جنگ اوکراین و قطع گاز روسیه به اروپا، این بزرگواران توصیه کردند با توجه به اتفاق مذکور بهتر است به مدت دو ماه مذاکرات برجام به عقب بیفتد تا با فرا رسیدن فصل سرما و نیاز مبرم اروپا به گاز ما، غربی ها در مقابل ما زانو بزند و در شرایط ضعف مفرط آنها بتوانیم کلی امتیاز بگیریم.
الآن چهار ماه از آن زمان گذشته، نه تنها خبری از زانو زدن غربی ها در مقابل ما نشد، بماند که در این فاصله و قبل از فرا رسیدن زمستان سخت اروپا، همه انبارهای ذخیره گاز مایع اروپا کاملا پر شده، تا آنجا که صف طولانی کشتی های حامل گاز مایع برای تخلیه گاز در بنادر اروپا تشکیل شده و علی رغم افزایش شدید قیمت گاز در بدو امر، به تدریج قیمت گاز سیر نزولی در پیش گرفته و حتی به مدت دو هفته قیمت گاز منفی هم شده است!
استراتژیست های همه چیزدان ما، صرف نظر از آرزوهای دور و درازشان اگر اطلاعات حداقلی از وضعیت بازار بین المللی انرژی داشتند چنین نسخه متوهمانه و خسارت باری نمی پیچیدند، اطلاعات حداقلی از دنیا پیشکش، بدتر آن که آنها حتی از اطلاعات پیش و پا افتاده بیخ گوششان که حتی شهروندان معمولی بهخوبی از آن آگاه هستند بی بهره بودند و نمی دانستند که ایران برای گذراندن زمستان در خوشبینانه ترین حالت روزانه حداقل دویست میلیون متر مکعب کمبود دارد که آن را با قطع گاز صنایع بزرگ و نیروگاه ها در اوج سرمای زمستان جبران میکند.
خلاصه اینکه چی می خواستیم چی شد، خورزوخان وار قرار بود با گاز نداشته مان، اروپا را به زانو زدن واداریم، زانو که نزدند بماند، نسبت به ادامه مذاکرات برجام کم میل تر هم شدند.
دور از انتظار نیست تمام یا بخشی از یک پیش بینی اشتباه از آب در آید، اما فاجعه آنجاست که یک پیش بینی کاملاً برعکس شود آن هم وقتی که آن پیش بینی مبنای یک تصمیم ملی و حیاتی بشود.
نظر شما :