ریشه های بحران اقتصادی در بریتانیا
ورشکستگی های بزرگ جهانی در راه است
نویسنده: الکساندر نازاروف
دیپلماسی ایرانی: بریتانیا تصویر بزرگتری از لبنان است. بخش بانکی در این کشور متورم شده و بریتانیا نقش یکی از بزرگترین مراکز مالی و پوند یکی از ذخایر ارزی جهان را ایفا می کند.
در وضعیت فعلی، صنایع ملی انگلستان یا تضعیف شده و یا به دیگر کشورها منتقل شده است.
بریتانیا ۵۰ سال است که با موازنه منفی در تراز بازرگانی خارجی و تراز پرداخت های خود مواجه و میزان خرید کالا و خدمات از دیگر کشورها بیشتر از میزان فروش به دیگران است.
وخامت بیشترِ اوضاع، ناشی از کسری بودجه دولت بریتانیا از اوائل دهه ۱۹۵۰ تاکنون بوده است. به عبارتی هزینههای دولت همواره بیشتر از درآمد های آن بوده است.
ورشکستگی بانکی لبنان نمونه ای از ثبات ظاهری مالی در انگلستان است؛ چنین شیوه و وضعیتی نمی تواند زیاد دوام بیاورد. برای جبران تمامی این نقیصه ها لازم است جریان انتقال سرمایه به داخل بریتانیا بی وقفه ادامه یابد تا حجم سرمایهگذاری زیاد شود؛ در غیر این صورت بریتانیا با سرعت به طرف ورشکستگی پیش خواهد رفت. مشکل این است که بخاطر تغذیه بریتانیا از آمریکا دیگر اجرای الگوی مورد نظر امکان پذیر نیست.
ایالات متحده آمریکا از ابتدای تابستان سال جاری بخاطر جذب سرمایه از سرتاسر دنیا و متحدین خود موفق شده است شیب رکود اقتصادی خود را کم کند. به همین خاطر میزان تورم در آمریکا کمتر از اروپا و نرخ سود بانکی بالاتر شده است در نتیجه سرمایه از اروپا، انگلستان، ژاپن و دیگر جاها به آمریکا کشیده میشود. چون سرمایهگذاری در آمریکا ریسک کمتری دارد و ریسک استهلاک سرمایه در آمریکا دو برابر کمتر از جاهای دیگر شده است.
بریتانیا برای احیای جریان انتقال سرمایه به داخل این کشور ناچار به افزایش نرخ سود بانکی است. نرخ فعلی سود بانکی در بریتانیا ۲.۲۵درصد است که بطور قابل ملاحظه ای کمتر از نرخ سود در آمریکا (۳.۲۵درصد) است. بریتانیا همچنین باید با سرعت و فوریت، نرخ فعلی تورم (۱۰.۱درصد) را کمتر از نرخ فعلی تورم در آمریکا (۸.۲ درصد) کند. جهت کاهش تورم لازم است روند چاپ پول بدون پشتوانه متوقف شود.
در شرایط فعلی که پوندِ بدون پشتوانه برای خرید کالا ضرب می شود اول شاهد کسری بودجه و دوم شاهد نقص در تأمین مالی در کشور هستیم. برای کاستن از نرخ تورم لازم است هر دو نقص اخیرالذکر برطرف شوند.
لیز تراس نتوانست اولین نقیصه یعنی کسری بودجه را برطرف کند. او ترجیح داد مالیات ها را کم کند؛ نتیجه طبیعی چنین کاری افزایش رقم کسری بودجه بود که از راه چاپ پول بدون پشتوانه تأمین مالی صورت گرفت و همین کار سبب افزایش تورم شد.
در وضعیت کنونی راهی برای تأمین مالی و حل مشکل کسری بودجه بجز ایجاد تسهیلات کمی وجود ندارد.
لیز تراس شانس آورد که در ابتدای روند فروپاشی اقتصادی بریتانیا نخست وزیر شد و به قول معروف راه فراری برای خود پیدا کرد چون این روند فروپاشی تازه شروع شده است.
دو راه برای از بین بردن نقص و کمبود فعلی تأمین مالی وجود دارد اول کاستن قابل توجه از دستمزد کارگران (در راستای کاستن از هزینه تولید و رقابت پذیر کردن محصولات بریتانیایی) که چنین کاری سبب کاستن از استاندارد زندگی در بریتانیا خواهد شد. راه دوم کاستن قابل توجه از ارزش پوند انگلستان است. این راه حل نیز دو پیامد دارد: اول واردات بطور قابل ملاحظه ای کاهش خواهد یافت. دوم بخاطر افزایش هزینه واردات، نرخ تورم بالا خواهد رفت. در نتیجه بخاطر اُفت استاندارد معمول زندگی در بریتانیا، کشور گرفتار شورش خواهد شد.
در وضعیت کنونی، کاهش نرخ تورم در بریتانیا غیر ممکن شده است چنانکه کاستن از ارزش پوند هم به شتاب گرفتن خروج سرمایه از کشور منجر خواهد شد. بدون اضافه کردن نرخ سود (بالاتر از نرخ سود فعلی در آمریکا) نمی توان خروج سرمایه را متوقف کرد. ادامه وضعیت فعلی به منزله ورشکستگیِ بدهکاران بانکی و ورشکستگی صندوق های بازنشستگی است؛ بانک مرکزی بریتانیا پس از اعلام ابتکار لیز تراس مبنی بر از سرگیری اعطای تسهیلات کمّی، متعهد به حمایت از بدهکاران و صندوق های در آستانه ورشکستگی شده است.
این مشکلات با استعفای لیز تراس حل نخواهد شد. مشکلات تازه شروع شده اند. مادامی که آمریکا مشغول جذب سرمایه از سراسر دنیاست مشکلات در بریتانیا هم بیشتر خواهد شد.
تمامی بدهکارانِ دنیا (از جمله مصر) وضعیتی مشابه اوضاع اقتصادی در بریتانیا را تجربه خواهند کرد. آمریکا مشغول مکیدن سرمایه از سرتاسر جهان است و تمامی اَبَر بدهکاران برای تأمین مالی بدهی های خود با مشکل مواجه شده اند. ما به زودی شاهد ورشکستگی های تازه ای در میان کشورهای دنیا خواهیم بود./یک حرف از هزاران
منبع: دی زن / ترجمه: سید قاسم ذاکری
نظر شما :