دومین بخش از سلسله یادداشت های سرکیس نعوم در سال یازدهم
لبنان، ریگان و انتخابات امریکا
دیپلماسی ایرانی: پس از وقفه ای یک ساله، امسال با تماس هایی که با سرکیس نعوم، روزنامه نگار مشهور لبنانی داشتیم مجددا توانستیم یادداشت های او را دریافت کنیم. به دلیل پاندمی کرونا، وی سال گذشته به ایالات متحده سفر نکرد و برای همین سلسله یادداشت هایش در دیدار از امریکا را نیز منتشر نکرد. او گفت بعد از بیست سال سفر مداوم به امریکا برای نخستین بار وقفه ای در این سفر ایجاد شد که مسببش کرونا بود. وی در پیامی که سال گذشته به سردبیر دیپلماسی ایرانی داد گفت که کرونا به قدری دست و پا گیر بود که حتی امکان سفرهای بین ایالتی نیز وجود نداشت برای همین هیچ کدام از برنامه هایش برای این سفر تحقق نیافت و برای همین از اساس سفر را لغو کرد. اما امسال با فروکش کردن کرونا، او به ایالات متحده رفت و توانست با مقامات سابق و فعلی امریکایی گفت وگو کند. قبل و بعد از سفر با او در تماس بودیم و با توافقی که با هم داشتیم سلسله یادداشت های مربوط به ایالات متحده اش را در اختیار ما قرار داد.
به این ترتیب این یازدهمین سال است که دیپلماسی ایرانی سلسله یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند. در ادامه بخش دوم آن را می خوانید:
اولین دیدارم در واشنگتن، پایتخت ایالات متحده بود که به "تاس کباب" دعوت شده بودم، دیداری که دو ساعت و نیم طول کشید و در منزل یکی از سفرای بازنشسته امریکایی بود که در دوران خدمتش برای کشورش و کشورهایی که میزبان او بودند مفید بود، تصادفا بیشتر دوران ماموریت او در جهان عرب بود. او خودش را "مستعرب" در وزارت امور خارجه امریکا توصیف می کند که به اعتقاد او به نظر می رسد که دیگر در حال انقراضند یا منقرض شده اند. او می گوید که بازنشستگی رسمی در کشوری که مدعی رهبری جهان است، تا الآن حداقل، به معنای راحتی و هواخوری نیست، بلکه به معنای ادامه کار در مراکز پژوهشی مهم و محترم یا مشابه آنهاست، برای همین همچنان حافظه اش زنده است و دوست دارد بداند و تمایلش به افزودن اطلاعاتش متوقف نمی شود، کما این که نیاز کشورش به او همچنان ادامه خواهد یافت تا به آن خدمت کند، در عین حال که کشورهایی که در آنها نماینده کشورش بوده است نیز به او نیاز دارند.
صحبت با این دیپلمات کارکشته و قدیمی با یادآوری گذشته آغاز شد تا به عصر حاضر رسید، تا به قول معروف خودشان و دیگر نقاط جهان "دیر و زود" به زمان حاضر رسید. او از لبنان شروع کرد، در سال های 1982 – 1983 یعنی در مرحله ای که نیروهای دریایی مارینز در پایتخت لبنان و به طور خاص در منطقه ای که فرودگاه یا ضاحیه جنوبی در آن واقع شده، حضور داشتند، و چه بسا اگر اشغال لبنان توسط اسرائیل در سال 1982 نبود به بیروت و مناطق دیگر می رسیدند. درباره این مرحله گفت: "من در وزارت امور خارجه بودم و وقتی به لبنان منتقل شدم که ریجینالد باتولومیو سفیر کشورم در آنجا بود. به همین دلیل به خوبی یادم است که در آنجا چه گذشت و چه چیزهایی اولویت داشتند، و دولت کشورم با نیروهای نظامی امریکایی موجود در بیروت پایتخت چه کار داشت. در تیمی که من به آن فرستاده شدم، مکفارلین هم بود که تخصصش لبنان بود، نه منطقه، بلکه دیپلماسی نظامی. به بیروت رسیدیم و دیدیم که نیروهای ما از سمت کوه مورد حمله آتش تیر قرار گرفته اند. در آن روز رئیس جمهور رونالد ریگان و دونالد رامسفلد، وزیر دفاع او تصمیم به حفظ نیروهای امریکایی در لبنان گرفته بودند. اما مدتی بعد خبرهایی از واشنگتن رسید مبنی بر این که نیروهای امریکایی عقب نشینی خواهند کرد یا عقب نشینی از آنجا موضوع احتمالی است. فکر اولیه این بود که به سرعت عقب نشینی کنند اما بعد تصمیم بر این شد که بعد از چند ماه عقب نشینی کنند."
این دیپلمات برجسته و پژوهشگر دائمی سپس گفت: "یکی از روزها دیدم تکاپوهای تازه با اهداف اعلام نشده ای در داخل سفارت در بیروت در جریان است. مثلا می دیدم عده ای بی سر و صدا وارد اتاقی می شوند و در آنجا کارهایی را انجام می دهند و بی سر و صدا می روند. پرسیدم اینها گروه "ضربت" هستند که وارد اتاق شدند تا بلیط بگیرند، جواب گرفتم نه. اما من اصرار کردم که چرا آنها گروه ضربتند، در آخر به من گفتند: صحیح است، حق با توست آنها نیروهایی امریکایی موجود در لبنان هستند و از من خواستند به کسی چیزی نگویم. و به من گفتند که قرار است آنها برخلاف دستوری که آمده به سرعت به کشور "گرانادا" در قاره امریکا بروند، و در توجیه این تصمیم متناقض جواب دادند که نیروهایی از قبل در آنجا بوده اند که از امریکایی ها می خواهند در این کشور آنها را آموزش دهند، و آنها در وضعیت بسیار خطرناکی هستند و شاید گروگان گرفته شده اند یا ممکن است گروگان گرفته شوند، بعد به من گفتند که آنها خیلی سریع آنجا را ترک می کنند یعنی ظرف چند روز آینده. در همین گیر و دار، جنجالی در واشنگتن میان جمهوریخواهان و دموکرات ها راه افتاد که نسبت به حضور واحدهای ارتش کشورشان در لبنان اعتراض می کردند، به ویژه بعد از این که مورد هجوم و هدف تک تیراندازها و قتل قرار گرفتند. آنها می خواستند که فورا نیروهای امریکایی لبنان را ترک کنند. برای آگاهی ات می گویم که این زمان نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری در کشورم یعنی ایالات متحده بود. و این گونه معروف بود که ریگان به دنبال انتخاب مجدد برای دور دوم ریاست جمهوری اش است. برای موفقیت در این کارزار او باید تصمیم فوری برای خارج کردن نیروهای کشورش از لبنان می گرفت تا در معرض خطرات سنگینی که می توانست رویای دور دوم ریاست جمهوری اش را تهدید کند، قرار نگیرد. برای همین تصمیم فوری به خروج نیروهای امریکایی از لبنان گرفت، و فورا هم آن را اجرا کرد، بعد از آن ریگان در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری پیروز شد."
ادامه دارد...
ترجمه: علی موسوی خلخالی
نظر شما :