چه کردید با مملکت؛ علی برکت الله آقای رئیسی!
تنش با آژانس، فرصت یا تهدید؟
دیپلماسی ایرانی: بعد از صدور قطعنامه شورای حکام آژانس در انتقاد از ایران، دولت رئیسی ضمن محکوم کردن قطعنامه مذکور آن را حرکت سیاسی قلمداد کرده و در واکنش به آن تعدادی از دوربین های آژانس در مراکز هستهای کشور را خاموش نمود. علاوه بر این اقدام عدهای از مسئولین طی سلسله موضعگیریهای خود وعده انجام اقدامات بیشتر را دادهاند که میتواند به تنش جاری در روابط با آژانس و به تبع آن به روابط با کشورهای اروپایی بیش از پیش دامن بزند.
وضعیت کنونی مشابه وضعیت کشور در سال های ۹۰ تا ۹۱ است که هزینه های اقتصادی زیادی برای ایران به دنبال داشت. اما نکته اینجاست که اکنون گذشت زمان به هیچ وجه به نفع ایران نیست و با توجه به انباشت انبوهی از مشکلات اگر تنش فعلی مدیریت نشود می تواند هزینه های مضاعف و بیشتری در مقایسه با آن سال ها به بار آورد. مروری بر موضع گیری هایی که این روزها مقامات دولتی و غیردولتی در ارتباط با صدور قطعنامه شورای حکام داشته اند از جهاتی نگران کننده است و نشان میدهد که در مواجه با تهدید به وجود آمده برنامه و راهکار مشخصی ندارند تا بر اساس آن تدابیری جهت تامین منافع کشور اتخاذ نمایند.
به طور مثال غیر از موضعگیریهای انفعالی، هیجانی و کلیشهای (هم در برداشت از آنچه که در جریان است و هم در تجویز راهکار)، چیز دیگری دیده نمی شود تا پیام آرام بخشی را به جامعه و فضای ملتهب بازار و کسب و کار کشور منتقل نماید.
اندکی تأمل در موضع گیری رئیس جمهور در شهرکرد و موضع گیری خطیب جمعه تهران (سید احمد خاتمی)، مخاطب را بیش از آنکه به وجود تدبیری جهت حل این تنش رهنمون سازد بیشتر تداعیکننده تداوم بنبست و تبدیل «چالش» به «بحران» است. دلاری که از ابتدای هفته جاری با ورود به کانال 33 هزار تومان رکورد تاریخی خود را شکست و ریال ایران به بی ارزش ترین نرخ در تاریخ کشور رسید گواه آن است که اقتصاد، بازار و معیشت تا چه اندازه در گرو تحولات مثبت و منفی سیاست خارجی و آینده برجام است و اتفاقی چون صدور قطعنامه شورای حکام چگونه معیشت مردم را نابود می کند.
رئیسی، چه پیش از انتخابات، چه در حین رقابت های انتخاباتی و چه پس از آن طی 10 ماهی که از عمر دولتش می گذرد وقت و بی وقت این جمله سطحی خود را تکرار می کند که معیشت و اقتصاد مملکت را به برجام گره نمی زند. در حالی که واقعیت این روزهای اقتصاد بحران زده ایران درست بر خلاف این ادعا را نشان می دهد.
این در حالی است که ایالات متحده، دولتمردان اروپایی و مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از یک طرف در شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران قطعنامه صادر میکنند و بعد از آن هم از عزم خود برای توافق با ایران سخن به میان می آورند. اما در مقابل مسئولین ما در حالی که از اقدامات علیه آژانس داد سخن سر میدهند، ولی در ادامه به جای اتخاذ مواضع دیپلماتیک سازنده و مثبت کماکان از موضع تهدید برای واشنگتن، تروئیکای اروپایی، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حتی شورای امنیت سازمان ملل خط و نشان می کشند و اصلاً کوچک ترین تامل و دقتی در ارتباط با اینکه پیامد و بازخورد چنین تهدیداتی در اقتصاد، سیاست و دیپلماسی چه خواهد بود، نمی کنند.
به عبارتی دیگر در حالی که با اقدام ایالات متحده، تروئیکای و آژانس بینالمللی انرژی اتمی التهابی بیسابقه به بازار ایران وارد میشود، ولی در عین حال موضع گیری و آمادگی آنها همزمان یک پالس مثبت هم ارسال می کند. با این حال در داخل کشور، هم اقدامات سازمان انرژی اتمی و هم موضع گیری مقامات دولتی و غیردولتی که کوچک ترین ارتباطی به حوزه دیپلماسی ندارند به صورت همزمان به التهابات بیشتر در بازار دامن می زند و شاهد این جنون قیمت ها هستیم.
تازه به این هم اکتفا نمی کنند و عنوان می دارند که طی هفته های آینده به اقدامات دیگری دست خوایم زد و تا آن زمان هم مرتبا به صورت آگاهانه و ناآگاهانه مواضع مخرب دیگری را هم در دستور کار قرار می دهند، به خصوص ائمه جمعه و جماعات که بدون شناخت از مسئله حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی که مقوله ای کاملا تخصصی است و یک سر آن به سیاست داخلی، سر دیگران به روابط بین الملل، مسائل امنیتی و اطلاعاتی یا مسایل نظامی و دفاعی و حقوق بین الملل ارتباط دارد دست به موضع گیری های کاملا سطحی میزنند که هزینه آن تنها و تنها بر دوش مردم خواهد بود.
در واقع پیش و بیش از آنکه رژیم صهیونیستی یا حزب جمهوری خواه و کلاً سنای آمریکا موانعی بر سر راه احیای برجام ایجاد کند این خود ما هستیم که با مفروضات و برداشت های غلط در داخل کشور مانع از خلق فرصت ها و تبدیل چالش به فرصت می شویم. بیان و تکرار مطالبی چون «اقتصاد از سیاست خارجی و برجام جداست»، «جمعیت کشورهای مخالف قطعنامه آژانس از جمعیت کشورهای مخالف بیشتر است»، «انتظار این است که آژانس به وظایف فنی خود عمل کند»، «اینکه ادامه حضور در ان پی تی مجوز ترور دانشمندان هسته ای کشور است»، «قلدری در برابر قلدری چاره کار است» و نظایر آن دیگر حتی کاربردی در حوزه سیاست خارجی و داخلی ندارند.
متاسانه حضرات با این تصورات خود مانع از فهم واقعیات شده اند. تا زمانی که در این تصورات بازنگری جدی و عمیقی صورت نگیرد نمیتوان انتظار داشت تنش در روابط با آژانس بین المللی انرژی اتمی، کشورهای اروپایی و به خصوص ایالات متحده آمریکا به فرصتی برای خروج از بن بست فعلی به وجود آمده در گفت وگوهای برجامی تبدیل شود.
مراکز تصمیم گیری در کشور باید متوجه این امر باشند که منافع رژیم صهیونیستی و جریان برانداز در تطویل و تشدید بحران های داخلی در ایران است؛ جریان اول خواهان آن است که حداقل تا تعیین تکلیف انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا در آبان ماه سال جاری تنش فعلی بین تهران با جامعه جهانی ادامه پیدا کند که مجموعه رفتارهای غلط آژانس با صدرو قطعنامه و به دنبالش واکنش های غیرهم سطح و غیرسازنده ایران هم مسیر همواری را برای تل آیو در این راستا رقم زده است.
اما دومین جریان (براندازان) با مشاهده اعتراضات صنفی و مردمی طی روزها و هفته های اخیر در برخی از شهرهای کشور در تلاشند با لابی گری های خود چنین القا کنند که تشدید تنش ها و در نتیجه افزایش مشکلات اقتصادی در ایران و نهایتاً ایجاد اعتراضات میتواند منجر به افزایش نارضایتی ها از نظام سیاسی گردد.
با در نظر گرفتن این نکات در شرایط فعلی نیاز مبرم داریم به اینکه دولتمردان ما بپذیرند اقتصاد به شکل جدی از سیاست و به طریق اولی تحولات سیاست خارجی با محوریت برجام تاثیر می پذیرد و نمی توان به صرف ادعای تفکیک «اقتصاد» از «برجام» و تحولات مربوط به حوزه سیاست خارجی که مرتباً از زبان رئیسی مطرح می شود در عمل هم حساب این دو را از هم جدا کنیم.
محاسباتی از این دست چون مبتنی بر واقعیت نیستند وقتی مبنای تصمیم گیری دولتی قرار می گیرند، نه تنها منجر به حل مشکلات نمیشوند، بلکه خود موجب شکل گیری بحران، تداوم، تطویل و تشدید آن در کشور می شوند. متاسفانه به دلیل آنکه ما در این وضعیت قرار گرفتهایم قادر نیستیم چرایی تکذیب انعقاد قرارداد میدان نفتی «هنگام» توسط عمانی ها را به درستی درک کنیم. به واقع چرا مسقط در این برهه زمانی خطیر و حساس و درست در شرایطی که رئیسی به این کشور سفر کرده است ادعای تهران را زیر سوال می برد؟ اگر به این سوال خوب فکر کنیم جواب در دسترس است.
لذا جا دارد دولتمردان و حامیان آن نشان دهند که از توانایی و درایت کافی برای تامین منافع ملی در پرونده فعالیتهای هستهای برخوردارند، چرا که در غیر این صورت روز به روز و ساعت به ساعت به نقطه غیرقابل بازگشت نزدیک می شویم که در آن صورت هیچ کاری از هیچ کسی بر نخواهد آمد./شرق
نظر شما :