واکنش موشکی سپاه و آینده عراق
حمله موشکی به اربیل با هدف بازدارندگی و توقف نفوذ اسرائیل در اقلیم کردستان انجام شد
دیپلماسی ایرانی – بامداد یکشنبه شاهد حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهر اربیل، مرکز اقلیم کردستان عراق بودیم؛ عملیاتی که با شلیک ۱۲ موشک بالستیک دوربرد یا طبق برخی اخبار موازی با ۱۴ موشک ۱۲۲ میلیمتری گراد به پایگاه نظامی آمریکا در فرودگاه اربیل، کنسولگری ایالات متحده در این شهر و همچنین دو مرکز آموزشی موساد در مرکز اقلیم کردستان انجام شد. آن گونه که در بیانیه سپاه رسمی آمده است هدف از انجام این حمله موشکی پاسخی به حملات مکرر اسرائیل به سوریه و کشته شدن شماری از نیروهای جمهوری اسلامی ایران عنوان شده است. در گفت وگویی با محسن فائزی، کارشناس تحولات غرب آسیا و تحلیلگر ارشد مسائل اسرائیل به بررسی دقیق ترین حمله موشکی پرداخته شده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
۱ بامداد یکشنبە هفته جاری (۲۲ اسفند ۱۳ مارس)، ۱۲ عدد موشک بالستیک دور برد بە اطراف ساختمان جدید کنسولگری آمریکا در اربیل و ساختمان شبکە تلویزیونی کردستان ۲۴ اصابت کرد؛ عملیاتی که مسئولیت انجام آن رسما توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پذیرفته شد. اگر چه در ادامه به اهداف و دلایل این حمله سپاه خواهیم پرداخت، اما در وهله اول به باور شما در شرایطی که عراق در بحبوحه رقابت سیاسی احزاب برای تشکیل دولت به سر می برد و از طرف دیگر در اقلیم کردستان نیز شاهد دوپارگی جدی بین اتحادیه میهنی کردستان عراق با حزب دموکرات کردستان عراق بر سر تصاحب کرسی ریاست جمهوری این کشور هستیم، چرا این بازه زمانی توسط سپاه برای حمله موشکی در نظر گرفته شده است؟
ببینید در پاسخ به پرسش شما مبنی بر اینکه چرا در این بازه زمانی این حمله موشکی انجام گرفته است میتواند در چارچوب همان تحلیل کارشناسی و گمانه زنی رسانه ای مطرح شود. در همین رابطه برخی شبکههای رسانهای مانند المیادین این حمله موشکی را پاسخ به حمله موشکی اسرائیل به سوریه می داند و برخی رسانه های داخلی هم تقریباً روی همین نکته تاکید دارند. پیرو این نکته اگر بخواهیم دقیق تر به این سوال پاسخ دهیم که چرا این بازه زمانی انتخاب شد باید ابتدا به ساکن عملیات موشکی به اربیل را یک «پاسخ» تلقی کنیم. با این فرض دیگر شرایط سیاسی عراق برای تشکیل دولت یا دوپارگی اقلیم برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری در انجام یا عدم انجام این عملیات موشکی تاثیر ملموسی ندارد. چون «پاسخ» باید در کوتاه ترین فاصله زمانی ممکن داده شود تا اثر لازم را برای توازن و موازنه سازی داشته باشد.
پس پیرو برخی گمانه زنی رسانه ای که شما هم از آنها نام بردید این حمله موشکی سپاه می تواند پاسخی به حملات مکرر اسرائیل به سوریه باشد یا دلایل دیگری هم برای اقدام سپاه وجود دارد؟
ببینید واقعیت امر آن است که این عملیات موشکی به اربیل، چه پاسخی به حمله موشکی اسرائیل به سوریه باشد چه نباشد، پاسخی بود که برای موازنه سازی باید انجام میشد.
اما اینجا با یک نتاقض روبه روییم، مگر عملیات موشکی اربیل می تواند پاسخی به حملات اسرائیل به سوریه نباشد و باز هم آن را یک «پاسخ» در نظر گرفت. آیا در این صورت نفس پاسخ معنایی دارد؟
بله.
چطور؟
همان گونه که قبلا عنوان داشتم این حمله موشکی سپاه به اربیل، چه پاسخی به حمله موشکی اسرائیل به سوریه باشد چه نباشد، پاسخی بود که برای موازنه سازی باید انجام میشد. لذا از این بُعد باید عملیات موشکی به اربیل را یک پاسخ در جهت ایجاد یک «بازدارندگی»، نه در عراق بلکه در سطح منطقه غرب آسیا در نظر گرفت. چرا که این بازدارندگی و موازنه سازی باعث خواهد شد که دایره نفوذ اسرائیل در این نقطه علیه ایران قطع شود.
اگر این حمله موشکی پاسخی به حملات مکرر اسرائیل به سوریه است چرا در همان سوریه پاسخ داده نشد؟ چرا سپاه اربیل را برای این حمله موشکی انتخاب کرد؟
اتفاقا این سوال شما مکمل و موید نکات یاده شده است. چون به نظر میرسد که اسرائیل فعالیتهایش را به خصوص در حوزه امنیتی، جاسوسی و اطلاعاتی در خاک اقلیم کردستان با محوریت اربیل به شدت افزایش داده است. همانگونه که به خوبی می دانیم اسرائیل علاوه بر جمهوری آذربایجان، نفوذ بسیار بالایی هم در اقلیم کردستان عراق دارد. لذا تلآویو به دنبال آن است که نفوذ اطلاعاتی، امنیتی و جاسوسی خود را از طریق خاک اقلیم کردستان عراق و جمهوری آذربایجان علیه ایران به شدت افزایش دهد. موید این گزاره به خبری که اخیرا استاندار آذربایجان غربی مطرح کرده بود باز می گردد. استاندار آذربایجان غربی از دستگیری یک گروه جاسوسی اسرائیلی در این استان خبر داده بود که بیم آن می رود این گروه جاسوسی اسرائیلی از خاک اقلیم کردستان عراق وارد ایران شده باشند. همین نکته نشان می دهد که احتمالاً دور فعالیتهای جاسوسی و اطلاعاتی اسرائیل در خاک اقلیم کردستان عراق به شدت افزایش پیدا کرده است. از این جهت است که انجام این حمله موشکی به اربیل، چه پاسخی به حملات مکرر اسرائیل به سوریه باشد یا نباشد اقدامی بوده است که باید در دستور کار قرار می گرفت، چون حداقل می تواند یک وقفه جدی در فعالیت های جاسوسی، اطلاعاتی، امنیتی، ترویستی و اقدامات خرابکارانه اسرائیل از طریق خاک اقلیم کردستان عراق علیه ایران ایجاد کند. لذا بازهم تاکید میکنم که باید اقدامی در جهت موازنه سازی با هدف بازدارندگی و توقف نفوذ اسرائیل در کنار مرزهای ایران انجام می شد.
با توجه به آنچه که عنوان داشتید هدف حملات موشکی بامداد یکشنبه اربیل را ذیل برخی گمانه زنی رسانه ای باید دو مرکز آموزشی جاسوسی موساد در اربیل در نظر گرفت یا ساختمان جدید کنسولگری آمریکا در مرکز اقلیم کردستان عراق، هرچند که برخی اخبار موازی هم از شلیک ۱۴ راکت ۱۲۲ میلی متری گراد به پایگاه نظامی در نزدیکی فرودگاه اربیل حکایت دارد؟
واقعیت امر آن است که درهمتنیدگی فعالیت های اسرائیل و آمریکا در خاک اقلیم کردستان عراق بسیار بالاست. بنابراین همه مراکز و پایگاه های آنها می تواند جزو اهداف این حمله موشکی با هدف دادن پاسخ در جهت موازنه سازی باشد تا آن بازدارندگی لازم را ایجاد کند. لذا، همانگونه که کنسولگری ایالات متحده در شهر اربیل جزو اهداف این حمله موشکی بوده بی شک مراکز آموزشی موساد در پایتخت اقلیم کردستان هم از اهداف اصلی این اقدام بوده است.
در این بین سوالی که ذهن را درگیر میکند این است که حمله موشکی بامداد یکشنبه به اربیل، چه پاسخی به حملات مکرر اسرائیل به سوریه باشد یا اقدامی در جهت بازدارندگی با هدف توقف تحرکات و فعالیتهای جاسوسی، امنیتی و اطلاعاتی تل آویو در اقلیم کردستان، آیا در شرایطی که عراق به واسطه رقابت های احزاب و شخصیتها برای تشکیل دولت و کابینه آتی در یک شکنندگی سیاسی به سر میبرد این اقدام باعث بحرانی تر شدن وضعیت عراق نخواهد شد؟
از این منظر اقدام مذکور می تواند پرهزینه باشد. به هر حال هر اقدامی تبعات مخرب خاص خود را دارد به خصوص آنکه نباید از نقش و نفوذ ایالات متحده در عراق چشم پوشی کرد که می تواند هزینه ها را برای عراق افزایش دهد. به خصوص آنکه حمله موشکی بامداد یکشنبه اکنون با روایت آمریکایی در جهت هجمه علیه جمهوری اسلامی ایران و گروههای همسو با ایران در عراق منتشر شده است و به موازات آن شاهد محکوم کردن سیاسی و دیپلماتیک این اقدام توسط مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق و برخی چهرههای سیاسی دیگر این کشور هستیم. اما در شرایط فعلی و با وجود شکنندگی سیاسی عراق چرا این حمله انجام شده است، می تواند ناشی از یک «اولویت بندی» باشد. به عبارت روشن تر به نظر می رسد بین «وضعیت شکننده کنونی عراق» و «بازدارندگی» یک اولویت بندی صورت گرفته است. لذا این حمله با وجود برخی تبعات مخرب انجام شده است. از طرف دیگر نباید فراموش کنیم که اکنون، هم جامعه سیاسی عراق و هم مردم این کشور به دلیل رای پارلمان خواهان خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق هستند، از این منظر حمله به کاروانهای نظامی ارتش ایالات متحده در عراق می تواند توجیهی برای افکار عمومی داشته باشد، اما زمانی که حمله موشکی به شهر اربیل انجام می شود، خود به خود با مخالفت و اعتراض افکار عمومی و واکنشهای گسترده منفی احزاب و شخصیت های عراقی مواجه خواهد شد که می تواند دایره تبعات مخرب منفی این حمله را افزایش دهد. پس جای بحث و تحلیل فراوان دارد که آیا در شرایط فعلی عراق و شکنندگی سیاسی این کشور نمی شد با هدف کم کردن تبعات مخرب این پاسخ به طریق دیگری انجام شود؟ این سوال باید از ابعاد مختلف مورد واکاوی قرار گیرد. با اینحال جواب به این پرسش هر جه که باشد در نهایت تصمیم بر این بوده است که این «پاسخ» در این بازه زمانی و در اربیل داده شود. چون به هر حال گزارشات نشان از افزایش جدی تحرکات جاسوسی و امنیتی اسرائیل در اقلیم کردستان عراق داده است و مضافا ما شاهد حملات مکرر اسرائیل به سوریه و کشته شدن نیروهای ایرانی هم بودیم، پس فارغ از برخی تبعات مخرب در نهایت هم تصمیم بر این بوده است که پاسخ در اربیل داده شود.
اگر بخواهیم از منظر و سطح راهبردی به مسئله نگاه کنیم باید کالبدشکافی دقیق تری روابط اربیل و تل آویو داشته باشیم، هر چند که وجود این رابطه از سوی هر دو طرف انکار می شود، اما به دلایل متعددی نمی توان نفس وجودی این مناسبات را نادیده گرفت. در همین رابطه و پیرو مصاحبه قبلی با حضرتعالی در خصوص تلاش اسرائیل برای افزایش نفوذ در کنار مرزهای ایران بعد از پیمان ابراهیم شاهد نقطه عطفی در روابط سیاسی، دیپلماتیک، تجاری و حتی مناسبات نظامی، دفاعی و امنیتی امارات متحده عربی، بحرین و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیل هستیم که نفوذ تل آویو را تا پشت مرزهای آبی ایران در خلیج فارس گسترش داده است. در کنار آن جنگ ۴۴ روزه پاییز سال ۲۰۲۰ در قرهباغ هم بستر مناسبی برای نفوذ هرچه پررنگ طرح اسرائیل در جمهوری آذربایجان و در کنار مرزهای شمالی ایران را ایجاد کرد. هفته گذشته نیز شاهد سفر دو روزه اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل به ترکیه بودیم که نشان از تلاش آنکارا و تل آویو برای گسترش روابط دو جانبه در ابعاد محتلف دارد. در کنار آن برخی هم معتقدند با احیای حکومت طالبان و ایجاد فضای مطلوب برای تحرک هر چه بیشتر گروه های رادیکال، بستر مناسبی در جهت افزایش نفوذ جاسوسی و امنیتی اسرائیل از طریق این تحرکات گروه ها در کنار مرزهای شرقی ایران شکل خواهد گرفت. در سایه نکات یاد شده نفوذ اسرائیل در اقلیم کردستان عراق و در کنار مرزهای غربی ایران را تا چه اندازه جدی می دانید؟
اگرچه نکاتی که عنوان داشتید کاملاً درست است، اما به نظر من فعلا سطح مناسبات و نفوذ اسرائیل در اقلیم کردستان عراق به اندازه امارات متحده عربی، بحرین، جمهوری آذربایجان، ترکیه و دیگر همسایگان ایران نیست. با اینحال نباید اساس این نفوذ و نفس وجود مناسبات اربیل و تلآویو را نادیده گرفت. از این منظر است که به نظر می رسد با هدف بازدارندگی و توقف در افزایش نفوذ اسرائیل در اربیل هم که شده این حمله موشکی انجام شده باشد تا یک نقطه توقفی در تحرکات تل آویو در اقلیم کردستان شکل بگیرد که به مانند قره باغ به نقطه ثقلی علیه امنیت ایران بدل نشود.
با وجود آنکه معتقدید مناسبات اقلیم کردستان عراق با اسرائیل به شدت امارات متحده عربی، بحرین، ترکیه، جمهوری آذربایجان و ... نیست، ولی ما شاهد برخی اتفاقات مانند برگزاری کنفرانس «صلح و احیا» در ۳ مهر سال جاری/ ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۱ در اربیل با هدف تطهیر و قبح زدایی از سازش دیپلماتیک و پذیرش اسرائیل هستیم. اگرچه نشست مذکور از طرف مقامات عراق محکوم شد و نهایتا کار به جایی رسید که اربیل از عنوان داشت این نشست بدون هماهنگی و اطلاع صورت گرفته است که توجیه قابل قبولی نیست، اما می توان عنوان داشت که ذیل این دست اقدامات و برخی دیگر از شواهد، حداقل اکنون اربیل «پذیرش دوفاکتوی» تل آویو را در دستور کار قرار داده است؟
همانگونه که عنوان شد نشست مذکور با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و رسانهای با هدف قبح زدایی از عادی سازی روابط اقلیم کردستان با اسرائیل صورت گرفت. البته علاوه بر حضور شماری از خبرنگاران و مقامات دیگر کشورها به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس در کنفرانس اربیل، ما شاهد حضور برخی از خبرنگاران و چهرههای سیاسی و اجتماعی اقلیم به اسرائیل و برعکس هم هستیم. همه این قطعات پازل در چارچوب تلاش برای عادی سازی روابط اقلیم کردستان و اسرائیل قابل ارزیابی است. لذا در پاسخ روشن و مشخص به سوال شما می توان گفت که اقلیم کردستان عراق با وجود آنکه یک دولت فدرال است و برای اتخاذ تصمیماتی در سطح راهبردی و دیپلماتیک به چراغ سبز بغداد نیاز دارد، اما به نظر میرسد که اربیل پذیرش دوفاکتوی اسرائیل را عملیاتی کرده باشد.
سوال مهمتر این است که هدف اقلیم کردستان از برقراری روابط با اسرائیل چیست؟
به نظر می رسد اقلیم کردستان سعی دارد با برای برقراری روابط با اسرائیل به نوعی موازنه سازی و برگ برنده دست پیدا کند. یعنی همانگونه که در امارات متحده عربی، بحرین و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس در کنار جمهوری آذربایجان، ترکیه و ... با برقراری روابط با اسرائیل به دنبال نوعی موازنه سازی سیاسی، دیپلماتیک و حتی نظامی و امنیتی هستند، اقلیم کردستان عراق هم سعی دارد این موازنه سازی را انجام دهد. البته نکته مهمی که باید در نظر گرفت این است که چون طیفی از جریانها و شخصیت های عراق با محوریت کردها سعی دارند عراق را از درگیر شدن در کلان تنش ایران و ایالات متحده آمریکا دور نگه دارند که تبعات مخرب سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی کمتری برای این کشور شکل بگیرد، اربیل هم از پذیرش رسمی روابط با اسرائیل خودداری می کند که اقلیم کردستان وارد تقابل و جنگ جدی دیگری بین ایران و اسرائیل نشود. اتفاقاً از این منظر میتوان به سوال مهم قبلی شما هم پاسخ داد که چرا در برخی اخبار هدف حمله موشکی در اربیل فقط ساختمان کنسولگری آمریکا بوده و اسمی از مراکز آموزشی موساد به میان نیامده است. چون اگر رسانه های عراق به خصوص رسانه های کردی خبری در باره حمله موشکی به مراکز آموزشی موساد مطرح کنند خود اعتراف رسمی بر وجود نفوذ امنیتی، جاسوسی و اطلاعاتی اسرائیل در اقلیم کردستان عراق است و اینگونه اربیل متهم میشود که در شرایطی که به دنبال دور کردن عراق و اقلیم از تقابل ایران و ایالات متحده است، اقلیم به زمین جنگ ایران و اسرائیل بدل شده است./ ایران
نظر شما :