نبود انگیزه و دلایل دیگر
چرا سیاستهای آب و هوایی شکست خوردهاند؟
نویسنده: ویلیام نوردهاس (William Nurdhaus)
دیپلماسی ایرانی: تردیدی نیست که فجایع کنونی و کمسابقه آب و هوایی تنها آغاز آسیبها و هزینههایی است که تغییرات اقلیمی در سالهای پیش رو وارد خواهد کرد. اکنون پرسش اصلی این است که آیا سامانههای سیاسی ما میتواند واقعیتهای ژئوفیزیکیای را دریابد که جان و زندگی ما را به خطر انداختهاند؟
بهترین شاخص سنجش موفقیت سیاستهای آب و هوایی پیشین، شدت انتشار غلظت کربن به عنوان یک آلاینده آب و هوایی است. هدف اصلی سیاستهای آب و هوایی کاهش انتشار غلظت کربن است. به رغم تمام توافقات بینالمللی سه دهه گذشته برای کاهش انتشار کربن، پژوهشها نشان میدهند که سرعت اقدامات کاهش انتشار کربن در این سه دهه تغییری نکرده است. چرا در این مدت پیشرفتی در این زمینه حاصل نشده است؟
دلیل نخست عدم پیشرفت در این زمینه این است که هزینه انتشار دی اکسید کربن در سراسر جهان تقریبا صفر است و بنابراین، هیچ انگیزه بازاری برای کربنزدایی یا مقابله با انتشار کربن وجود ندارد.
دوم این که، اقتصادهای ما از عدم سرمایهگذاری کافی در فناوریهای کمکربن که ناشی از انگیزههای نادرست نوآوری است، رنج میبرند.
دلیل سومِ شکست سیاستهای مقابله با انتشار کربن این است که ساختار کلی سیاست بین المللی به «سندروم مفتسواری» مبتلاست. کشورها برای اقدام، به سایر کشورها متکی هستند، گرایشی که قوت توافقات آب و هوایی را تضعیف میکند.
یک راهبرد آب و هوایی موفق شامل این سه عنصر است: هزینه گذاری جهانی برای انتشار کربن، حمایت همهجانبه دولتی از فناوریهای کمکربن و یک معماری نوین برای توافقات آب و هوایی بین المللی.
هر گونه سیاست کارآمد برای مقابله با گرمایش زمین باید شامل قیمت/هزینه گذاری روی انتشار کربن باشد. این هزینه باید در تمام کشورها و تمام بخش های اقتصادی یکسان باشد. قیمت واقعی انتشار کربن امروزه صفر است؛ میتوان در وهله نخست برای انتشار هر تن کربن دیاکسید حدود 50 دلار هزینه تعیین کرد و پس از آن به تدریج این مبلغ را افزایش داد.
بالا بودن هزینه انتشار کربن میتواند کمبود سرمایهگذاری در فناوریهای کمکربن را جبران کند اما دولتها هم باید پشتیبانی بیشتری ارائه دهند. اکنون کشورها به شدت از پژوهش و توسعه در زمینه انرژی پرهیز میکنند، پژوهش هایی که میتواند باعث ایجاد یک اقتصاد کمکربن یا بدون کربن شود.
سرانجام اینکه سیاستهای بینالمللی هماهنگ و کارآمد نیازمند ساختاری مشابه یک انجمن یا مجمع است، یعنی توافقی که از سیاست چماق و هویج برای متقاعد کردن کشورها در راستای اجرای تعهدات و اصلاحات کلیدی استفاده کند.
منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :