نگاهی متفاوت به اوضاع افغانستان

حسرتی گزنده، در آینده‌ای نه چندان دور

۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۰۶۱۹۳ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
مهدی تدینی در یادداشتی می نویسد: دور نیست روزی که این بخش از توهم، خودفریبی، خام‌اندیشی و خواب مصنوعی امروزش بیدار شود و بفهمد دولت قبل، با همۀ معایب، کاستی‌ها و فسادها، با دولتمردان نابخرد و ناکارآمدی‌هایش همچنان ارزش این را داشت که برای حفظ آن تلاش کرد. این بخش به زودی می‌فهمد دولت طالبانی نه تنها همۀ معایب دولت قبل را دارد، بلکه همان کارآمدی و سودمندی اندکِ دولت پیشین را هم ندارد و بدتر این‌که معایبی بسیار بیش‌تر و شدیدتر از دولت قبلی خواهد شد.
حسرتی گزنده، در آینده‌ای نه چندان دور

نویسنده: مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر

دیپلماسی ایرانی: من هم مانند بسیاری از تحلیلگران از ابتدا معتقد بودم بزرگ‌ترین بازندۀ رخدادهای افغانستان در وهلۀ نخست خود افغانستان، و در مرتبۀ دوم، ایران است. خاورمیانه هم از این رهگذر یک پلۀ دیگر در دخمۀ تیره و تارش فرو می‌رود و جهان هم از رادیکالیزه‌شدنِ بیش‌ترِ خاورمیانه در نهایت متضرر خواهد شد. اما در این نوشته قصد دارم از دری دیگر سخن بگویم تا هم یک پیش‌بینی کرده باشم و هم بر حاشیۀ جریدۀ عالم خطی به یادگار نوشته باشم.

روزی را در آینده‌ای نه چندان دور می‌بینم که مردم افغانستان از انفعال، خوش‌‌خیالی و تصورات خام امروز خود پشیمان خواهند شد. دور نیست روزی که سرانگشت حسرت می‌گزند و عافیت‌طلبی امروزشان را ملامت می‌کنند. البته در اینجا لازم است تمایزاتی قائل شوم و توضیح دهم منظورم چه کسانی است.

از جنبه‌های فراوانی مردم افغانستان را درک می‌کنم و به آنها حق می‌دهم که امروز بی‌گدار به این گرداب حائل نزنند. آن اندک مرد و زنی که در پنجشیر به مقاومت برخاستند، واقع‌بین‌ترین و در عین حال دلیرترین بخش بودند و وقتی به دعوت احمد مسعود صدای اعتراض در برخی شهرها بلند شد، مشخص شد این اقلیت مبارز همدلان فراوانی میان مردم دارند. در واقع بیش و پیش از همه باید حساب این بخش از مردم افغانستان را جدا کرد و کارنامۀ درخشان امروزشان را ستود. 

بخش دیگری هم هستند که آنها نیز مانند پنجشیری‌ها می‌اندیشند و می‌دانند چاره‌ای جز مقاومت جدی و بی‌مماشات نیست، اما توان آن را ندارند، در زندگی گیر و گرفتارند. به ویژه باید در نظر داشت که اینان بیم جان دارند و از خشونت طالبان کاملاً آگاهند، ضمن این‌که هنوز نمی‌دانند طالبان در برابر اعتراضات چه واکنشی نشان خواهد داد. حس و شناختشان می‌گوید طالبان قابل پیش‌بینی نیست و خدا می‌داند چه بلایی سر معترضان خواهد آورد (اگر هم خودش بلایی نیاورد، هواداران طالبان در شهر پراکنده‌اند و هیچ اهل مماشات نیستند). پس ترس این معترضان و ناراضیان خاموش موجه و معقول است.

یکی از دلایلی این‌که در اعتراضات اخیر پررنگ‌ترین شعار معترضان ندای «مرگ بر پاکستان» بود، همین است که این شعار استتار خوبی است. در واقع این شعار اعتراض مستقیم به طالبان است که دست‌نشاندۀ پاکستان انگاشته می‌شود، اما در لفافۀ بیگانه‌ستیزی و ضدیت با پاکستان پوشانده شده است تا بهانۀ مستقیمی به دست طالبان برای سرکوب خشن ندهد. از دیگر سو، مردم افغانستان حق دارند که از درگیری و نزاع خسته باشند. چه بخش شهرنشین و چه مردم روستایی حق دارند از جنگ خسته باشند یا این این جنگ را «جنگ خود» ندانند، و طبعاً از جهت روان‌شناختی نیز این دستاویز عقلانی به ذهنشان می‌رسد که «از جنگ چه سود؟»

اما برسیم به بخش بزرگ‌تری که احتمالاً با انگشت گذاشتن بر مشکلات حکومت قبلی سعی می‌کند اوضاع فعلی پیروزی طالبان را موجه جلوه دهد و حتی با آن همدلی کند. اصل حرف من دربارۀ همین گروه است. این گروه می‌گوید: فساد زیاد بود، مشکلات زیاد بود، دولتمردان فاسد بودند، کسی به فکر مردم نبود، وضع معیشت خراب بود، زندگی سخت بود، مردم بدبخت شده بودند، دولتمردان فقط دنبال منافع خودشان بودند، بیگانگان در کارمان دخالت می‌کردند، قوانین ایراد داشت و ده‌ها ایراد دیگر از این دست. تصور می‌کنم این بخش اتفاقاً گروه بسیار بزرگی از مردم افغانستان باشند. (و البته اذعان دارم بخشی از مردم هم اصلاً همفکر و طرفدار طالبانند.)

سخنم دقیقاً دربارۀ همین گروه است. دور نیست روزی که این بخش از توهم، خودفریبی، خام‌اندیشی و خواب مصنوعی امروزش بیدار شود و بفهمد دولت قبل، با همۀ معایب، کاستی‌ها و فسادها، با دولتمردان نابخرد و ناکارآمدی‌هایش همچنان ارزش این را داشت که برای حفظ آن تلاش کرد. این بخش به زودی می‌فهمد دولت طالبانی نه تنها همۀ معایب دولت قبل را دارد، بلکه همان کارآمدی و سودمندی اندکِ دولت پیشین را هم ندارد و بدتر این‌که معایبی بسیار بیش‌تر و شدیدتر از دولت قبلی خواهد شد. این گروه دیر یا زود با تازیانۀ بی‌امان روزگار مجبور می‌شود از این خواب بیدار شود؛ وقتی چرخ زندگی‌اش بیش از امروز بلنگد، مشکلاتش بسیار گرانبارتر از امروز شود، وابستگی کشور به خارج و نفوذ بیگانگان بسیار بیشتر شود؛ وقتی حس کند روزبه‌روز بیش‌تر در باتلاق ناکارآمدی فرو می‌رود و البته از همه بدتر اینکه بفهمد پاسخ اعتراضش مشتی آهنین است، در حالی که در دولت پیشین رسانۀ آزاد و حق اعتراض داشت.

آن روز نه دور است و نه دیر... البته یادآوری می‌کنم که از روز اول چاره را واکنش مدنی و مقاومت مسالمت‌آمیز مردم برای برقراری دولتی فراگیر می‌دانسته‌ام، گرچه پنجشیری‌ها را بسیار می‌ستایم، چون هم واقعیت را بهتر از همه درک کردند، هم آزادگی پیشه کردند و هم پشتوانۀ امیدبخشی برای همان مقاومت مدنی آفریدند.

کلید واژه ها: افغانستان مردم افغانستان طالبان سقوط کابل پاکستان پاکستان و افغانستان محمد مهدی تدینی پنجشیر


( ۷ )

نظر شما :

خسرو ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۹:۵۹
بیشتر مردم افغانستان یا طرفدار طالبان هستند و یا معترض به آن نیستند حتی تاجیک های پنجشیر هم کم وبیش مثل تمام مردم افغانستان هستند چون اگر اکثریت شان طرفدار احمدمسعود بودند -- طالبان در پنجشیر پیروز نمیشد افغانستان مثل نوجوانی است که همه از عمو(عربستان ) و دایی(پاکستان ) و عمه (تاجیکستان ) و خاله (هند ) و پسرعموی بزرگ (ایران ) میخواهند تربیتش کنند در حالی که مسئول اصلی ملت افغانستان است که صلاحیت همه چیز را دارد اگر کسی مداخله نکند ملت افغانستان مثل صدها سال گذشته توازن و تعادل و رواداری اجتماعی را جاری خواهد کرد و فرزندانش با صلح زندگی خواهند کرد شاید زمین بخورند دوباره بلند خواهند شد با هر تجربه ای قویتر خواهند شد و با تکیه بر خود کامیاب خواهند شد
عبدالصمد ۰۷ مهر ۱۴۰۰ | ۰۹:۳۳
قرار بر این نیست که حکومت در کشور افغانستان به مزاج اجانب خوش نیاید به رسمیت شناخته نشود و یا دروغ های ناروا به آن زده شود. امارت اگر بیشتر مردم افغانستان با آن مخالف بود امروز نمی توانست قدرت را به دست بگیرد.مهم آن است که خود مردم افغانستان امارت را دوست دارند و آن عده کم که در خارج پراکنده اند فریب تبلیغات دروغین را خورده اند. به فضل خدا کشور را بازسازی کنیم و پیشرفت دهیم و امنیت برقرار کنیم تا ملت افغانستان در عزت رفاه و آرامش زنده گی کنند و شهید و زخمی و آواره ملک اجانب نشوند. ژوندی دی وی افغانستان اسلامی مملکت.