اروپا و ایران در خاورمیانه ای در حال تغییر (بخش ششم)
رقابت های ژئوپلیتیک در خاور میانه و پیامدهایش برای اروپا
تهیه شده توسط بنیاد مطالعات مترقی اروپایی
نویسنده این مطلب: الی گرانمایه
دیپلماسی ایرانی: خاورمیانه یک دهه شکننده و آشفته پیش رو دارد. یک مانع قدرتمند در برابر صلح و توسعه پایدار در منطقه، رقابت شدید بین ایران و کشورهای مخالف آن به رهبری عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل با حمایت شدید ایالات متحده، است. موضع تهاجمی دولت دونالد ترامپ در قبال ایران در 4 سال گذشته به تنش ها در منطقه دامن زد، اما در عین حال فرصتی را برای بازیگران اروپایی فراهم آورد تا با استفاده از اندک اهرم فشاری که بر منطقه دارند، به تنش های ژئوپلیتیک منطقه سامان دهند و شاید بتوانند از درگیری بیشتر جلوگیری کنند.
منطقه در دو دهه گذشته شاهد یک سری درگیری های نظامی، درهم شکستن اقتصادها و ساختارهای دولتی، دولت داری های ضعیف، انقلاب ها و قیام های مدنی، بلایای طبیعی و انسانی، ظهور گروه های افراطی، گسترش سلاح های هسته ای و تهدید استفاده از سلاح های شیمیایی و مهاجرت گسترده مردم بوده است. بحران سوریه و گسترش تروریسم در نتیجه آن و سیل پناهجویان پیامدهای جدی برای اروپا داشتند و نشان دادند ناامنی در خاورمیانه مستقیما با ثبات داخلی اروپا ارتباط دارد.
مسیر پیش رو مبهم به نظر می رسد. یمن و سوریه همچنان در میانه درگیری های نظامی هستند و به کمک های بشردوستانه، ثبات و بازسازی عظیم نیاز دارند؛ نیازی که تا مدت ها پس از پایان خشونت ادامه خواهد داشت. عراق و لبنان با تنش های گسترده سیاسی و کمبودهای اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند و ممکن است در نتیجه ناآرامی های داخلی، شورش تروریستی، تاثیرپذیری از درگیری در سوریه و افزایش تنش ها در سراسر خاورمیانه به خشونت کشیده شوند.
دیگران از جمله ایران و عربستان سعودی و اسرائیل با مشکلات داخلی روبرو هستند و در یک محیط خطرناک ژئوپلیتیک محصور شده اند؛ در جایی که شرایط سیاست های حداکثرگرایانه را می طلبد و قدرت سخت را به گزینه مطلوب تبدیل می کند. به نظر می رسد قدرت های منطقه اشتیاق چندانی برای درگیر شدن در جنگ ندارند، اما رویکرد قاطعانه و سیاست خارجی مبتنی بر دیدگاه های شخصی آنها به ضرر کشورهای ثالث مانند سوریه، یمن، لبنان و قطر بوده و به درگیری های داخلی هم دامن زده است. با افزایش تنش های بین کشوری، خطر تنش نظامی هم افزایش یافته است. ترکیه هم اگرچه از نظر جغرافیایی بخشی از خاورمیانه به شمار نمی رود، به طور فزاینده از طریق مرزهای مشترک با عراق و سوریه نقش یک قدرت منطقه ای را بازی کرده و بر پیچیدگی مخمصه خاورمیانه افزوده است.
قدرت های جهانی مانند روسیه و ایالات متحده همچنان در خاورمیانه فعال هستند و قهرمانان منطقه هم سیاست خارجی خود را پیش می برند. مسکو و واشنگتن در برخی مواقع نمی توانند یا نمی خواهند شرکای منطقه ای خود را از رویارویی بیشتر دور کنند. بازیگران اروپایی هم به طور فزاینده با رویدادها کور و در مسیرهای مهم سیاسی به ویژه در پرونده سوریه به حاشیه رانده شده اند؛ با این حال، در موارد خاصی مانند سیاست ایران وجود دارد که آنها نفوذ و توان تاثیرگذاری در محاسبات را دارند. در مواردی هم مانند لبنان، مداخله به موقع دولت های اروپایی از درگیری جلوگیری و به امنیت خاورمیانه کمک کرده است. بازیگران اروپایی باید سیاست هایی را دنبال کنند که به کاهش قطبی شدن سیاسی، خشونت و خطر رویارویی نظامی در منطقه کمک کند.
1. درک موقعیت قهرمانان منطقه
روابط اروپا و بازیگران اصلی در خاورمیانه در 5 سال گذشته به طور چشمگیری تغییر کرده که در درجه اول نتیجه تغییر در سیاست خارجی بازیگران منطقه ای بوده است که به طور فزاینده خوانش «مجموع، صفر» از تحولات منطقه دارند. ایران، عربستان، اسرائیل و ترکیه در درگیری های پیچیده خاورمیانه گرفتار هستند و هرکدام سیاستی قاطع و حداکثری را برای منافع استراتژیک خود دنبال می کند. تقاطع مهم همه مسیرها ایران است.
1.1 تنش های ژئوپلیتیک منطقه با محوریت ایران
قهرمانان خاورمیانه مانند اکثر دیگر کشورها اقدامات خود را در خاورمیانه به عنوان یک پاسخ ضروری و موثر در برابر تهدیدهای امنیتی توجیه می کنند. برای ایران، یک تهدید فوری و فعال شورشی از سوی گروه های تروریستی در نزدیکی مرزهادر رابطه با کشورهایی که مدت هاست مشکل امنیتی دارند مانند افغانستان، عراق و پاکستان، پررنگ است. ایران به طور گسترده تر در سراسر خاورمیانه، تهدید امنیتی را عمدتا از طریق منشور عملکرد خصمانه ایالات متحده و اسرائیل که برتری نظامی دارند، حس می کند. برای رفع این عدم تعادل بوده که ایران برنامه موشکی خود را پیش برده است. ایران همچنین با استفاده از متحدانی مانند حزب الله در لبنان، حوثی ها در یمن و گروه های شبه نظامی در سوریه و عراق و همچنین حضور در نزدیکی سرزمین های اشغالی از تاکتیک های نامتقارن استفاده کرده است.
ایران از زمان انقلاب 1979 از طریق پرورش شبکه های بازیگران دولتی و غیر دولتی و حضور مستقیم، زمان و منابع خود را صرف سیاست منطقه ای کرده است. حمله آمریکا به عراق در سال 2003 فرصتی برای بهبود روابط ایران با کشور همسایه فراهم آورد و مانند لبنان، ایران توانست از قدرت نرم و پیوند با جوامع شیعه برای ایجاد وفاداری در داخل نیروهای سیاسی و شبه نظامی عراق استفاده کند. اکنون نفوذ ایران در عراق آنقدری است که می تواند با ایالات متحده هم تراز شود.
ایران همچنین در جریان 7 سال درگیری داخلی در سوریه، در کنار متحد دیرینه خود بشار اسد ایستاد. در جریان درگیری ها و به ویژه پس از سپتامبر 2015 که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، نیروهای خود را برای حمایت از اسد اعزام کرد، ایران و حزب الله در زمین برتری کسب و اثبات کردند یک شریک نظامی موثر برای اسد و پوتین هستند.
(این مطلب ادامه دارد.)
منبع: بنیاد مطالعات مترقی اروپایی / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :