چرا واشنگتن نگران است
چشمانداز آمریکایی به برنامه همکاری ایران و چین
نویسنده: سید رضا تقوی نژاد، دانشجوی دکترای دانشگاه علامه طباطبایی
دیپلماسی ایرانی: سند همکاری ایران و چین برای اولین بار در جریان سفر شی جینگ پینگ در بهمنماه 1394 (فوریه 2016) به ایران، از طرف ایران به چینیها پیشنهاد شد و مورد موافقت طرف چینی قرار گرفت. در بند 6 بیانیهای که طی همان سفر روابط دو کشور را به سطح "مشارکت جامع راهبردی" ارتقاء داده بود نیز مورد اشاره قرار گرفت. از همان تاریخ تا زمان امضای نهایی در 7 فروردین 1400 سفرها و ارتباطات متعدد دیپلماتیک بین دو کشور برای به نتیجه رساندن این برنامه صورت گرفت که آخرین آن سفر فروردین 1400 وزیر امور خارجه چین به ایران و امضای نهایی آن بود.
جدای از نتیجهای که امضای سند همکاری ایران و چین به دنبال داشته باشد یا نه، واکنشهای بسیاری را در سراسر جهان به دنبال داشت. این واکنشها در آمریکا به چند دلیل شدت بیشتری داشت و تحلیلگران تلاش کردند، خطراتی را که امضای این سند متوجه منافع ایالاتمتحده میکند را متذکر شوند؛ در مورد اهمیت این مسئله برای ایالاتمتحده همین بس که رئیسجمهوری آمریکا ۲۸ مارس در پایگاه هوایی دلاور آمریکا در پاسخ به خبرنگاری که از او پرسید «تا چه اندازه مشارکت پیشروی ایران و چین نگران کننده است» گفت: «سالهاست که نگران آن هستم.» به نظر میرسد این نگرانی چهار منشأ اصلی دارد که عبارتاند از:
1. خصومتی که این کشور با جمهوری اسلامی ایران دارد؛
2. رقابت و روابط ویژهای که ایالاتمتحده در سطح جهانی با چین دارد؛
3. روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا و تلاش برای احیای برجام.
4. مسئله خروج ایالاتمتحده از منطقه و تهدید منافع این کشور در صورت توسعه همکاری ایران و چین در منطقه؛
بنابراین شاهد اظهارنظرها و تحلیلهای گوناگونی از سوی آمریکاییها یا از چشم انداز آمریکایی به امضای این برنامه همکاری در 7 فروردین 1400 به بعد بودیم؛ که در این نوشتار به بررسی و تحلیل این دیدگاهها به صورت خلاصه میپردازیم.
واکنشها در آمریکا را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ گروه اول کسانی که این توافقنامه را فاقد تأثیر عملی در روابط دو کشور ایران و چین ازیکطرف و فاقد تهدید خاصی برای منافع ایالات متحده در روابط ایران و چین میدانند؛ و بر این باورند این اقدام بیشتر ژست سیاسی از سوی ایران و چین برای اعمال فشار و گرفتن امتیاز از آمریکا در موضوعات مختلف عنوان میکنند. دسته دوم طیف گسترده ای از نگرانیها را برای منافع ایالاتمتحده در نتیجه امضا و به نتیجه رسیدن این برنامه همکاری عنوان میکنند؛ که در سه دسته قابل تقسیم هستند؛ که بر اساس اولویت در زیر مورد اشاره قرار می گیرند.
1. نگرانی اول: بهبود وضعیت سیاسی-اقتصادی در ایران و مقابله با فشار تحریمهای آمریکا
به چند دلیل اساسی این نگرانی در اولویت اول آمریکاییها قرار دارد: اول این که در هر سطحی بهبود شرایط اقتصادی در ایران (در نتیجه فروش بیشتر نفت، جذب سرمایهگذاری خارجی) اراده و جسارت نظام حاکم در ایران را برای مقابله با تحریمها افزایش خواهد داد. دوم؛ اراده و عزم چین به عنوان یکی از اعضای دائمی شورای امنیت و عضو برجام برای فشار بر ایران و همکاری با قدرتهای جهانی اگر از بین نرود، تضعیف میشود(این سند در بازه زمانی امضا شد که طرفهای برجام از جمله دولت ایالاتمتحده در حال تلاش برای احیای مجدد آن هستند). سوم؛ در صورت اتفاق افتادن دو سناریوی بالا یا حتی یکی از آنها فعالیت و اقدامات ایران را علیه منافع آمریکا در منطقه یا همپیمانان این کشور به شدت افزایش خواهد داد. این نگرانی بیشتر از سوی مقامات کنونی و سابق ایالاتمتحده مطرحشده است، و آن را محتملترین نتیجه امضای این توافقنامه برای منافع ایالاتمتحده میدانند که اگر اتفاق بیفتد به دنبال خود عواقب خطرناکتری را نیز خواهد داشت. بنابراین پیشبینی میشود دولت ایالاتمتحده با مشاهده اولین نشانهها از سست شدن زنجیره تحریمهای اعمالشده علیه ایران تحت تأثیر این برنامه همکاری عملاً واکنش دهد.
2. نگرانی دوم: نفوذ و تقویت جایگاه چین در منطقه:
این نگرانی نیز به چند دلیل در بین تحلیلگران آمریکایی از اهمیت بالایی برخوردار بود. اول؛ این اتفاق در زمانی رخ داد، که آمریکا در حال اجرای طرح خروج از خاورمیانه است و سابقه تاریخی نشان داده که منطقه خاورمیانه همواره یک مداخلهگر خارجی داشته است، و چین با این برنامه میتواند جای پای خود را برای تبدیل شدن به بازیگر اصلی در منطقه مستحکم کند. دوم؛ روابط گسترده و عمیق چین با همپیمانان منطقهای ایالاتمتحده و تردید این کشورها برای همراهی با آمریکا برای مهار نفوذ چین در منطقه. سوم؛ روابط قابل توجه چین با گروههای معارض آمریکا و همپیمانانش در منطقه از جمله ایران، سوریه، لبنان و .... البته همانطور که در برخی از اظهارنظرها دیدیم در آینده نزدیک چین تمایلی به چالش کشیدن آمریکا در منطقه ندارد با این حال با توجه به چشمانداز جهانی رقابت دو کشور و اهمیت منطقه ژئواستراتژیک خاورمیانه در معادلات منطقهای این مسئله از دید تحلیلگران آمریکایی دور نماند.
3. نگرانی سوم: تقویت موقعیت چین در رقابت هژمونیک با ایالاتمتحده
طی دو دهه گذشته بحث رقابت هژمونیک بین آمریکا (هژمون مستقر) و چین (قدرت چالشگر) مطرحشده و با رشد خیره کننده چین به خصوص در حوزه اقتصادی بیشتر رنگ و بوی واقعیت به خود می گیرد. در همین راستا تحلیلگران آمریکایی با ربط دادن این برنامه به دیگر حوزه ها و مسائل منطقهای و جهانی که آمریکا و چین در آنها درگیری دارند، نسبت به خطرات احتمالی این برنامه هشدار میدهند؛ به عنوان مثال عدهای آن را مکمل طرح کلان ابتکار کمربند و جاده چین در سطح منطقهای و جهانی میدانند، عدهای به احتمال پیوستن روسیه به ایران و چین و تشکیل یک مثلث قوی و خطرناک در منطقه برای مقابله با غرب در منطقه اشاره دارند و عدهای نیز این برنامه را به تلاش چین برای دور زدن یا حتی مقابله با کواد (ائتلاف چهارگانهی آمریکا، ژاپن، استرالیا و هند) ربط داده و در راستای تقویت دیدگاه خود تلاش میکنند.
به نظر میرسد به غیر از آمریکاییهایی که به طور کلی این برنامه را فاقد دستاوردی برای ایران و چین و تهدیدی برای ایالاتمتحده می دانند، دیگر تحلیلگران یک حالت دومینووار برای تهدیدات احتمالی که از اجرای این برنامه منافع ایالاتمتحده را به خطر میاندازد متصور هستند؛ این دومینو با بهبود شرایط اقتصادی ایران و مقابله با تحریمهای ایالاتمتحده شروع شده و در پایان ممکن است به غلبه چین بر آمریکا در رقابت هژمونیک دو کشور در نظام بینالملل ختم شود.
نظر شما :