تجدید نظر در سیاست ایالات متحده در قبال سوریه
مسیر به دمشق از مسکو می گذرد (بخش اول)
نویسندگان: دنیل ال. مگرودر جونیور و رودریک اچ. مکاتی
دیپلماسی ایرانی: مشارکت مداوم بین ایران و روسیه در سوریه از زمان آغاز جنگ داخلی در این کشور در سال 2011، موثر واقع و مانع از سقوط دولت بشار اسد شده و به شکست داعش کمک کرده و نفوذ و ردپای ژئوپلیتیک، دیپلماتیک و نظامی هر دو کشور را در منطقه گسترش داده است. با این حال، هنوز مشکلات زیادی در وضعیت تمامیت ارضی، اقتصادی و امنیتی سوریه وجود دارد و همین مساله به سیل پناه جویان سوری و ظهور گروه های شورشی انجامیده است. مسیر پیش رو به سمتی و آشتی و بازسازی تحت تاثیر رقابت و همکاری قدرت های برتر است. ایالات متحده در نتیجه خودداری از اقدام و عبور از خطوط قرمز خود و نداشتن یک سیاست خارجی منسجم در سال های اخیر، به میزان قابل توجهی از اهرم قدرت خود را از دست داده و این مساله به گشودن درها به روی نفوذ روسی و ایرانی انجامیده است.
رویکرد ایالات متحده در درگیری های سوریه در چند سال گذشته بر مبارزات با تروریسم متمرکز بوده است. در همین مدت، روسیه و ایران برای احیای دولت بشار اسد تلاش کرده و نفوذ ژئوپلیتیک خود را به میزان قابل توجهی افزایش داده اند. از دست رفتن نفوذ آمریکا در نتیجه این رویکرد و شکست اخیر داعش ارزیابی مجدد اهداف سیاست خارجی ایالات متحده با هدف تمرکز بر رقابت قدرت های بزرگ و کاهش حضور گروه های شبه نظامی متحد ایران در سوریه را برای آن ایجاب می کند.
روسیه و ایران در چند سال گذشته در جنگ داخلی سوریه موفقیت های چشمگیری کسب کرده اند. از جلوگیری از سقوط دولت بشار اسد گرفته تا کاهش نفوذ ایالات متحده، اتحاد این دو کشور به دلیل هم گرایی منافع ژئوپلیتیک آنها اثبات شده است. اما این رابطه چگونه توسعه یافته؟ آنها چگونه در سوریه با یکدیگر همکاری می کنند؟ نقاط اصطکاک آنها چیست؟ و مسیر سیاست گذاری ایالات متحده در سوریه در میانه رقابت قدرت های بزرگ و مقابله با افراط گرایان چگونه خواهد بود؟
اهداف سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه به طور سنتی هم راستای اهداف رقابت قدرت های برتر بوده است. کسب اطمینان از ثبات شرکای منطقه ای به ویژه اسرائیل، خنثی سازی استقرار پناهگاه های امن تروریست ها و جلوگیری از توسعه سلاح های کشتار جمعی از مشخصه های استراتژی امنیتی ایالات متحده در منطقه است. این تمرکز امنیتی مبتنی بر دسترسی پایدار و جریان آزادانه نفت و گاز از منطقه است. در سوریه، رئیس جمهوری پیشین باراک اوباما از ترس تعهدات نظامی ایالات متحده در منطقه، از درگیر شدن در بحران انسانی فزاینده خودداری کرد. دولت دونالد ترامپ در ماه مارس 2017 احتمالا با پذیرش اینکه اسد به دلیل حمایت های روسیه و ایران در قدرت خواهد ماند، در پی نگرانی از ظهور مجدد داعش بیشتر در منطقه درگیر شد؛ اما در آن زمان قدرت های دیگری نقش اصلی را در شکل دادن به تحولات در سوریه داشتند و آمریکا برای رسیدن به آنها باید بیشتر تلاش می کرد.
سوریه یک مورد خوب برای بررسی رقابت قدرت های فعال در منطقه (روسیه، ایران، ترکیه، کشورهای سنی عرب خلیج فارس، اسرائیل و ایالات متحده) است. روسیه و ایران، دو کارگزار اصلی قدرت در سوریه، به طور گسترده به دلیل طیف وسیعی از اهداف ژئوپلیتیک خود از دولت مستقر در دمشق پشتیبانی می کنند. از سوی دیگر، ترکیه که کارگزار دیگر قدرت در سوریه به شمار می رود، به آرامی اما مداوم، از غرب فاصله گرفته که بعضا به دلیل تمایل آن به تجدید حیات نفوذ تاریخی در منطقه و پارانویا درباره نیروهای دموکراتیک سوریه، کردهای تحت حمایت ایالات متحده، بوده است. کشورهای عرب سنی و اسرائیل هم یا از اپوزیسیون حمایت و یا فعالانه با آنهایی که منافع اپوزیسیون را تهدید می کنند، مقابله می کنند. در سوریه هم اختلافات عمیق فرقه ای بین اعراب سنی و شیعه به مثابه عراق و لبنان شرایط را به شدت دشوار کرده است.
مداخله موفقیت آمیز روسیه در سوریه قدرت دولت اسد را تثبیت و گزینه های ایالات متحده را بسیار محدود کرده است. از یک سو، ایالات متحده می خواهد دولت اسد را در کشته شدن مردمان سوریه در جریان جنگ داخلی مقصر بخواند و از سوی دیگر، مجبور است با روسیه در زمینه فعالیت های مشترک مانند حفظ فشار بر داعش و یا تنش زدایی از اقدامات نظامی تعامل داشته باشد. در همین حال، سوریه میدان نبرد نیابتی بین اسرائیل و ایران نیز به شمار می رود. اسرائیل به هیچ وجه استقرار موشک ها در آن سوی سرزمین های اشغالی را تحمل نمی کند و با این حال، ایران همچنان به تجمیع سلاح و تامین بودجه، آموزش و تجهیز نیروهای متحد خود در منطقه ادامه می دهد. از دیدگاه ایالات متحده، مدیریت اولویت های سیاسی بین رقبای فعال در سوریه و دیگر منافع، اهمیت زیادی دارد. برای جلوگیری از بحران های بعدی مهاجرت پناهندگان و برای ایجاد ثبات در صادرات نفت به بازار جهانی، مهم ترین مساله ثبات داخلی دولت های حاکم در منطقه است.
منبع: بروکینگز / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :