خاطره سفر به یک شهر کوچک اروپایی؛مگر شما مسلمان نیستید؟
توریسم آنلاین در گزارشی به قلم حاجیه جعفرزاده نوشت:نحوه برخورد با گردشگران خارجی از اهمیت بسزایی برخورداراست چرا که یک رفتار نامناسب از سوی مردم میزبان (مقصد سفر گردشگران) می تواند ذهنیت گردشگران را نسبت به مردم آن منطقه و یا کشور تغییر دهد.
چندی قبل، آن زمان که هنوز از مهمان ناخوانده ای به نام کرونا خبری نبود به شهر «نووی ساد» در کشور صربستان سفر کردم.
سفری کوتاه اما بسیار خاطره انگیز که البته با گرسنگی فراوانی هم همراه بود. چرا که در این شهر توریستی نتوانستم رستورانی را پیدا کنم که غذای حلال داشته باشد. در مدت اقامت سه روزه ام در این شهر چیزی جز نان و پنیر، سالاد و نوشابه نخوردم و در آرزوی خوردن یک پرس کباب بودم.
روز پایانی سفر با یکی از دوستانم تصمیم گرفتیم کمی در شهر پیاده روی کنیم. بعد از چند ساعت پیاده روی هم خسته شدیم و هم گرسنه. به میدانی رسیدیم که مملو از رستوران بود. با دیدن آن همه کافه و رستوران داغ دلمان تازه شد..
دوستم آهی بلند کشید و گفت برویم سالاد و نان سفارش دهیم… او هم مثل من اهل خوردن ماهی و میگو نبود و در این سفر سه روزه مرا با نان، سالاد و پنیر همراهی کرده بود.
وارد یکی از رستوران ها شدیم. به محض نشستن پشت یک میز دونفره پیشخدمت دو منوی غذا را پیش رویمان گذاشت و رفت. به منوها نگاه نکردیم چون می دانستیم چه باید بخوریم. به قول دوستم به ایران که برگردم دیگر سالاد و نان نخواهم خورد! منتظر برگشت پیشخدمت بودیم تا سفارش دهیم در همین لحظه برنامه ترجمه تلفن همراهم را آماده کردم تا سفارش مخصوصمان را ارایه دهم.
پیشخدمت به سر میز ما آمد سفارش را دادیم و رفت. چند لحظه گذشت وپیشخدمت دیگری به طرف ما آمد و سر میز ما ایستاد و درحالی که منویی را به روی میز می گذاشت خیلی تند صحبت می کرد. دوستم منو را برداشت و با اشتیاق تمام به تصویر غذاها نگاه کرد اما افسوسی در چشمانش موج می زد که تنها من می دانستم چه حسی دارد.
البته نام خوراک ها به زبان انگلیسی نبود و ما مجبور بودیم از روی ظاهر آنها را انتخاب کنیم. پیشخدمت همچنان صحبت می کرد و من بدون اعتنا به او به گوشی همراهم اشاره و با برنامه مترجم با او شروع به صحبت کردم. خیلی جالب بود که او عذرخواهی کرد و به دقت به صحبت های ما گوش داد، سپس به منوی جدیدی که آورده بود اشاره کرد و گفت در این منو خوراک های حلال هم وجود دارد و منتظر می مانم که انتخاب کنید. این پیشخدمت پوشش من و دوستم را دیده بود و متوجه شده بود که ما مسلمان هستیم و مجبور شدیم که فقط نان و سالاد سفارش دهیم و منوی دیگری از رستوران را برایمان آورده بود که برخی از غذاهایش حلال بودند.
بعد از تشکر فراوان از این پیشخدمت مهربان و البته حرفه ای چند غذا را انتخاب کردیم وتصاویر آن را به او نشان دادیم. برایمان توضیح داد که محتویات آن ها چیست. مورد پسندمان قرار نگرفت. یکی دیگر از غذا ها را انتخاب کردیم و به او نشان دادیم. کمی مکث کرد و سپس اخم کرد و دستش را به طرف روسری من برد. تعجب کردم و خودم را عقب کشیدم. گوشه ای از شالم را گرفت و تکان داد. سپس دستانش را به کمرش زد و با همان حالت اخم به زبان انگلیسی پرسید که مگر شما مسلمان نیستید؟ ما هم با افتخار و تاکید گفتیم بله هستیم. او اخمش را باز کرد و دستانش را از کمرش جدا کرد و روی میز گذاشت و گفت در این خوراک به جای سرکه از مشروب استفاده شده. شما که قصد توهین به مقدسات خود را ندارید؟ به دوستم نگاه کردم و باز هم با تاکید گفتیم نه نداریم. او گفت پس این غذا مناسب شما نیست و پیشنهاد دو غذای دیگر را داد. پیشنهادش را قبول کردیم. پاستا با گوشت سفید و خوراک مرغ با ذبح اسلامی و البته نوشابه معمولی.
پیشخدمت سفارش را گرفت و رفت و کمتر از ربع ساعت بعد خوراک ما آماده بود. بعد از سه روز توانستیم غذایی خوشمزه و مطمئنی بخوریم. بعد از صرف غذا پیشخدمت دوباره به سرمیزمان آمد برای تسویه حساب. خواستیم به بهانه تشکر انعام به او بدهیم اما هر چه اصرار کردیم او قبول نکرد و گفت وظیفه ما خدمت به مشتری هاست به خصوص گردشگران خارجی و امیدوارم از ما و خدمات ارائه شده راضی باشید.
حس مسولیت و تعهدی که این پیشخدمت نسبت به مشتریان رستوران داشت برایم ارزشمند بود و درسی بزرگ را به من داد که بی تفاوت نباشیم و با گردشگران خارجی حال با هر دین و مسلکی که هستند مهربان رفتار کنیم.
البته این روزها در منوی اکثر رستوران های شهرهای اروپایی غذاهای حلال دیده میشود، خوراک هایی که طبق اصول اسلامی آماده طبخ می شوند از ذبح اسلامی حلال گوشتان گرفته تا عدم استفاده از ادویه و مواد افزودنی غیر مجاز در دین اسلام. این موضوع از جمله مواردی است که به رفتار صحیح با گردشگران اشاره و تاکید دارد.
نظر شما :