نگاهی به کتاب «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم»

کمونیسم همچنان مانده است

۱۸ آبان ۱۳۹۹ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۹۶۹۴۵ اخبار اصلی اروپا کتابخانه
حامد شفیعی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به نقد کتاب «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» پرداخته است و می نویسد: اسلاونکا دراکولیچ، روزنامه نگار کروات در کتاب خود به داستان‌ها و ماجرای مرتبط با حضور کمونیسم در اروپای شرقی، با تاکید و توجه خاص بر زندگی زنان در آن دوران می‌پردازد. رویکرد ضد کمونیسیتی و منتقدانه با رنگ و لعاب فمینیستی اش را می توان در جای جای کتاب حس کرد. کتابی که حاصل تجربه های شخصی و مشاهداتش از زندگی دوستان و آشنایانش در دیگر کشورهای اروپای شرقی تحت حکومت‌های کمونیستی است. 
کمونیسم همچنان مانده است

نویسنده: حامد شفیعی، روزنامه نگار

دیپلماسی ایرانی: جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی کشوری که در پایان جنگ جهانی دوم شکل گرفت؛ فدراسیونی از شش جمهوری با قومیت های مختلف که زیر چتر حزب کمونیست با یکدیگر متحد شده بودند. برخی یوگسلاوی کمونیسم را نسخه ترمیم یافته ای از کمونیسم شوروی می دانستند. آنها بر این عقیده بودند که یوگسلاوی برخلاف بسیاری از کشورهای شرق اروپا، نسخه ای نرم تر از کمونیسم بود و این کشور را از دیگر سرزمین های اقمار شوروی سابق متمایز می کرد. به باور آنها جمهوری یوگسلاوی از سال 1945 تا 1990 یکی از موفق‌ترین سیستم‌های سوسیالیستی در جهان بود. یوگسلاوی با جمعیت 25 میلیونی توانست در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بهترین مدل تحقق سوسیالیسم باشد. اما .... نویسنده کتاب منتقد اصلی کمونیسم است.

سرانجام مرگ تیتو پایان یوگسلاوی کمونیسم را رقم زد. جنگ های داخلی آغاز شد و جمهوری فدرال تبدیل به جمهوری های جداگانه سوسیالیستی شد. ابتدا اسلوونی، سپس کرواسی، مقدونیه، بوسنی، مونته نگرو و کوزوو، از فدراسیون جدا شدند. در جنگی که خونین ترین نبرد اروپا از زمان جنگ جهانی دوم بوده است، بیش از یکصد هزار نفر جان باختند و میلیون ها نفر بی خانمان شدند.

یوسیپ بروز تیتو یک کروات بود، اما ساکنان کرواسی گمان می کردند که پس از مرگ او، صرب ها بر فدراسیون یوگسلاوی چیره شده اند. بلگراد پایتخت یوگسلاوی بود و در صربستان قرار داشت؛ در کوزوو که اکثریت آلبانیایی تبار دارند در سال 2008 اعلام استقلال کردند که در میان آنها احساسات ضد تیتویی بسیار دیده می شود.در این میان کرواسی در ۲۵ ژوئن ۱۹۹۱ از یوگسلاوی جدا شد و اعلام استقلال کرد. بعد از استقلال از سوی دولت کرواسی تبلیغات علیه صرب‌ها و انهدام و ویران کردن مغازه‌ها و منازل صرب‌ها آغاز شد. 

کرواسی در سال ۱۹۱۸ پس از پایان جنگ جهانی اول از امپراتوری اتریش مجارستان جدا شده و در پادشاهی یوگسلاوی ادغام شد. بعد از جنگ جهانی دوم کرواسی یکی از واحدهای مؤسس جمهوری فدرال یوگسلاوی شد. این کشور در ۲۵ ژوئن ۱۹۹۱ از یوگسلاوی جدا شد و اعلام استقلال کرد. جنگ استقلال کرواسی حدود چهار سال طول کشید و با موفقیت استقلال‌طلبان به پایان رسید.

جمهوری سوسیالیستی کرواسی که دومین جمهوری بزرگ در دل جمهوری فدرال یوگسلاوی بود، شرایط نامساعدی برای شهروندان داشت. باور به اینکه در یک کشور اروپایی میوه به کالایی لوکس تبدیل شود، سخت بود. شاید باور اینکه حدود 30-40 سال قبل زنان از داشتن ماشین رخت شویی محروم بودند، سخت باشد. تصور غربی ها از زنان ساکن اروپای شرقی، زنی شلخته در حال شستن لباس توی تشت است. پودر لباسشویی، رنگ مو، لوازم آرایشی، پد بهداشتی، دستمال توالت، صابون، شامپو، شیر خشک و دیگر مواد غذایی در این کشورها به راحتی پیدا نمی شد.

در واقع همه آن چیزی که می توان درباره وضعیت زندگی زنان یک نظام سوسیالیستی در اروپای شرقی را متصور بود، در ابتدای کتاب « کممونیسم رفت و ما ماندیم و خندیدیم » به تصویر کشیده شده است. حتی تصویر مردی در بخارست که موز را پوستش خورده بود یا زنی که از برلین برای دوستش در ورشو توت فرنگی و پرتقال سوغات آورده بود. 

اسلاونکا دراکولیچ، روزنامه نگار کروات در کتاب خود به داستان‌ها و ماجرای مرتبط با حضور کمونیسم در اروپای شرقی، با تاکید و توجه خاص بر زندگی زنان در آن دوران می‌پردازد. رویکرد ضد کمونیسیتی و منتقدانه با رنگ و لعاب فمینیستی اش را می توان در جای جای کتاب حس کرد. کتابی که حاصل تجربه های شخصی و مشاهداتش از زندگی دوستان و آشنایانش در دیگر کشورهای اروپای شرقی تحت حکومت‌های کمونیستی است. 

او تجربیات و مشاهده های خود را نتوانست محدود به یک نوشتار کند و ادامه آن را حتی از زمان جنگ داخلی یوگسلاوی در دیگر نوشتار هایش مانند « کافه اروپا »، « بالکان اکسپرس » و « آزارشان به مورچه هم نمی‌رسید » به تصویر کشید. 

او در ادامه تجربیاتش از نظام سوسیالیستی در کتاب «کافه اروپا» می نویسد: «در کشورهای اروپای شرقی تفاوت بین «ما» و «من» بسیار فراتر از تفاوتی صرفا در دستور زبان است. من همراه این «ما» بزرگ شدم؛ در مهدکودک، در مدرسه، سر کار. با گوش‌دادن به سخنرانی سیاست‌مدارانی که می‌گفتند: «رفقا، ما وظیفه داریم...» و ما رفیق‌ها همان کارهایی را می‌کردیم که به ما می‌گفتند. فردی که از یک جامعه توتالیتر بیرون می‌آید، با «نه» گفتن است که مسئولیت فردی و ابتکار عمل می‌آموزد و این راه با گفتن «من» شروع می‌شود.»

با این حال اگر از آن قبیل افرادی هستید که موضوع و درون مایه کتاب را از طریق جلد و نام آن مورد قضاوت قرار می‌دهید و برای مطالعه انتخاب می‌کنید باید گفت کتاب صرفا به نقد کمونیسم نمی پردازد. گرچه عنوان کتاب گویای آن است که این مردم هستند که می مانند نه یک نظام سیاسی، ولی با جست‌و‌جو در پیشینه اسلاونکا که عضو کمیته اجرایی اولین شبکه گروه‌های زنان اروپا شرقی بوده می توان به وضوح ردپای زنان و فمینیسم در این کتاب را دید. دیگر آنکه تصور بر این است که کتاب درباره روزها و اتفاقات خوب، خوشحالی مردم، خنده‌های از ته دل و امید به زندگی بعد از کمونیسم است. اما این کتاب سراسر درباره سرگذشت های تلخ و سیاهی است که در آن دوران بر مردان و زنان گذشت.

اسلاونکا دراکولیچ برای نوشتن این کتاب به کشورهای اروپای شرقی سفر کرده و پای صحبت زنان نشسته است. زنانی که بیشترشان را نمی‌شناخت اما به خوبی آنها را درک می کرد و می دانست چه سختی هایی را تحمل کرده اند. گاهی اوقات سرگذشت یکی از این زنان را شرح می‌دهد و گاهی اوقات درباره تجربیات شخصی خودش صحبت می‌کند.

در نهایت آنکه گرچه کمونیسم در نخستین سال دهه ۹۰ میلادی از میان رفت و مردم بلوک شرق با تمدن و پیشرفت‌های دنیای غرب آشنا شدند. با این حال کمونیست برای آنها از بین رفت ولی تاثیر عمیقی که این سیستم بر ذهن و روان‌شان باقی گذاشته بود به این راحتی از بین نرفت. موضوعی که خود نویسنده نیز به آن اشاره کرده و می گوید: «ما شاید در برابر کمونیسم دوام آورده باشیم ولی هنوز آن را از سر نگذرانده‌ایم. کمونیسم هنوز نرفته است. کمونیسم فقط در صورتی از بین خواهد رفت که در ذهن مردم هم از بین رفته باشد.»

کلید واژه ها: کمونیسم یوگسلاوی یوسیپ بروز تیتو کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم


( ۱۰ )

نظر شما :