سیاست خارجی اسلام آباد در برابر تل آویو به کجا می رود؟
پاکستان، مساله کشمیر و نوع رابطه با اسرائیل
نویسنده: مائده کریمی قهرودی، دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل پاکستان
دیپلماسی ایرانی: پس از توافق مرداد ماه جاری اسرائیل و امارات برای عادی سازی روابط، مقامات پاکستان ضمن اعلام پیامدهای گسترده این توافق، هرگونه به رسمیت شناختن اسرائیل را تا احقاق حقوق مردم فلسطین و ایجاد دولت غیرممکن دانستند. همچنین عمران خان، نخست وزیر پاکستان اعلام داشت به رسمیت شناخته شدن اسرائیل برابر با کنار گذاشتن موضوع کشمیر دانست. موضع گیری پاکستان مبنی بر عدم به رسمیت شناختن شدن اسرائیل جدید نبوده، اما تکرار آن طی دو سال اخیر نیازمند توجه و تآمل است.
نخستین و تنها ارتباط علنی پاکستان با اسرائیل به ملاقات خورشید قصوری، وزیر امور خارجه پاکستان در دوره ریاست جمهوری پرویز مشرف با وزیر امور خارجه اسرائیل در ترکیه در سال 2005 برمی گردد، چرا که مشرف از حامیان برقراری روابط دیپلماتیک پاکستان با اسرائیل بود.
اگرچه ممکن است روابط پنهانی نیز میان دو کشور پاکستان و اسرائیل وجود داشته باشد؛ اما آنچه در دوره عمران خان به چشم می خورد، ناظر بر دو گزاره است: اول آن که در این مقطع رسانه ها و تحلیلگران پاکستانی به صورت علنی در خصوص برقراری یا عدم برقراری روابط با اسرائیل به بحث و تبادل نظر پرداختند و این تابو شکسته شد. با توجه به این که رسانه ها، شخصیت ها و روزنامه های پاکستان مستقل نبوده و وابسته به جناح های دینی، سیاسی و حاکمیت پاکستان هستند، این آزادی گفت وگو هدایت شده است. دوم طی دو سال اخیر شاهد تحولات متعددی مرتبط با رژیم صهیونیستی در پاکستان و طرح مکرر موضوع اسرائیل توسط مقامات پاکستان هستیم. چنان که شایعه برقراری روابط مخفی اسرائیل و پاکستان در آبان ماه 1397 توسط یک روزنامه نگار اسرائیلی مبنی بر پرواز یک جت اسرائیلی از طریق عمان به پاکستان، تکذیب مقامات پاکستان را در پی داشت. در مرحله بعد طی انتشار فهرست آژانس تحقیقات فدرال پاکستان مورخ دی ماه 1398 مبنی بر لزوم تحقیقات ویژه از شهروندان 7 کشور هنگام ورود به پاکستان، نام اسرائیل به چشم خورد. در حالی که پاکستان اسرائیل را به رسمیت نشناخته و سفر شهروندان پاکستان به اسرائیل ممنوع اعلام شده است. وقوع این تحولات یا ناشی از بازیگری اسرائیل در پاکستان بوده یا بازی پاکستان برای طرح موضوع اسرائیل در این کشور است.
البته در این موارد پاکستان اعلام داشته در صورت نبود دولت فلسطین، اسرائیل را به رسمیت نمی-شناسیم و موضع کشمیر را همانند فلسطین دانسته است. هرچند عمران خان در سازمان ملل متحد در نیویورک در سال 1398 نیز، رفتار حکومت هند در کشمیر را به حکومت نازی ها تحت رهبری هیتلر تشبیه کرد و از فلسطین سخنی نیاورد. بعد از برقراری اخیر روابط امارات با اسرائیل نیز ضمن این که این اقدام نه محکوم شد نه تشویق، اقدامی با پیامدهای وسیع خواند شد و عمران خان طی یک موضوع گیری اعلام داشت پاکستان اسرائیل را به رسمیت نخواهد نشناخت مگر حق مردم فلسطین برای ایجاد یک دولت تآمین شود. وی پذیرفتن اسرائیل را مانند کنار رفتن از موضوع کشمیر دانست و اعلام داشت وجدان من اجازه به رسمیت شناختن اسرائیل را نمی¬دهد.
این تحولات پاکستان در قبال اسرائیل ناشی از سه عامل است:
اول آنکه؛ مناسبات نزدیک هند و اسرائیل به ویژه رشد چشمگیر آن در دوره نخست وزیری مودی برای پاکستان نگران کننده است. در دوره مودی برای اولین بار از زمان استقلال هند، یک نخست وزیر هند به سرزمین های اشغالی سفر می کند و شش ماه پس از آن نتانیاهو عازم دهلی نو می شود و روابط دو کشور در ابعاد اقتصادی، امنیتی و نظامی متحول می شود. بدون تردید یکی از اهداف هند برای نزدیک شدن به اسرائیل، محدود کردن پاکستان -به عنوان یک کشور مسلمان و همسایه ایران و دارای مناسبات حسنه با ایران، چین و روسیه- و همچنین فشار بر مقامات اسلام آباد در خصوص موضوع کشمیر است. چنان که در پی سیاست¬های اعلامی مودی در دوره نخست دولت خود، وی در اقدامی یکجانبه به لغو موقعیت خودمختاری کشمیر اقدام نمود و بدون تردید در این مسیر حمایت اسرائیل را در پشت خود داشته است. چنان که علی رغم وجود قطعنامه های شورای امنیت و تمایل کشورها به حل و فصل موضوع از طریق مذاکره و سازمان های بین المللی، در عمل هیچ کشوری مانع اقدام دهلی نو نشد. بنابراین پاکستان دریافته است بدون حمایت اسرائیل و امریکا قادر به مقابله و حتی حفظ حاکمیت سرزمینی خود نخواهد بود و منافع حیاتی پاکستان به مخاطره خواهد افتاد.
دوم؛ روابط پاکستان و کشورهای عربی خلیج فارس طی سال¬های اخیر به ویژه بعد از جنگ یمن دچار تنش شده که در فروردین 1394 وزیر امور خارجه امارات اعتراض شدیدی به مصوبه مجلس پاکستان در خصوص عدم حضور مستقیم در جنگ یمن اتخاذ کرد و اعلام داشت پاکستان هزینه سنگین بیطرفی درباره جنگ یمن را پرداخت خواهد کرد. این موضع را می¬توان آغاز تنش آشکار پاکستان با کشورهای عربی خلیج فارس دانست. چنان که پس از آن، رفت و آمد متقابل مقامات دو کشور امارات و هند صورت گرفته و در سفر مودی به امارات در مردادماه 1394، وی بالاترین نشان دولتی امارات را دریافت کرد و دعوت از وزیر امور خارجه هند به عنوان مهمان ویژه در نشست سازمان همکاری اسلامی در ابوظبی در اسفند ماه 1397، عدم حضور پاکستان در اجلاس سازمان همکاری اسلامی را در پی داشت.
همچنین، با لغو خودمختاری منطقه کشمیر توسط هند، عربستان موضع مشخصی ارائه نداده و امارات با داخلی دانستن موضوع کشمیر، اقدام هند را مایه صلح و ثبات بیشتر دانست که موجب نگرانی بیش از پیش پاکستان شد. چرا که یکی از ابزارهای مهم پاکستان برای برجسته کردن موضوع کشمیر سازمان همکاری اسلامی است. اعلام توافق آشکار امارات و اسرائیل ضربه نهایی را به پاکستان وارد آورد و مثلث توافق هند-اسرائیل-کشورهای خلیج فارس (به سرکردگی امارات) رونمایی شد و اکنون این کشور متحدان خود در غرب ایران را از دست رفته می بیند.
سوم؛ بدون تردید اسرائیل خواهان به رسمیت شناخته شدن از سوی کشورهای مسلمان و از جمله پاکستان است. چنان که با اعلام استقلال پاکستان، خواستار به رسمیت شناخته شدن از سوی پاکستان شدند اما محمد علی جناح نامه آنها را بی پاسخ گذاشت و اسلام آباد تاکنون به این امر مبادرت نورزیده است. اما اسلام آباد بیش از آن که به دنبال آرمان فلسطین و ایدئولوژی مقاومت اسلامی باشد، با مشابهت سازی موضوع کشمیر با فلسطین در پی کسب حق و حقوقی از سرزمین کشمیر و امتیاز گرفتن از هند است. موضع عمران خان در این خصوص که اگر اسرائیل را به رسمیت بشناسیم باید موضوع کشمیر را رها کنیم، نیز بدین صورت قابل تفسیر است که پاکستان در قبال اعطای امتیازی از کشمیر در مواضع خود عقب نشینی خواهد کرد. اسرائیل نیز همچنان خواهان به رسمیت شناخته شدن توسط پاکستان است.
لذا پاکستان با قرار گرفتن در محاصره هند (از شرق)، افغانستان (از شمال) و کشورهای عربی خلیج فارس (از غرب با عبور از ایران) می بایست تغییراتی در رویکرد خود نسبت به اسرائیل ایجاد کند؛ چرا که اسرائیل محور تحولات سرنوشت سازی در اطراف پاکستان بوده است.
مبرهن است امور حیاتی پاکستان همچون مناسبات با هند، افغانستان و اسرائیل توسط ارتش پاکستان مدیریت و طراحی می شود. طی سال های حکومت حزب مردم و نواز شریف هیچکدام صلاحیت و مجوز تغییر موضع نسبت به اسرائیل را نداشته اند و در صورتی که ارتش پاکستان پیشگام تحول در روابط این کشور با اسرائیل می شد، متهم به دیکتاتوری، نفی ارزش های دینی و مذهبی عامه مردم و کنار گذاشتن موضوع کشمیر می شد و جایگاه ارتش به عنوان مدافع سرزمین و حاکمیت پاکستان در افکار عمومی متزلزل می شد. چنان که تنها در دوره مشرف به عنوان حاکم نظامی مناسبات پاکستان با اسرائیل علنی و اعتراض جامعه پاکستان را در پی داشت.
اما تغییر رویکرد در قبال اسرائیل از سوی فردی عامه و از میان مردم، رهبر حزب مورد مقبولیت جامعه و نخست وزیر منتخب برای افکار عمومی و کشورهای منطقه قابل پذیرش تر خواهد بود. بنابراین عمران خان گزینه مناسبی به نظر می رسد. در عین حال هنوز تمام جهان اسلام پذیرای مناسبات با اسرائیل نبوده و افکار عمومی پاکستان و احزاب اسلامی چون جماعت اسلامی، جمعیت علمای اسلام و احزاب شیعه به شدت مخالف این موضوع هستند. لذا انتشار وقوع تحولات مرتبط با اسرائیل در پاکستان، آزادی بیان برای گفت وگو در خصوص روابط دیپلماتیک با اسرائیل و تلطیف لحن مقامات پاکستان نسبت اسرائیل راهکاری برای آماده سازی فصل جدیدی از مناسبات پاکستان در منطقه خاورمیانه خواهد بود که برای جمهوری اسلامی ایران نیز مخاطره آمیز است.
نظر شما :