امریکا در کمین است
بازی خطرناک بانک مرکزی با نرخ ارز
دیپلماسی ایرانی – بعد از کاهش و یا بهتر بگوییم ریزش نزدیک به شش هزار تومانی نرخ دلار در بازار طی هفته گذشته ما شاهد بودیم که در این هفته دلار دوباره سیر صعودی خود را از سر گرفت. در این راستا دیروز پنج شنبه دلار از کانال ۲۰ هزار تومان مجددا به کانال ۲۳ هزار تومان (۲۳ هزار و ۶۰۰ تومان) بازگشت. آن هم در شرایطی که بسیاری از اقتصاددانان ذیل کاهش ۶ هزار تومانی دلار این برآورد را داشتند که این واحد ارزی (دلار) به کانال ۱۷ و حتی ۱۳ هزار تومان خواهد رسید. اما با توجه به شرایط پیش آمده و اوج گیری قیمت ها اکنون این سوال بیش از گذشته خودنمایی می کند که اساساً تا چه اندازه تحولات بازار ارز در اختیار و کنترل دولت و به خصوص بانک مرکزی قرار است؟ با توجه به رشد مجدد قیمتهای کنونی و احتمال ثبت رکوردهای جدید نرخ ارز در بازار آزاد میتوان عنوان کرد که عملاً شرایط از کنترل مسئولین خارج شده است؟ ذیل این واقعیت های تلخ عملا بستر برای پیگیری سناریوی «تابستان داغ» و یا «پاییز داغ» مد نظر کاخ سفید به واسطه خیزش های اجتماعی ناشی از مشکلات معیشتی در کشور تا چه اندازه مهیا است؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات و پرسش های از این دست را در گفت وگویی با آلبرت بغزیان، استاد دانشگاه و اقتصاددان پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
بعد از آنکه هفته گذشته شاهد ریزش قیمت ها در بازار ارز بودیم و دلاری که به نرخ ۲۶ هزار تومان رسیده بود با ریزشی ۶ هزار تومانی به کانال ۲۰ هزار تومان بازگشت. البته در این میان برخی سفر سه شنبه هفته گذشته مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق به ایران و رایزنی های مقامات و مسئولین بانک مرکزی با دوبلت بغداد پیرامون مسائل ارزی را در این ریزش موثر دانستند. اتفاقا ذیل این ریزش ها بسیاری اعتقاد داشتند که نرخ دلار تا کانال ۲۰ هزار تومان ما شاهد تداوم این ریزش های قمیت تا ۱۷ هزار تومان و برخی در یک نگاه خوشبینانه حتی معتقد بودند دلار مجددا به کانال ۱۳ هزار تومان سال گذشته باز خواهد گشت، اما عملاً طی هفته جاری شاهد سیر صعودی دلار در بازارها بودیم به گونهای که دیروز پنج شنبه دلار در بازار آزاد به کانال ۲۳ هزار تومان و دقیق تر بگوییم ۲۳ هزار و ۶۰۰ تومان رسید. با توجه به این شرایط آیا می توان عنوان کرد که عملاً بازار ارز از کنترل دولت خارج شده است، به خصوص بعد از آنکه، هم بانک مرکزی تزریق ارز به بازار را در دستور کار قرار داد و هم نیروهای نظامی و امنیتی دستگیری برخی دلالان ارز را پیگیری کردند. ولی باز هم شاهد اوج گیری نرخدلار بودیم؟
خیر من همان گونه که در مصاحبه پیشین با دیپلماسی ایرانی و دیگر رسانه ها به نقش جدی بانک مرکزی و دولت در هدایت، کنترل و افزایش نرخ ارز در بازار معتقد بودم، کماکان نیز بر همان نکته تاکید دارم. اتفاقاً نباید به دنبال پارامترهایی مانند سفر مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق برای ریزش نرخ ارز در بازار گشت. به نظر من بانک مرکزی همزمان با سفر نخست وزیر عراق با کاهش عمدی ارز در بازار آزاد به دنبال برخی اهداف منافع خود بود. یعنی این همزمانی عمدی و معنادار برخی تحلیلگران اقتصادی را فریب داد که این کاهش نرخ به واسطه برخی تحولات دیپلماتیک، بازگشت بخشی از ارزهای بازرگانان و تجار و مسائلی از این دست بوده است تا شرایط طور دیگری جلوه داده شود. در صورتی که ریزش دلار در بازار ربطی به این مسائل ندارد. اکنون هم که دوباره شاهد اوجگیری نرخ ارز هستیم باید آن را در اقدامات بانک مرکزی جستجو کرد. چرا که بی شک من معتقدم این پارامترهای سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک این گونه نمی تواند نرخ ارز را در بازار جابه جا کند مگر آنکه خود بانک مرکزی به دنبال این بازی با قیمت ها ارز در بازار باشد؛ بازی که به اعتقاد من بسیار خطرناک و پر ریسک است. چون اگرچه بر اساس برخی از نگاه های اقتصادی، دولت با افزایش نرخ ارز می تواند مسئله کاهش کسری بودجه و رسیدن به برخی درآمدها را در دستور کار قرار دهد، اما در آن سو این رفتارهای بانک مرکزی عملاً مسئله افزایش بیکاری، تشدید تورم، اوج گیری رکود و عدم ثبات اقتصادی را به دنبال دارد. پس برای پاسخ دقیقتر به سوال شما باید مسئولین بانک مرکزی را مورد خطاب قرار داد که چرا، با چه اهدافی و منافعی و ذیل کدام منطق اقتصادی قابل درکی از ابتدای سال جاری تا به اکنون دست به این بازی خطرناک بازار ارز زده اند که می تواند شرایط اقتصادی و معیشتی کشور را به یک نقطه بسیار شکننده و ملتهب برساند. چون افزایش دو برابری نرخ ارز از ۱۳ هزار تومان به ۲۶ هزار تومان در فاصله زمانی کمتر از ۶ ماه سال جاری عملا می تواند رشد قیمت ها را تا ۲ یا چند برابر برساند که بیشترین بار آن بر دوش جامعه خواهد بود. کما این که متاسفانه شاهد این وضعیت اسفبار در جامعه هستیم.
پیرو نکته شما در خصوص پرریسک بودن سناریوی بازی ارزی بانک مرکزی برخی اعتقاد دارند که وضعیت اقتصادی و معیشتی کشور با توجه به اوج گیری نرخ ارز، سکه، طلا، خودرو، مسکن، اجاره بها و دیگر مسائل و حتی کالاهای مصرفی عملاً بستر را برای تحقق سناریوی «تابستان داغ» و یا «پاییز داغ» فراهم می کند. اگر چه در آن سو برخی اقتصاددانان معتقدند که اگر کشور بتواند تابستان امسال و پاییز پیش رو به خصوص تا قبل از زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا در ۱۳ آبان (سوم نوامبر) از نظر تنگناها و فشارهای اقتصادی و معیشتی تحمل کند عملاً شرایط برای تحقق این سناریو به محاق خواهد رفت. بنابراین این بازه زمانی ۹۵ روزه تا ۱۳ آبان برای کشور بسیار حساس است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
من کارشناس سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی نیستم، اما با توجه به وضعیتی که در بازار ارز شکل گرفته و ما در فاصله دو هفته اخیر شاهد هستیم دلاری که در کانال ۲۶ هزار تومان قرار داشت با ریزشی ۶ هزار تومانی به نرخ ۲۰ هزار تومان رسید و دوباره تا نزدیک ۲۴ هزار تومان بازگشته است می تواند هر اتفاقی را به دنبال داشته باشد. به همین دلیل من معتقدم این رفتارهای بانک مرکزی بسیار پرریسک است. چون این وضعیت می تواند بستر را برای وقوع برخی مسائل و تحولات اجتماعی و خیزش های جامعه فراهم آورد. به دیگر معنا وضعیت کنونی اقتصادی کشور به یک نقطه بحرانی رسیده است. لذا در این وضعیت باید منتظر هر اتفاقی بود؛ حال چرا بانک مرکزی و دیگر مسئولین با اشراف بر این مسائل و التهابات کنونی به دنبال این رفتارهای پرریسک هستند باید از آنها سوال کرد؟! چون از نگاه من مسائل اقتصادی و معیشتی داخلی کشور اکنون به پارامتر بسیار مهمتری از مسائل دیپلماتیک و تنش های سیاسی بدل شده است که میتواند از سوی ایالات متحده آمریکا برای پیگیری برخی منافع و اهدافش مورد سوء استفاده قرار گیرد. اتفاقا با توجه به همین شرایط است که شاید واشنگتن بخواهد از این طریق به دنبال پیگیری برخی مسائل خود قبل از انتخابات ریاست جمهوری باشد. بنابراین من مسئله سناریوی تابستان داغ و یا پاییز داغ را چندان رد نمی کنم چون من معتقدم با این نرخ ارز و بازی های بانک مرکزی با دلار در این بازه قیمتی شدید، آن هم در کمتر از دو هفته می تواند وقوع هر سناریویی را به دنبال داشته باشد. در این راستا من معتقدم که اگر به دلار ظرف چند هفته آینده و حتی چند روز آینده به ۳۰ یا ۴۰ هزار تومان هم رسید نباید تعجب کرد.
وزارت امور خارجه آمریکا امروز جمعه با صدور بیانیهای با طرح این ادعا که برنامه هستهای، موشکهای بالستیک و برنامههای نظامی ایران تهدیدی برای صلح و ثبات خاورمیانه هستند، اقدام به گسترش تحریمهای فلزات علیه ایران کرد. طبق این بیانیه ۲۲ فلز آلومینیوم ۳۱۹، آلومینیوم ۱۱۰۰، آلومینیوم ۲۲۵، آلومینیوم ۶۰۶۱، آلومینیوم ۶۰۶۳، آلومینیوم ۶۰۸۲، آلومینیوم ۷۰۷۵، آلیاژ برنز آلومینیوم UNS C63600، اکسید آلومینیوم، فولاد ۳۰۲، فولاد ۴۱۳۰، فولاد ضدزنگ ۳۲۱، فولاد ضدزنگ ۳۱۶، فولاد A877، فولاد A228، فولاد 100Cr6-52100، فولاد ماراجینگ ۳۵۰، فولاد ماراجینگ ۳۰۰، مس بریلیم، UNS C37000- CuZn38Pb1، مس تنگستن و پودر آلومینیوم با خلوص بالای ۹۸ درصد در لیست جدید تحریمهای آمریکا قرار گرفتهاند. این دست اقدامات کاخ سفید در گسترش تحریم ها تا چه اندازه میتواند روی بازار ارز اثرگذار باشد؟
به هر حال در بازار ارز و مسائل اقتصادی کشور بی تاثیر از تحولات حوزه سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک نیست. به ویژه این که بخش قابل توجهی از چالشها و مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور به خروج آمریکا از برجام و احیای مجدد تحریم ها باز می گردد. بنابراین نمی توان منکر تاثیر مخرب اقدامات کاخ سفید در افزایش تحریمها و تشدید سیاست فشار حداکثری بر وضعیت اقتصادیو معیشتی کشور بود. لذا من معتقدم که بازار ارز فردا شنبه می تواند به این مسائل واکنش نشان دهد و شاهد اوجگیری مجدد نرخ ارز باشیم. هر چند که حتی اگر این مسائل هم وجود نداشته باشد من باور دارم بازی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با نرخ ارز سبب افزایش نرخ دلار و بهتبع آن بی ارزش شدن پول ملی کشور خواهد شد.
اگرچه مسئله فروپاشی اقتصادی ادعای بسیار بزرگی است که در علم اقتصاد نیاز به دلایل و تحلیل های مستدلی است تا ذیل آن ثابت شود کشور از نظر اقتصادی به فروپاشی رسیده و با در آستانه فروپاشی است. اما با توجه به وضعیت فشل سیستم بانکی، بیمهای، اوج گیری تورم، رکود افسارگسیخته، تشدید بحران بیکاری و کوچک شدن سفره های مردم در کشور عملاً ما تا چه اندازه به مسئله فروپاشی اقتصادی نزدیک شدهایم؟
همانگونه که شما به درستی اشاره کردید ادعای اینکه کشور به فروپاشی رسیده و یا در آستانه فروپاشی اقتصادی قرار دارد ادعای بسیار بزرگی است. چون هیچ اقتصاددانی نمیتواند یک قیمت مشخص برای نرخ ارز، سکه، مسکن، خودرو و کالاهای مصرفی عنوان کند و ذیل آن ادعا داشته باشد اگر ما به این قیمت برسیم شاهد فروپاشی اقتصادی خواهیم بود. لذا با وجود آن که من هم معتقدم سیستم بانکی، بیمهای و مسائل معیشتی و اقتصادی کشور با چالش ها و بحران های بسیار جدی روبه رو است، ولی از نگاه من فروپاشی اقتصادی در کشور زمانی روی خواهد داد که دهکهای بالای درآمدی با چالش اقتصادی و معیشتی روبه رو شوند در صورتی که طی ماه ماه های گذشته شاهد افزایش درآمدها و داراییهای این طبقه به خصوص سه دهک بالای درآمدی بودهایم. یعنی آنکه افزایش نرخ دلار، مسکن، زمین، خودرو، اجاره بها و مسائلی از این دست عملاً سبب افزایش درآمدها و بیشتر شدن ارزش دارایی های این طبقه شده است. یعنی این دهک ها به جای نگرانی از وضعیت کنونی اقتصادی اتفاقاً از به وجود آمدن این وضعیت بسیار راضی و خوشحال هستند. البته این مسئله از آن طرف می تواند به درآمدزایی برای دهک های میانی و پایینی منجر شود. پیرو این نکته چون وضعیت اقتصادی کشور به شدت متفاوت از وضعیت اقتصادی اروپا و آمریکاست نمی توان فروپاشی اقتصادی را مطرح کرد. چرا که اگر شما به کشورهای اروپایی و آمریکا نگاه کنید می بینید که اکنون شرکت های متعددی در این کشورها که متعلق به قشر، طبقه و طیف ثروتمند است به دنبال کاهش پرسنل، تعدیل نیروها و اخراج افراد هستند. یعنی شرکت های بزرگ اقتصادی در اروپا و آمریکا با بحران روبه رو شدهاند. پس اینجا می توان از مسئله بحران اقتصادی و یا فروپاشی اقتصادی برای کشورهای اروپایی و آمریکا سخن گفت در صورتی که وضعیت اقتصادی کشور متفاوت است. آن هم در شرایطی که ما در کشور با چالش بیکاری، تورم، رکود و مسائلی از این دست روبه رو هستیم. البته تمام این مسائل باعث نمی شود که نگران وضعیت اجتماعی دهکهای پایین جامعه به واسطه وضعیت مخرب و ناگوار اقتصادی و معیشتی کشور نباشیم.
نظر شما :