چالش های اقتصادی و معیشتی تنها دو قطبی موجود در کشور

رفتار گستاخانه کشورهایی مثل کره جنوبی تقصیر دولت است!

۱۲ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۸:۰۰ کد : ۱۹۹۳۸۷۷ خاورمیانه انتخاب سردبیر
محمدصادق کوشکی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که مهمترین و اصلی‌ترین چالش و مشکل کنونی کشور مسائل اقتصادی و معیشتی است. اگر این مشکلات مدیریت و حل شود قطعاً سایر مسائل هم حل خواهد شد و افکار عمومی تا به این اندازه ملتهب نخواهد بود. اتفاقا چون مسائل اقتصادی و معیشتی افکار عمومی را به شدت درگیر کرده است دیگر مسائل جزئی هم می تواند افکار عمومی را به یک نقطه شکننده و اعتراض برساند. این همان نکته و واقعیتی است که دشمنان ایران اسلامی بر آن واقفند. لذا به موازات تشدید مشکلات اقتصادی به دنبال تحریک احساسات مردم در قالب مسائلی مانند قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین، دو گانه محرم و سلامت و دیگر مسائل هستند.
رفتار گستاخانه کشورهایی مثل کره جنوبی تقصیر دولت است!

دیپلماسی ایرانی – جمعه هفته گذشته شاهد سخنرانی مقام معظم رهبری به مناسبت عید سعید قربان بودیم که در آن مسائل بسیار مهمی در حوزه سیاسی، اقتصادی، معیشتی و دیپلماتیک مطرح شد. همین بیانات بهانه ای شد تا دیپلماسی ایرانی برای بررسی مواضع معظم له و تاثیر آن بر وضعیت کشور، گفت و گویی را با محمدصادق کوشکی، کارشناس مسائل سیاسی و استاد دانشگاه داشته باشد که در ادامه می خوانید:

در پیام مقام معظم رهبری به مناسبت عید قربان مسائل و نکات بسیار مهمی، هم در حوزه سیاسی، هم در حوزه دیپلماتیک و هم در حوزه اقتصادی و معیشتی مطرح شد. در این بین معظم له فرمودند که «به وعده‌های این و آن هم نباید تکیه کرد. در سال 97 که آمریکا از برجام خارج شده بود، اروپایی‌ها ما را به عقب انداختند و اقتصاد کشور را شرطی کردند. این برای اقتصاد کشور خیلی مضر است. اروپایی‌ها هیچ کاری نکردند. آخرین ابتکار آنان هم بازیچه چرندی به اسم اینستکس بود. خود این یک چیز مضر و غلطی است که این را هم انجام ندادند و نکردند.» آیا امکان دارد که ذیل این گفته ها تهران در مناسبات دیپلماتیک و مذاکرات خود با طرف های اروپایی تغییرات اساسی ایجاد کند؟

چنان که مقام معظم رهبری در سخنرانی های متعدد خود اشاره داشتند مانعی برای گفت وگو و مذاکره با اروپایی ها وجود ندارد، اما نکته بسیار مهم اینجاست که نباید به این مذاکرات دلخوش کرد. چون علی ‌رغم مواضع دلگرم‌کننده اروپا در خصوص حفظ برجام و انتقاد به دونالد ترامپ برای خروج از توافق هسته ای این کشورها و به خصوص آلمان، فرانسه و انگلستان عملا در مسیر سیاست های ایالات متحده آمریکا قرار دارند و هیچ کمکی به جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تحریم ها به خصوص در حوزه اقتصادی و تجاری نداشتند، کما این که با وجود تمام شانتاژهای سیاسی برای به راه انداختن کانال مالی مد نظر اروپایی ها به نام اینستکس تاکنون یک یورو، حتی یک یورو از طریق این ساز و کار به ایران پرداخت نشده است. پس در پاسخ به سوال شما باید گفت که خروجی این مدت تلاش برای مذاکره با اروپا چه خروجی برای ما داشته اشت؟ یعنی این زمانی که برای مذاکرات دیپلماتیک با اروپایی‌ها گذاشته‌ایم چه دستاوردی برای ماه در بر داشته است؟ ما از سال ۹۰ تاکنون به مدت بیش از ۷ سال است که انرژی بسیار زیادی در حوزه سیاست خارجی برای مذاکره با اروپایی ها و آمریکا به منظور رسیدن به یک توافق مشترک صرف کردیم. حال که به خروجی این ۷ سال انرژی دیپلماتیک صرف شده نگاه می‌کنیم شاهدیم، نه تنها اروپایی ها به وعده‌های خود برای حمایت از برجام عمل نکردند، بلکه شاهد بدعهدی های این کشورها در طول این مدت بوده ایم. به گونه ای که در خصوص سازوکار مالی مدنظر خود به نام اینستکس هم هیچ تلاشی نداشتند. بنابراین منطق حکم می‌کند به جای صرف این میزان از انرژی و زمان برای مذاکره با اروپایی ها تلاش خود را در حوزه‌های دیگر، به خصوص کشورهای پیرامونی و بازیگران فرامنطقه ای که با ایران مناسبات راهبردی دارند، بگذاریم. چون هفت سال مذاکره با اروپا و آمریکا را در دستور کار داشتیم، اما نتیجه و خروجی این ۷ سال تنها و تنها بحران‌های اقتصادی و معیشتی کنونی برای جامعه است. پس نباید بیش از این وقت خود را برای این مذاکرات بیهوده با اروپایی‌ها صرف کنیم. لذا اگرچه از نظر نظام مانعی برای گفت وگو با اروپایی ها وجود ندارد، اما قطعاً نمی توان از دل این مذاکرات به دستاورد و خروجی ملموسی دست پیدا کرد. در این راستا من معتقدم که اروپایی ها سیاست وقت‌کشی دیپلماتیک را عنوان پلیس خوب در تقسیم کار با ایالات متحده آمریکا به عنوان پلیس بد به منظور فشار بیشتر بر ایران در دستور کار دارند.

در کنار این مسائل نکته بسیار مهم دیگری که رهبری به آن اشاره داشتند مسئله تحولات در حوزه بازار ارز بود. در این راستا معظم له صراحتا عنوان داشتند که «مسئله فوری در بخش اقتصاد مهار نوسان قیمت ها، ایجاد ثبات در بازار و حفظ ارزش پولی ملی است. چون این حالتِ هر روز یک قیمت برای اجناس و افسار پاره کردن قیمت ارز برای کشور مضرّ است و افراد آشنا به مدیریت های اجرایی معتقدند که این مسئله با برخورد دستگاه های اجرایی و در مواردی دستگاه قضایی قابل مهار است. در قضیه ارز، بانک مرکزی تلاش های زیادی انجام می‌دهد که ان‌شاءالله موفق خواهد شد. البته گزارش‌های مطمئنی وجود دارد که دلایل سیاسی، امنیتی در افزایش قیمت ارز بیش از دلایل اقتصادی مؤثر است که در این صورت باید با کسانی که به این آتش دامن می‌زنند، جداً مقابله شود.» آیا در سایه این گفته ها چنان که برخی معتقدند می توان انتقاد به عملکرد دولت در بی ارزش شدن پول ملی را استباط کرد. البته چنان که شما هم در مصاحبه پیشین با دیپلماسی ایرانی مطرح کردید شرایط کنونی در بازار ارز ارتباطی به عملکرد دولت و به خصوص بانک مرکزی برخلاف سال ۹۷ ندارد؟

بگذارید اینجا یک تفکیک بسیار جدی قائل شویم. من کماکان بر مواضع خود در مصاحبه قبلی با دیپلماسی ایرانی تاکید دارم که شرایط این روزهای بازار ارز ارتباط چندانی به عملکرد دولت به خصوص بانک مرکزی ندارد چون وضعیت امسال بازار ارز به شدت متفاوت از دو سال پیش است بود. در سال ۹۷ شکل منطقی اقتصادی اجازه نمی داد که دلار وارد کانال ۱۹ هزار تومان و حتی ۲۰ هزار تومان شود. پس عملکرد ضعیف دولت که گاهی هم به نظر می رسید عمدی در آن کار بود، سبب شد که ما بحران ارزی سال ۹۷ را شاهد باشیم. اما این روزها دلایل منطقی برای این نابسامانی های بازار ارز و رشد بی سابقه نرخ دلار وجود دارد. چرا من اکنون دولت را متهم به جنجال و بحران ‌آفرینی و بحران سازی اقتصادی نمی‌کنم؟ چون که وضعیت و منطق اقتصادی کاملاً شرایط کنونی را توضیح می دهد. اکنون سینرژی تبعات مخرب ناشی از شیوع ویروس کرونا و نیز سیاست فشار حداکثری ایالات متحده آمریکا سبب شده است که ما به این وضعیت برسیم. پس من نقش مستقیمی برای دولت در افزایش نرخ ارز متصور نیستم به خاطر این که اکنون به واقع دولت و بانک مرکزی در به وجود آمدن شرایط کنونی مقصر نیستند. اگر چه برخی اصرار دارند عنوان کنند که دولت برای کسری بودجه به فکر افزایش رخ ارز است. در حالی که من در عین حال معتقدم سال ۹۷ دولت می‌توانست با مدیریت واقع بینانه و درست دلار را حتی در کانال ۸ هزار تومان نگه دارد چه رسد به این که منطق اقتصادی دلار در سال ۹۷ را تا مرز ۲۰ هزار تومان برساند. پس عمداً در آن سال این سیاست ها و مدیریت های صحیح از جانب دولت و بانک مرکزی برای کنترل و مدیریت بازار ارز پی گرفته نشد که دلایل آن را هم من در مصاحبه با دیپلماسی در همان سال عنوان کردم. اما الآن تا زمانی دلار ناشی از خرده فروشی، دلار ناشی از صادرات و تجارت بخش خصوصی و بازرگانی ایران با کشورهای همسایه و دلار ناشی از ورود توریست ها و زائران خارجی به ایران در چرخه اقتصادی تزریق نشود و به تبعش نیاز خرده فروشی بازار ارز تامین نشود، نتیجه آن وضعیت کنونی بازار ارز است. از این رو وضعیت دلار در امسال هیچ ارتباطی به دولت و سیاست‌های بانک مرکزی ندارد. چون بانک مرکزی که نمی تواند دلار چاپ کند. ما با مشکل کمبود اسکناس دلار نیز مواجهیم. این در حالی بود که در سال ۹۷ عمدی در عدم مدیریت بازار ارز از سوی بانک مرکزی وجود داشت. چرا که در آن سال ایران رقمی به مراتب بیشتر از امروز را در فروش نفت داشت و قیمت هر بشکه حداقل بالای ۵۰ دلار بود. اما امسال ما در بهترین حالت هر بشکه نفت را حدود ۲۵ دلار به فروش می رسانیم. در کنار آن ما با کاهش شدید میزان صادرات نفت نیز به واسطه شروع کرونا و کاهش تقاضا در بازار جهانی هم مواجهیم. یعنی تقاضایی در بازار جهانی وجود ندارد که ما بخواهیم در سایه دور زدن تحریم نفت بفروشیم. پس شرایط سال ۹۹ به هیچ عنوان قابل قیاس با سال ۹۷ نیست. یعنی دولت و بانک مرکزی در وقوع شرایط کنونی مقصر نیستند.

با این وجود من بر این باورم دولت در شرایط کنونی چندان مقصر نیست، ولی در کل وضعیتی که برای اقتصاد و معیشت کشور شکل گرفته متاسفانه نتیجه عملکرد غلط، سوءمدیریت و تصمیمات به شدت اشتباه دولت در این ۷ سال بوده است. پیرو این نکته اگر شما به شرایط بازار ارز از همان روزهای ابتدایی خروج دونالد ترامپ از برجام تا به اکنون نگاه کنید بهترین عبارتی که برای این به وجود آمدن ای وضعیت در بازار ارز می تواند استفاده کرد «سوء مدیریت» مسئولین دولتی است. اگرچه من معتقدم در سال ۹۷ ما شاهد یک عمد از جانب دولت و بانک مرکزی در هدر دادن منابع ارزی کشور بودیم. یعنی چیزی در حدود ۵۰ میلیارد دلار صادرات سال های ۹۷ و ۹۸ کشور بود که دولت هیچ تلاشی برای حفظ این منابع ارزی و بازگرداندن آنها نداشت. از آن طرف هم حدود ۵۰ میلیارد دلار به بهانه‌ واردات کالاهای اساسی به نام ارز جهانگیری در اختیار افرادی قرار گرفت که اکنون هیچ گونه تمایلی برای بازپرداخت آن ندارند. متاسفانه ما حتی لیستی هم از این افراد نداریم. اگرچه بعضی از این افراد به عنوان مفسدین اقتصادی اکنون در دادگاه ها محاکمه می شوند. پس اگر به جای تعمدی که دولت در سال ۹۷ برای هدر دادن منابع ارزی صورت گرفت تلاش برای مدیریت این منابع در دستور کار قرار می گرفت، اکنون ما نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی داشتیم و امروز شاهد بی ارزش شدن پول ملی و اهانت به ریال ایرانی نبودیم و به تبع آن این میزان از فشار و گرفتاری های اقتصادی و معیشتی برای مردم هم شکل نمی گرفت. چون اکنون به بهانه افزایش نرخ ارز روز به روز شاهد بالا رفتن نرخ تورم هستیم. بنابراین اگرچه اکنون برخلاف سال ۹۷ من دولت و بانک مرکزی را چندان مقصر نمی دانم و برخلاف ادعای برخی از کارشناسان اقتصادی و تحلیل‌گران که معتقدند دولت برای جبران کسری بودجه به فکر بالا بردن نرخ ارز است من معتقدم که اکنون هیچ دلیل مستدلی برای بالا رفتن نرخ ارز توسط بانک مرکزی به منظور رفع و تامین بخشی از کسری بودجه نمی‌بینم.

اما به نظر می رسد که علیرغم نکته شما بسیاری بازی خطرناک دولت با نرخ ارز را در پیش آمدن این شرایط بسیار موثر می دانند. چون بعد از آنکه هفته پیش شاهد ریزش قیمت ها در بازار ارز بودیم و دلاری که به نرخ ۲۶ هزار تومان رسیده بود با ریزشی ۶ هزار تومانی به کانال ۲۰ هزار تومان بازگشت. البته در این میان برخی سفر سه شنبه دو هفته پیش مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق به ایران و رایزنی های مقامات و مسئولین بانک مرکزی با دولت بغداد پیرامون مسائل ارزی را در این ریزش موثر دانستند. اتفاقا ذیل این ریزش ها بسیاری اعتقاد داشتند که نرخ دلار تا کانال ۲۰ هزار تومان ما شاهد تداوم این ریزش های قمیت تا ۱۷ هزار تومان و برخی در یک نگاه خوشبینانه حتی معتقد بودند دلار مجددا به کانال ۱۳ هزار تومان سال گذشته باز خواهد گشت، اما عملاً طی هفته جاری شاهد سیر صعودی دلار در بازارها بودیم به گونه‌ای که  امروز یکشنبه دلار در بازار آزاد به کانال ۲۳ هزار تومان و دقیق تر بگوییم ۲۳ هزار و یکصد تومان رسید. با توجه به این شرایط آیا می توان عنوان کرد که عملاً بازار ارز از کنترل دولت خارج شده است، به خصوص بعد از آنکه، هم بانک مرکزی تزریق ارز به بازار را در دستور کار قرار داد و هم نیروهای نظامی و امنیتی دستگیری برخی دلالان ارز را پیگیری کردند. ولی باز هم شاهد اوج گیری نرخ‌دلار بودیم؟

اگرچه من دولت را در پیش آمدن مجموعه چالش ها و مشکلات اقتصادی یک دو سال اخیر کشور به شدت مقصر می‌دانم، اما در تحولات این روزهای حوزه بازار ارز من باز هم تاکید می کنم که بانک مرکزی چندان مقصر نیست و من تا به اکنون بی صداقتی از آقای همتی به عنوان رئیس کل بانک مرکزی ندیده‌ام. چون واقعیت این است که دست بانک مرکزی در حوزه ارزی بسیار محدودتر از سال های گذشته شده است. لذا چنان که ذیل دلایلم در سوال پیشین عنوان کردم و باز هم تکرار می‌کنم تا زمانی که ارز ناشی از صادرات دوباره به چرخه اقتصاد برنگردد کماکان این وضعیت در بازار ارز وجود خواهد داشت. به هر حال بازار ارز و سامانه نیما با ارزهای صادراتی تغذیه می‌شوند، وقتی ارز صادراتی وجود نداشته باشد یا برنگردد سامانه نیما با هیچ ارز جایگزینی تغذیه نمی شود. این مسئله سبب بالا رفتن و عدم ثبات در قیمت ها شده است. البته در کنار این مسائل من اعتقاد ندارم همه نیازهای موجود در بازار ارز واقعی است، اما به هر حال نمی‌توان شرایط را نادیده گرفت. بسیاری اکنون برای حفظ سرمایه ها و پس انداز اندک خود به منظور حفظ قدرت خریدشان مجبورند که ریال را تبدیل به دیگر ارزها کنند. واقعا نمی توان رفتار این بخش از جامعه را سرزنش کرد. چون این افراد به شدت نسبت به بی ارزش شدن پول ملی و هدر رفتن پس انداز خود نگرانند. با این حال معتقدم دولت در این چارچوب هیچ گونه گام عملیاتی جدی برای کنترل و مهار وضعیت کنونی ندارد.

در کنار نکاتی که شما به عنوان دلایل محدود بودن دولت و بانک مرکزی در حوزه ارزی برای به وجود آمدن نابه سمانی های چند ماه گذشته در بازار ارز اشاره داشتید رفتار برخی از کشورها به خصوص کره جنوبی در بازگرداندن سرمایه نزدیک به 9 میلیاردی دلاری ایران هم باعث شده است که کشور نتواند به منابع ارزی مد نظر خود دست پیدا کند. تحلیل شما در این رابطه چیست؟

من معتقدم به جای آنکه کره جنوبی را در این مسئله مقصر بدانیم باید انتقاد جدی به عملکرد دولت داشته باشیم. همانگونه که دولت در یک رفتار عمدی در سال ۹۷ نزدیک به یکصد میلیارد دلار از منابع ارزی کشور را هدر داد و باعث شد با رفتار غلط خود برخی افراد در یک گستاخی منابع ارزی کشور را بالا بکشند، مسئولین با همان رفتار سبب شدند که کره جنوبی به این مرز از گستاخی برسد که منابع ارزی و سرمایه کشور را بلوکه کند. به هر حال دولت با شعار برجام این گونه قلمداد کرد که می‌تواند با آزادی کامل فروش نفت و میعانات را در دستور کار قرار دهد. در این راستا ما نفت و گاز را به کوره های آسیای جنوب شرقی و به خصوص کره‌جنوبی و ژاپن شروع کردیم، بدون آن که تضمینی برای بازپرداخت منابع حاصل از فروش داشته باشیم. خوب نتیجه این رفتارهای غلط دولت این شد که نزدیک به 9 میلیارد دلار از منابع حاصل از میعانات گازی به کره جنوبی توسط سئول بلوکه شود. اگر قرار بود که منابع کشور در کره جنوبی بلوک شود و حتی ما برای این بلوکه شدن منابع خود در بانک های سئول به کره ای ها غرامت بدهیم باید اسم این را چه گذاشت؟! آیا غیر از این است که دولت به عمد می‌خواست ما را گرفتار چنین وضعیتی بکند؟! یعنی باید در عالم تجارت ما یک طرف آن قدر به کره ای ها امتیاز بدهیم و آزادانه فروش میعانات گازی و نفت را، آن هم بدون دریافت منابع حاصل از این فروش در دستور کار قرار دهیم و به جای آن حتی کالا و خدمات هم دریافت نکنیم تا یک به یک طلب هفت میلیارد دلاری از کره ‌جنوبی برسیم. حال آنجا است که اکنون در یک گستاخی سئول، نه تنها پول ما را بلوکه کرده است، بلکه روز به روز از این نه میلیارد دلار هم به عنوان هزینه نگهداری سرمایه ایران کسر خواهد کرد در صورتی که دولت می‌توانست با یک برنامه‌ریزی دقیق مثلا به صورت شش ماه یک بار، یا منابع ارزی را از کره ای ها دریافت می کرد و یا به جای آن کالا و خدمات می گرفت تا ما شاهد این وضعیت نباشیم. پس مسئول این گستاخی های کره جنوبی در وهله اول خود دولت روحانی است. این در حالی است که ما می‌توانستیم با نصف این نه میلیارد دلار وضعیت بازار ارز را مدیریت کنیم. چون وضعیت کنونی و قیمت های این روزهای ارز ناشی از یک التهاب است که می توانستیم با یک تزریق محدود ارزی در حدود دو یا سه میلیارد دلاری آن را تعدیل کنیم و دلار را به کانال ۱۳ هزار تومان سال ۹۸ بازگردانیم. پس وضعیت کلی اقتصادی و معیشتی کشور نتیجه سوء عملکردها، بی تدبیری ها، تصمیمات غلط و حتی رفتارهای نادرست عمدی دولت در طول این سال ها بوده است که اکنون بار این سوء تدبیرها باید توسط مردم به جان خریده شود؛ حتی مردمی که با دلار و نرخ ارز هم کاری ندارند اکنون مجبورند تاوان افزایش نرخ ارز را بدهند. چرا که کالاهای مصرفی اکنون روز به روز به بهانه افزایش نرخ ارز در حال بالا رفتن است. شما مثلا به نرخ لبنیات در این روزها نگاه کنید؛ واقعا تورم فشار جدی به مردم وارد کرده است.

به گفته های رهبری بازگردیم. معظم له در بخشی از سخنان خود به برنامه ریزی دشمن در بازنمایی اتفاقات و تحولات داخلی کشور اشاره داشتند و عنوان کردند که «از اول انقلاب خط ثابت دشمن، تضعیف کردن روحیه مردم بوده است. آنها اوضاع را بد جلوه می‌دهند و با صدها زبان و وسیله، اگر نقطه مثبتی در کشور باشد، انکار می‌کنند یا سکوت می‌کنند. نقطه ضعفی اگر وجود داشته باشد، ده برابر و گاهی صد برابر می‌کنند.» پیرو این نکات اکنون بسیاری معتقدند مسئله سناریوی «تابستان داغ و یا پاییز داغ» از طریق التهاب آفرینی در داخل کشور از سوی ایالات متحده آمریکا در دستور کار است. در این راستا علاوه بر دامن زدن به مشکلات اقتصادی و معیشتی، تلاش های جدی برای رادیکال کردن و دو قطبی کردن جامعه از طریق مانور سیاسی و رسانه ای به برخی مسائل مانند اعدام سه جوان معترض آبان ماه سال گذشته، مسئله وقف قله دماوند، قرارداد ۲۵ ساله راهبردی ایران و چین و یا دوگانه محرم و کرونا در دستور کار است. در سایه این مسائل جامعه تا چه میزان دو قطبی شده است و به تبع این دو قطبی، ملت تا چه اندازه مستعد اعتراض هستند؟

به سوال بسیار مهمی اشاره کردید. در این راستا من معتقدم هیچ دوگانگی در کشور وجود ندارد، مگر دوگانگی در حوزه اقتصادی و معیشتی. اکنون ما شاهد یک شکاف طبقاتی در حوزه اقتصادی و معیشتی هستیم و این مسئله می‌تواند جامعه را دو پاره کند. متاسفانه اکنون تمام جامعه، چه آن ۲۴ میلیونی که به روحانی رای دادند و چه دیگر افراد که به سایر نامزدها رای دادند اکنون در این درد اقتصادی و معیشتی مشترکند. اکنون متاسفانه کار به جایی رسیده که اقتصاد کشور در حال نابودی است. بخش اعظمی از طبقه متوسط جامعه به خط فقر و حتی به زیر خط فقر رسیده است. پس دو گانگی در مسائل دیگر نداریم؛ اگر دوگانگی هم وجود دارد باز هم به عملکرد دولت و به خصوص وزیر ارتباطات در حوزه مدیریت و نظارت بر فضای مجازی بازمی‌گردد. من تاکید می‌کنم در هیچ کشوری از جهان به اندازه ایران شاهد ولنگاری و آزادی در حوزه فضای مجازی نیستیم. اگر شما به قوانین کشوری مانند ایالات متحده آمریکا، کشورهای اروپایی و حتی قوانین اخیر کشور ترکیه نگاه کنید ما شاهد یک مدیریت و نظارت جدی در حوزه فضای مجازی هستیم که ذیل این قوانین با کوچکترین اتهام پراکنی، دروغ، شائبه، شایعه سازی و نظایر آن شدیدترین برخوردها، حتی برخوردهای امنیتی می‌شود. اما اکنون در کشور هر فردی اجازه هرگونه اظهار نظری به خود در حوزه‌های غیر تخصصی و حساسی مانند حوزه‌های امنیتی، سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و غیره را، آن هم بدون سند و مدرک می‌دهد و باعث می‌شود که جامعه و افکار عمومی که به شدت درگیر مسائل اقتصادی و معیشتی است با این مسائل هم دست به گریبان باشد. حال تصور کنید که چه هجمه روانی به مردمی که زیر بار فشار اقتصادی است تحمیل می شود. صد البته در این میان نباید برنامه‌ریزی‌های دقیقی که از سوی تیرانا، ریاض، تل آویو و واشنگتن برای پمپاژ خبرهای دروغ مجازی به منظور تحت الشعاع قرار دادن افکار عمومی کشور در دستور کار است را هم نادیده گرفت. در خصوص تک تک مسائلی که شما به آن اشاره کردید اکنون شاهد برنامه‌ریزی‌هایی از رژیم صهیونیستی گرفته تا عربستان سعودی، ایالات متحده آمریکا و پس مانده های منافقین در تیرانا هستیم که به دنبال ایجاد یک تخریب گسترده و ملتهب کردن افکار عمومی داخلی در فضای مجازی هستند.

اما با این وجود ما شاهدیم که دولت هیچ گونه تلاشی برای نظارت بر فضای مجازی ندارد. این در حالی است که کشور تنها با یک چالش و آن هم چالش اقتصادی و معیشتی روبه رو است و همه مردم تنها یک مطالبه از دولت دارند و آن هم مدیریت وضعیت اقتصادی و معیشتی است. ولی در این میان ولنگاری فضای مجازی باعث شده است که افراد جامعه با سلیقه های سیاسی مختلف در سایه این پمپاژ دروغ، شائبه و شایعه‌سازی تیرانا، تل آویو، ریاض و واشنگتن صد پاره شود. در صورتی که مردم به یک درک و آگاهی، هم در قبال مسئله محرم، کرونا، وقف کردن برخی اماکن، مسئله قرارداد ۲۵ ساله راهبردی ایران و چین و دیگر مسائل رسیده اند، اما ولنگاری فضای مجازی و شائبه سازی ها در این فضا عملاً افکار عمومی را به انحراف می کشاند. در صورتی که اکنون در کشوری مانند آلمان قانونی وجود دارد که اگر هر گذاره ای در فضای مجازی به امنیت و وحدت ملی این کشور ضربه بزند این گزاره باید به سرعت از فضای مجازی حذف شود و فرد یا سازمان مربوطه هم از امکان انتشار اخبار به صورت موقت یا دائم محروم شود. ولی متاسفانه ما با دست خود راه را برای جنگ روانی رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی، ایالات متحده آمریکا و پس مانده های منافقین باز کرده ایم. این نمونه از آن دست مسائل است که به عمد از سوی دولت در کشور در حال وقوع است. در صورتی که همین قوانینی که در آلمان، انگلستان، آمریکا و یا حتی قوانین یک هفته پیش در ترکیه برای نظارت بر فضای مجازی تصویب شد در ایران پیاده شود ما شاهد این میزان از ولنگاری در فضای مجازی و تنش روانی در جامعه نخواهیم بود؛ تنش هایی که از مسائل مذهبی تا مسائل قومی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی، سیاسی و غیره را شامل می شود. در صورتی که اگر این تنش‌ها وجود نداشته باشد تمرکز افکار عمومی، جامعه و به تبع آن مسئولین تنها روی دغدغه اصلی کشور یعنی مشکلات معیشتی بیشتر خواهد شد و ذیل آن تلاش مضاعفی برای حل آن در دستور کار قرار خواهد گرفت. البته این برنامه‌ریزی خود دشمنان ایران اسلامی است که علاوه بر رنگ کردن مشکلات اقتصادی و معیشتی، کشور را درگیر بحران های دیگری در حوزه‌های مختلف بکند تا جامعه متحمل فشارهای روانی از همه جوانب شود. متاسفانه عملکرد دولت هم در این راستا کمک حال دشمنان است. یعنی اکنون مردمی که با مشکلات معیشتی گرفتارند باید نگران مسائل دیگری مانند وقف برخی اماکن، فروش و تاراج مملکت به واسطه برخی قراردادها با چین و روسیه، آن هم قراردادی که هنوز به تصویب نهایی نرسیده است، اعدام شدن یا نشدن برخی افراد و مسائلی از این دست باشند، در صورتی که تک تک این مسائل با یک هجمه سازی رسانه ای و مجازی از سوی دشمنان ایران اسلامی در دستور کار قرار گرفته است. متاسفانه هرگاه که رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی، ایالات متحده آمریکا و یا پس ماندهای منافقین تصمیم بگیرند فشار مضاعفی از نظر افکار عمومی وارد کنند کافی است تصمیم بگیرند یک مسئله را با پمپاژ دروغ، شائبه و شایعه در فضای مجازی تزریق کنند. اینجا مردمند که زیر بار فشار اقتصادی دچار یک ظلم مضاعف می شوند که نتیجه بی‌تدبیری دولت و وزارت ارتباطات است.

پس شما معتقدید که ذیل چالش‌های اقتصادی و معیشتی امکان برخی اعتراضات وجود دارد و احتمال آنکه وقوع سناریوی تابستان و یا پاییز داغ در قالب مسائل اقتصادی و معیشتی تحقق پیدا کند بالا است؟

من کماکان معتقدم مهمترین و اصلی‌ترین چالش و مشکل کنونی کشور مسائل اقتصادی و معیشتی است. اگر این مشکلات مدیریت و حل شود قطعاً سایر مسائلی که قبلا به آن اشاره کردیم هم حل خواهد شد و افکار عمومی تا به این اندازه ملتهب نخواهد بود. اتفاقا چون مسائل اقتصادی و معیشتی افکار عمومی را به شدت درگیر کرده است دیگر مسائل جزئی هم می تواند افکار عمومی را به یک نقطه شکننده و اعتراض برساند. این همان نکته و واقعیتی است که دشمنان ایران اسلامی بر آن واقفند. لذا به موازات تشدید مشکلات اقتصادی به دنبال تحریک احساسات مردم در قالب مسائل مانند قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین، دو گانه محرم و سلامت و دیگر مسائل هستند. 

با این تفاسیر و از نگاه شما با توجه به واقعیت تلخ کنونی اقتصادی و معیشتی مردم و چالش هایی که جامعه را در این حوزه درگیر کرده است تا چه اندازه امکان وقوع اعتراضاتی مانند سال گذشته وجود دارد؟

ببینید نکته بسیار جدی که در این سوال مهم شما باید به آن دقت کرد این است که اساساً مردم ایران، مردمی صلح دوست و آرامش طلب هستند. اگر چه متاسفانه مشکلات اقتصادی کار را به جایی رسانده است که برخی مجبور شده اند کانتینر اجاره کنند و وسایل خود را در آن کانتینر بگذارند و خود به خانه پدری بازگردند و یا برخی مجبور شدند به شهرهای اطراف تهران بروند در صورتی که کارشان در داخل تهران است. اما همین مردمی که گرفتار این مسائل هستند، می دانند که با شکستن شیشه، آتش زدن بانک، تخریب پمپ بنزین و یا حمله به اماکن نظامی و امنیتی مشکلات اقتصادی کشور حل نمی شود که هیچ، بلکه مشکلات پیچیده تر و بغرنج تر هم می شود. لذا با وجود آن که شاید بخشی از مردم از عملکرد دولت و حتی نظام جمهوری اسلامی ایران گلایه، انتقاد و اعتراض داشته باشند، اما توجیهی برای آشوب وجود ندارد. به هر حال این میزان از فساد، رانت، برگزاری دادگاه ها، سوء تدبیرها و چالش ها زیبنده نظام جمهوری اسلامی ایران نیست، اما مردم آنقدر هوشمند و هوشیار هستند و در سایه سال ها تجربه سیاسی و اجتماعی می دانند حتی اگر کلانتری را هم تصرف کنند و دادگستری را هم آتش بزنند، این مشکلات حل نمی شود. البته این جملات من به معنای آن نیست که جامعه هر ظلم، زور و یا مشکلی را تحمل کند، اما این فهم عمومی نیز وجود دارد که به خود و کل جامعه و ملت آسیب نزنند. بنابراین سناریوی تابستان و یا پاییز داغ مانند آنچه در آبان سال گذشته روی داد یک سناریوی داخلی نیست، بلکه یک سناریویی است که از سوی خارج با هزینه سیاسی، حمایت مالی، اقتصادی، رسانه‌ای و دیپلماتیک دشمنان ایران اسلامی در حال پیگیری است و خوراک آن از طریق جنگ روانی در بستر ولنگاری فضای مجازی در حال آماده شدن است. صد البته اگرچه اکنون در سایه مشکلات اقتصادی و معیشتی، آستانه تحمل مردم به شدت شکننده شده است و مانند یک انبار باروت هستند، اما هیچ مسئولی نمی تواند و حق ندارد که به خود اجازه دهد در سایه سوء مدیریت، عدم تخصص، سخنان خام و مواضع نسنجیده به این انبار باروت یک جرقه بزند و هزینه های هنگفتی برای نظام ایجاد کند. اتفاقا مسئولین باید این فشارها را تعدیل کنند.

در این راستا شما به وضعیت کارگران هفت تپه نگاه کنید؛ ۵۰ روز است که کارگران این شرکت به دنبال احقاق حقوق خود دست به تحصن و اعتراض زده اند و به شدت خشمگین و عصبانی هستند که مطالباتشان که اتفاقا هم مطالبات به حقی است بر زمین مانده است، به گونه‌ای که حتی فرماندار هم برای دلجویی و حتی پیگیری مسائلشان به آنها جواب نمی دهد، چه برسد به استاندار و یا وزیر مربوطه. اتفاقاً این نوع خشم و عصبانیت کارگران هفت تپه که به حق هم هست با نوعی قانون مداری همراه بوده است. یعنی همین کارگران خشمگین به قدری فهمیده هستند که در این ۵۰ روز تحصن و اعتراض خود یک حرکت خلاف قانون و امنیت انجام ندادند و اینجاست که طبع و خوی یک ایرانی خانواده دوست و صلح‌طلب خود را نشان می دهد. در صورتی که اتفاقا دشمنان ایران اسلامی می خواهند از دل همین اعتراضات آرام و مدنی که در آن هیچ گونه قانون‌شکنی وجود ندارد یک التهاب آفرینی و اعتراضات گسترده که در نهایت به هرج و مرج، آشوب و به تبعش پاسخ امنیتی و خدای ناکرده کشتار ختم شود، شکل دهند. اینجاست که باید برای حمایت از این رفتار درست کارگران هفت تپه و همچنین به منظور احقاق حقوق آنها تک‌تک افراد و مسئولینی که مطالبات آنان را بر زمین گذاشتنه اند، محاکمه شوند. پس اگر سناریوی تابستان و پاییز داغ در ایران رخ دهد، مقصر اول آن روحانی و بعد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات هستند که اجازه این میزان از ولنگاری و عدم نظارت در فضای مجازی را به عنوان بستری برای نقش آفرینی دشمنان اسلامی به منظور تحریک افکار عمومی داده اند.

کلید واژه ها: محمدصادق کوشکی ایران مقام معظم رهبری چالش های معیشتی سناریوی تابستان داغ سناریوی پاییز داغ آمریکا عربستان رژیم صهیونیستی تیرانا گروهک تروریستی منافقین


( ۸ )

نظر شما :

سهراب ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۰:۵۸
همه اش تفصیر دولت هست! ؟
افخمی ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۳:۰۷
داروی کره ای ها را چند ماه پیش در زیر یکی از مقالات تجویز کرده بودم که متاسفانه کسی گوش نداد و آن اینکه سر دوتا کره ای را باید در بلبشوی موجود در عراق برید.شما دستگیر کنید،بریدن وجواب در آن دنیا با من.