واقعیت های مربوط به سند راهبردی ۲۵ ساله تهران – پکن
دشمنان دیروز برجام مخالفان امروز همکاری های راهبردی ایران و چین شده اند
نویسنده: محمدحسین کبریا، کارشناس روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: شاید در کل جهان، کمتر کشوری چون ایران پیدا شود که در آن، منافع ملی از سویی و سرنوشت مردم از سوی دیگر، از کمترین اهمیت برخوردار باشد و منافع جناحی و حتی شخصی جایگزین آن شود. در اکثر رویدادهای ایران، می توان قربانی شدن منافع ملی را دید که به بازیچه ای در دستان جناح های سیاسی تبدیل شده است. چنین وضعیتی موجب شده است که یا استراتژی و برنامه بلند مدتی برای کشور تدوین نشود و اگر هم تدوین شد، به سرانجامی نرسد. رقابت ناسالم موجود میان جناح ها، آینده روشنی را برای ایران ترسیم نمی کند و چشم انداز خوبی را در جلوی دیدگان قرار نمی دهد. اگر در زمان جنگ تحمیلی علی رغم اتحاد تقریبا تمامی قدرت های جهانی و منطقه ای، ایران توانست با یکدلی و «وحدت کلمه» سربلند بیرون آید، امروز رقابت ناسالم و تفرقه، سرنوشت کشور را در هاله ای از ابهام فرو برده است. اگر در گذشته دشمنان قسم خورده ایران اسلامی به واسطه وحدت کلمه نتوانستند به ایران اسلامی ضربه وارد کنند، امروز به واسطه هم راستا نبودن منافع جناحی با منافع ملی، دشمنان بیشترین بهره را برده و در ضربه زدن به مردم کشورمان و تزاید درد و رنج آنها، بهره های فراوانی می برند. برجام نمونه بارزی در این زمینه است و به جرات می توان گفت که چنانچه برخی از جناح ها و شخصیت ها، منافع ملی و سرنوشت مردم را بر منافع جناحی ترجیح می دادند، وضعیت بغرنج کنونی را شاهد نبودیم.
برجام زمانی به نتیجه رسید که به واسطه 16 قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و آژانس انرژی اتمی: یک اجماع امنیتی جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته بود، ایران بدترین تحریم های جهانی اقتصادی، تجاری و سیاسی را تجربه می کرد، ایران ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل قرار داشت، دشمنان ایران به هدفی غیر از نابودی و تعطیلی کامل برنامه هسته ای ایران فکر نمی کردند و روابط پولی و بانکی ایران با خارج از مرزها برای صادرات و واردات کاملا قطع شده بود. با این شرایط، اقتصاد کشور در آستانه فروپاشی و ورشکستگی کامل قرار گرفته بود، نرخ تورم به رکوردهای جدیدی رسید و بیانضباطی مالی، گریبانگیر جامعه ایران شد و تقریبا در میان قاطبه مردم امیدی برای بهبود اوضاع باقی نمانده بود.
به واسطه برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، تمامی ۱۶ قطعنامه آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل لغو شد، حق ایران در پیگیری برنامه صلحآمیز هستهای و غنیسازی ۳.۶۷درصدی به رسمیت شناخته شد، ایران بهعنوان اولین کشور در تاریخ معاصر بدون تحمل هیچ جنگ ویرانگری از ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد خارج شد، تمامی تحریمهای اقتصادی، تجاری و سیاسی مرتبط با برنامه هستهای ایران لغو شد، اجماع امنیتی جهانی علیه ایران از بین رفت، پیامدی (پروندهای که میگفتند هرگز امکان بستهشدن ندارد) بسته شد و به تاریخ پیوست، شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاری در ایران بهصف شدند، محدودیتهای مالی و بانکی علیه ایران از بین رفت، سوئیفت باز شد و ایران در مدت کوتاهی توانست صادرات خود را مطابق با سهمیه تعیینشده در اوپک افزایش دهد، رفت و آمدهای دیپلماتیک به اوج خود رسید و شاخصهای اقتصادی رو به رشد گذاشت و در میان قاطبه مردم بارقههای امید بهوجود آمد.
بیتردید وضعیتی که قبل از برجام بهوجود آمده بود منافع ملی، امنیت ملی، حاکمیت ملی و نهایتا یکپارچگی سرزمینی را در معرض خطر قرار داده بود و چنانچه مطابق با فصل ۷ علیه ایران تهاجم نظامی صورت میگرفت، با وجود توطئههای گوناگون دشمنان ایران، تضمینی برای حفظ یکپارچگی سرزمینی نبود و بیشترین خسارت متوجه مردم میشد. با برجام نهتنها همه این خطرات از بین رفت، بلکه برخی از محدودیتها که از ابتدای سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی گریبانگیر مردم ایران شده بود، از بین رفت. برای نمونه از یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار ایران در آمریکا رفع توقیف شده و به ایران پرداخت شد و ایران مجاز به خرید هواپیماهای مسافربری بویینگ و ایرباس شد. در این زمینه قراردادهایی برای خرید ۲۰۰ فروند هواپیمای مسافربری با سه شرکت ایرباس، بویینگ و ATR منعقد شد و بر اساس این قراردادها ایران سه فروند ایرباس و ۱۳ فروند ATR دریافت کرد. ورود ۲۰۰ فروند هواپیما به ناوگان هوایی کشور، می توانست تحول عظیمی را در حملونقل هوایی ایران سبب شود. می توان مدعی شد که برجام بهترین توافقی بود که ایران می توانست با توجه به شرایط وقت، به دست آورد و ضمن تامین منافع ملی، آینده روشنی را برای مردم ایران ترسیم کند.
با این وجود، تفوق منافع برخی از گروه ها و شخصیت ها بر منافع ملی، موجب مخالفت آنها و بالاتر از آن، کارشکنی های کلان در قبال برجام شد. با چنین کارشکنی هایی، مسیر مخالفین خارجی برجام چون ترامپ، پومپئو، بولتون، نتانیاهو، ریاض و ابوظبی برای ناکام گذاشتن آن، تسهیل شد. شاید مخالفین داخلی برجام، مدعی سردمداری مبارزه با رژیمهای تروریستی آمریکا، اسرائیل، ریاض و ... باشند، ولی با کارشکنی های خود در قبال برجام، بهترین خدمت را به آنها کردند.
ظاهرا مشکل آفرینی علیه برجام پایان راه نبوده و این روزها شاهد حملات شدید به «سند راهبردی 25 ساله ایران – چین» هستیم. سندی که تنها، عنوان رسمی آن توسط سخنگوی دولت اعلام شده و غیر از گمانه زنی های رسانه ای، در مورد محتوای آن اطلاع رسانی رسمی نشده است. مخالفت ها با این سند، محدود به جناح و شخصیت های مخالف برجام نبوده و شامل گروه هایی هم می شود که با گرایش به شرق مخالفند. باید گفت که برای تامین منافع ملی در صحنه جهانی، نگاه سیاه و سفیدی معنی ندارد و ایران همچون تمامی کشورهای دیگر نیازمند همکاری با کلیه کشورهای جهان (که آنها را به رسمیت می شناسد و آنها خصومتی با ایران ندارند) است. این در حالی است بدون اینکه فکر کنیم این کشورهای شرقی عشقی به ایران دارند، در شرایط کنونی و با وجود تروریسم اقتصادی، فرهنگی و پزشکی رژیم ترامپ و بی عملی اروپا و خوش رقصی های برخی از همسایگان جنوبی کشورمان، تا کنون همراهی خوبی با ایران داشته اند. امروز نگاه دو قطبی به نظام بین الملل مردود است و کشورهای دیگر جهان نیز روابط خود را با سایرین در چنین چارچوبی تنظیم نمیکنند. در صحنه بین الملل، دوست و دشمن دائمی وجود ندارد و سخن از اعتماد به کشورها بی معنی است؛ هر کشوری به دنبال منافع ملی خود است و تمامی کشورها روابط خود را با توجه به منافع ملی تنظیم می کنند. اگر سند مورد بحث با چین را یک توافق استراتژیک بدانیم، می توان مدعی شد که مهمترین رویداد تاریخی ایران در صحنه جهانی به وقوع پیوسته است و می تواند ایران را از روزمرگی در آورد.
البته حساب مخالفین برجام جداست؛ همان طوری که منافع جناحی آنها، مخالفت با برجام و جلوگیری از به سامان رسیدن کشور در زمینه های مختلف را ایجاب می کرد، امروز نیز منافع جناحی آنها مخالفت با نهایی شدن سند مورد بحث را ایجاب می کند. چه بسا دشمنان قسم خورده ایران نیز همچون سرنوشت برجام، چشم امیدشان به همین گروه ها در این زمینه هم باشد. امروز کسانی مخالفت خود را با این سند اعلام می کنند که دارای گرین کارت آمریکا هستند یا با رفتار و سیاست های خود در گذشته، بهترین سرباز رژیم صهیونیستی توصیف شده اند.
نکته ای که حائز اهمیت است، اینکه در میان برخی از جناح ها و شخصیت ها، نسبت به مسئولین مذاکره کننده از جمله رئیس و مقام های دستگاه دیپلماسی بدگمانی وجود دارد و با خود کم بینی، این باور القا می شود که آنها توانمندی لازم را برای توافق با طرف های خارجی ندارند و به زبانی ساده ممکن است سر آنها کلاه گذاشته شود. این در حالی است که به اذعان دوست و دشمن، امروز یکی از بهترین دیپلمات های جهان سکاندار سیاست خارجی کشور است و دشمنان قسم خورده ایران چون ترامپ، پومپئو، بولتون، نتانیاهو و منافقین با هر ترفندی بدنبال کنار گذاشته شدن او هستند. آنچه موجب چنین رویکردی نسبت به رئیس دستگاه دیپلماسی از سوی دشمنان می شود، توانمندی او و دستگاه زیر نظرش است و آنها بهتر از هر شخص یا دستگاهی می دانند که در توافق با کشورهای مختلف چه اصولی را باید رعایت کنند.
سند راهبردی 25 ساله ایران و چین، سندی کلی است و ضمن اینکه برای نهایی شدن آن باید مذاکرات بسیاری صورت گیرد، برای انعقاد هر قراردادی بر اساس آن نیز، باید نشست های تخصصی و فنی برگزار شود. بی اطلاعی از چنین رویه و مسیری موجب می شود تا چنین سندی از سوی مخالفین قرارداد ترکمنچای نامیده شود.
نظر شما :