ایالات متحده و ‌ایده‌هایی برای نظم‌سازی

نظمِ بی‌قاعده در پس‌زمینهِ نظمِ جهانی

۲۱ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۰:۰۰ کد : ۱۹۹۲۱۷۱ اخبار اصلی آمریکا
حسین درجانی و رسول نجفی در یادداشتی مشترک برای دیپلماسی ایرانی می نویسند: در زمان ترومن آمریکا برای خاتمهِ جنگ تصمیم هولناکی گرفت و برای تسلیم ژاپن دستور حمله اتمی را صادر کرد. این دستور در حقیقت آغاز نظمِ جدید جهانی با محوریت سازمانِ مللِ متحد و ساز و کار شورای امنیت بود. ترامپ نیز به دنبال تحول در نظمِ جهانی است که در آغاز با پس زمینه نظم بی‌قاعده به دنبال ساخت نظم جدید است. نظمِ بی‌ قاعده به ترامپ کمک کرده تا بدون ملاحظات قانونی و حقوقِ بین‌المللِ برساخته شدهِ از نظمِ جهانیِ مستقر در جهت منافع ایالات متحده تلاش کند. خارج شدن یا تهدید به خارج شدن از میانْ نظم‌ها و خُرده نظم‌هایِ بین‌المللی در دستور کار ترامپ قرار گرفته؛ چرا که هزینه کمتری برای آمریکا داشته و باعث می‌شود تا در درازمدت به قاعدهِ اصلی و نظمِ کلانِ بین‌الملل هجمه بیشتری وارد کند. اما باید دید که ادامه این روند تا چه حد قابل تحقق است؟ و اساساً با ترامپ یا بدون ترامپ پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سوم نوامبر ۲۰۲۰؛ ایالات متحده نسبت به روند نظم‌سازی چه راهبردی را اتخاذ می‌کند؟
نظمِ بی‌قاعده در پس‌زمینهِ نظمِ جهانی

نویسندگان: حسین درجانی پژوهشگر روابط بین الملل و رسول نجفی پژوهشگر روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: اَبَر بحران کرونا هر چند موضوعاتِ بین‌الملل و تجزیه و تحلیلِ آنها را تحت تأثیر قرار داده و هر آنچه امروزه محل بحث در کلان روندهای جهانی باشد وابسته به متغّیرِ کرونا شده؛ اما واقعیت آن است که در نهایت این بیماری و فراگیریِ آن زمان‌پایه-مکان‌پایه-زمینه‌پایه خواهد بود و به‌عنوان تجربه جدید بشری وارد دستگاه روندشناسی‌هایِ آینده و چگونگی مقابله با بحران‌هایِ فراگیر این‌چنین خواهد شد. از طرف دیگر طرح موضوعاتی نظیر تغییرات بنیادین در نظمِ آیندهِ جهان تحت تأثیر بحران کرونا نیز با مولفه‌هایِ برقراری و ایجاد نظم هم‌سو نبوده و انگاره‌ای اغراق آمیز است. نظمِ بین‌المللِ کنونی و حاکم بر جهان به‌عنوان قاعدهِ اصلی و قابل پذیرش طی هشت دههِ اخیر برای دولتها به‌رسمیت شناخته شده و مبنای ایفای نقش بازیگران خُرد و کلان است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و برآمدنِ جرج بوشِ پدر در راس هرم حاکمیت آمریکا؛ تلاش برای بازتعریف دوباره از نظمِ جهانی با روایت ایالات متحده در گفتمانی تحت عنوان نظمِ نوینِ جهانی به دنیا عرضه شد که باعث تحوّلِ بنیادین در معماریِ نظام بین‌الملل و تغییرات در نقش‌ها، اجزاء، وظایف و روابطِ بینِ دولتهایِ عضو نشد. دوره‌های پس از بوشِ پدر نیز هر چند با ادعاهایی در خصوص تحول در نظمِ مستقر سپری شد؛ اما در نهایت تغییراتی در راهبردها و اهداف و نه در شاکلهِ نظم به‌وجود آمد. این مقاله با درک شرایط موجود و تلاش برای مفهوم سازی جدید از نظم جهانی و شکافتن انواع و ابعاد آن از منظری نوین؛ به بررسی روندهایی در بیش از سه سال حکمرانی دونالد ترامپ می‌پردازد که نشان‌دهندهِ تلاش برای بازآرایی دوباره‌ از نظمِ بین‌المللِ تکوین یافته است.

تأسیس میانْ نظم‌ها و خُرده نظم‌ها

از نظمِ کلان وستفالیا تاکنون هر نظامی متشکل از دولتها برای بسط و تقویت خود به ایجاد و استقرارِ میانْ نظم‌ها و خُرده نظم‌ها اهتمام ورزیده است؛ بر این مبنا نظم بین‌الملل پس از جنگ جهانی دوم نیز از الگوی نظم‌های گذشته پیروی کرده و در طول دهه‌ها با انواع مختلفی از نظم‌های میانی و خُرد برای تقویت نظم کلان روبه رو بوده‌ایم. تشکیل میانْ نظم‌ها به این معنی است که گستره جهانی داشته و بر مولفه‌های سخت در همگرایی نظیر اتحاد و ائتلاف نظامی و امنیتیِ دولت ها معطوف و مُقَوِّمِ نظمِ کلانِ مستقر است. پیمان‌هایی مانند معاهده هسته‌ای شوروی و آمریکا، ناتو، ورشو و شانگهای؛ میانْ ‌نظم‌هایِ توسعه بخشِ امنیتی-دفاعیِ نظمِ ‌کلان است به این معنی که این نظمهای میانی از نظم کلان پیروی کرده و آن را تأیید می‌کنند. به عنوان مثال هر چند در زمان جنگ سرد پیمان های ناتو و ورشو دو سر طیف بزرگ دنیای غرب و شرق بودند اما هیچ کدام نظم کلان را تهدید نمی‌کردند و در واقع با وجود اختلاف در ایدئولوژی؛ اما در کارکردشان نظم کلان را تقویت می‌کردند. خُرده نظم‌ها نیز در سطوح اقتصادی و اجتماعی به نظم‌ِ کلان وابسته هستند و آن را تقویت می‌کنند. سازمان تجارت جهانی، سازمان بهداشت جهانی، سازمان عمران و توسعه ملل متحد و...از این جمله‌اند. به هر میزان که احتمال برپاداشتن‌ِ میانْ نظم‌ها و خرده نظم‌ها در سایه نظمِ کلان ممکن باشد به همان میزان نیز احتمال اضمحلال و از میان برداشته‌شدن آنها از طریق نظمِ کلان متصور است. از دُور خارج شدنِ پیمان هایِ دفاعی نظیر ورشو، سنتو، سیتو و... مثال های روشنی از این دست هستند و در حوزه نظم‌هایِ اقتصادی و اجتماعی که مثال ها و مصداق های بیشتری در هشتاد سال گذشته وجود داشته و دارد. در واقع میانْ ‌نظم‌ها و خُرده نظم‌ها در چارچوب نظمِ کلان بَرساخته شده و دوام و قوام می‌یابند؛ یا با شرایط زمانی-مکانی-زمینه‌ای به اشکال دیگری درآمده و یا حتی مضمحل می‌شوند. روند سی سال اخیر تشکیل اتحادیه اروپا از پیمان ماستریخت به این‌سو نشانِ روشنی از تحول در میانْ‌ نظم‌هایی است که به قاعدهِ اصلی یعنی نظمِ کلان و مستقر وابسته بوده و تحت تأثیر بازیگرانِ اصلیِ آن هستند. با وجود آن‌که میانْ نظم‌ها و خُرده نظم‌ها در استحکام نظمِ کلان(نظمِ بین‌المللِ موجود) نقش عمده و اساسی را ایفا می‌کنند؛ با انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهوری آمریکا با نوعِ جدیدی از نظم‌سازی روبه رو هستیم که تَعَیُّنِ جدیدی از نظمِ مستقر است. 

اعتراض به نظمِ جهانی

از شروع ریاست جمهوریِ ترامپ تاکنون او همواره به نظم‌ِ بین‌الملل موجود معترض بوده و شکل و محتوای آن را در تضاد با منافع ملّی آمریکا می‌داند. رئیس جمهوری آمریکا در تلاش برای محقق ساختن شعار اول آمریکا هرآنچه به مسئولیت‌های بین‌المللی واشنگتن ناشی از نظمِ استقرار یافته مرتبط است؛ انتقاد و بر همین مبنا از بسیاری تعهدات جهانی خارج شده و یا تهدید به خروج کرده است. او در ابتدا نظمِ کلان را نشانه رفت و معتقد بود که ساز و کار حاکم بر سازمان ملل و شورای امنیت تأمین کننده منافع آمریکا نیست و این کشور نباید با شرایط فعلی به حمایت مالی، تجهیزاتی و تأمین منابع انسانی سازمان ملل و ارتباط با شرکا بپردازد. اما نظمِ کلان از آنچنان استحکامی در بین اعضاء برخوردار است که انتقادات ترامپ تاکنون نتوانسته شاکلهِ اصلیِ نظمِ جهانی را مورد هجمه قرار دهد. اما در حوزه میانْ نظم‌ها و خرده نظم‌های تابعِ نظمِ کلان وضعیت چنین نیست و ترامپ با شدت بیشتری به این حوزه‌ها می‌تازد. بررسی این روند نشان از نظم جدیدی دارد که در پس‌زمینه نظم مستقر در حال زیست است و این موضوع می‌تواند در درازمدت حتی نظم کلان پذیرفته شده توسط اعضاء را تحت تأثیر قرار دهد.

نظم‌سازی: توسعه نظمِ بی‌قاعده 

نگاهی به راهبرد ترامپ در تهدید و خروج از میانْ نظم‌ها و خرده نظم‌ها نشان دهنده نظم جدیدی است که مطابق با نیات و اهداف فعلی ایالات متحده است. ترامپ طی سه سال گذشته نتوانسته نظم کلان و مستقرِ جهانی را دچار تحول اساسی کند؛ اما به دلیل آنکه نظم‌های دیگر را بسیار آسیب‌پذیر  و برخلاف مصالح خود دانسته سعی در براندازی میانْ نظم‌ها و به‌ویژه خرده نظم‌ها و پیامد آن رسیدن به یک نظم بی‌قاعده دارد تا بر اساس آن بتواند بدون توجه به آن نظم‌ها اهدافش را پیش ببرد. نظم بی‌قاعده به همراه واژگانی مانند میانْ نظم و خرده نظم (که در سطور قبل به آنها اشاره کردیم) مفاهیم جدید و محقق ساخته‌ای هستند که در این مقاله به آنها پرداخته و سعی در شرح و بسط آنها داریم. یکی از مهمترین دغدغه‌های پژوهشگران روابط بین‌الملل فهم و برداشت صحیح از مفهوم نظم است. نظم جهانی انواع گوناگون در تاریخ بشر داشته و بی نظمی دوران گذار از یک نظم به نظم دیگر است. همانطور که جنگ جهانی دوم نوعی از بی‌نظمی بود که در نهایت به نظم مستقرِ کنونی انجامید. با درک چنین شرایطی در پس زمینهِ نظمِ جهانیِ کنونی نوع جدیدی از بی‌نظمی را شاهد هستیم که هر چند کلان نیست؛ اما می‌تواند زمینه‌ساز بی‌نظمی بزرگ دیگری باشد که در نهایت منجر به ساخته شدن نظم جهانی جدید شود. این رویکرد را نظم بی‌قاعده در پس زمینه نظم مستقر نامیده‌ایم. نزدیک‌ترین مثال از نظم بی‌قاعده در بحران کرونا است که ترامپ سازمان بهداشت جهانی را نهادی بین‌المللی و در خدمت حکومت چین دانست و کمک‌های مالی به این سازمان(خُرده نظم) را قطع  و در نهایت از آن خارج شد. اما مثالهایی از این دست فراوان است. در حوزه میانْ نظم‌ها؛ پیمان منع موشک‌های هسته‌ای در سال1987 که بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای حذف موشک‌های میان‌بُرد و کوتاه‌بُرد امضا شد؛ در 1فوریه2019 با ادعای ترامپ مبنی بر نقض مکرر این پیمان توسط روسیه  پیش از موعد از معاهده خارج شد و متعاقب آن نیز روسیه دست به اقدام مشابه زد.همچنین آمریکا با وجود متعهد بودن به پیمان زیست محیطی پاریس(خُرده نظم) در سال 2015 به دلیل ادعای آسیب زدن این معاهده به اقتصاد ایالات متحده از آن خارج شد. نفتا (خُرده نظم) نیز که حاصل موافقتنامه تجارت آزاد بین آمریکا، کانادا و مکزیک بود؛ با فشار ترامپ ملغی  و در 10 دسامبر2019، مقامات سه کشور در مکزیکو سیتی نسخهِ اصلاح شده قرارداد تجاری آمریکای شمالی موسوم به NAFTA را تحت عنوان CUSMA امضا کردند؛ اما پس از امضای آن شاهد هستیم که آمریکا در مسائل مختلف خارج از موافقتنامه جدید عمل کرده و در موضوعاتی نظیر مهاجرت و حفاظت از مرزها با دو کشور کانادا و مکزیک دچار چالش جدی شده است. نظم‌های میانی و خُرد دیگری که به نظر واشنگتن در چهارچوب منافع آمریکا نیستند نیز مورد هجمه قرار گرفته و  با وجود این که فقدان آنها موجب بی‌نظمی خواهد شد؛ باز هم  این وضعیت برای ترامپ از برقراری نظم قابل قبول‌تر است.قاعدهِ جدید نظم‌سازی برای ایالات متحده بی‌نظمی در پس زمینهِ نظمِ کلانِ جهانی است. این شرایط در قِبال ایران نیز به‌وجود آمد زمانی‌که برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام(خُرده نظم) در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ در ویناتریشبین ایرانو گروه ۱+۵(شامل چین، فرانسه، روسیه، انگلستان، آمریکاو آلمان)منعقد و با مخالفت علنیِ ترامپ؛ ایالات متحدهدر روز 8 می 2018 رسماً از برجام خارج شد. به بیان روشن‌تر یکی از معاهداتی که می‌توانست در چارچوب نظمِ کلانِ بین‌الملل و به عنوان خُرده نظم به روابط ایران و آمریکا شکل و محتوای قانونی دهد؛ توسط یک طرف موافقتنامه (ایالات متحده) مُلغی شد. این شرایط برای ترامپ قابل قبول‌تر است چرا که در بستر بی‌نظمی و فقدانِ نظم؛ بهتر توانسته با ابزارهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی به ایران فشار وارد کند. این روند با شدت بیشتری هم ادامه یافته چرا که ایران با استناد به مفاد عهدنامه مودت سال1955  ایران و آمریکا به دیوان بین‌المللی دادگستری شکایت کرد که با تأیید اولیه دیوان نسبت به طرح شکایت ایران؛ نه تنها آمریکا از این حکم تمکین نکرد بلکه دیوان را تهدید به عدم صلاحیت و طرفداری از ایران کرد و از عهدنامه مودت نیز خارج شد. ترامپ با طراحی و اجرای نظمِ بی قاعده به‌دنبال تأمین منافع ایالات متحده است. تهدید به خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل، تهدید ناتو به نپرداختن تعهدات مالی، تهدید شرکای امنیتی در شبه‌جزیره کره و خلیج فارس برای تأمین منابع مالی در جهت حفاظت از آنها همگی مصداق‌های روشنی از توسعه نظمِ بی‌قاعده در تفکر دولت ترامپ است. نظمی‌که بدون توجه به قواعد بین‌المللی و صرفاً در چارچوب منافع واشنگتن باشد.

نتیجه‌گیری

ایوان کِراستُف محقق اروپایی که در سال های گذشته بارها به آمریکا سفر کرده در گزارش های اخیر خود و در تحلیل وضعیت آمریکا در زمان ترامپ به این نتیجه رسیده که دوره کنونی مشابه دوره ریاست جمهوری هری ترومن است. در زمان ترومن آمریکا برای خاتمهِ جنگ تصمیم هولناکی گرفت و برای تسلیم ژاپن دستور حمله اتمی را صادر کرد. این دستور در حقیقت آغاز نظمِ جدید جهانی با محوریت سازمانِ مللِ متحد و ساز و کار شورای امنیت بود. ترامپ نیز به دنبال تحول در نظمِ جهانی است که در آغاز با پس زمینه نظم بی‌قاعده به دنبال ساخت نظم جدید است. نظمِ بی‌ قاعده به ترامپ کمک کرده تا بدون ملاحظات قانونی و حقوقِ بین‌المللِ برساخته شدهِ از نظمِ جهانیِ مستقر در جهت منافع ایالات متحده تلاش کند. خارج شدن یا تهدید به خارج شدن از میانْ نظم‌ها و خُرده نظم‌هایِ بین‌المللی در دستور کار ترامپ قرار گرفته؛ چرا که هزینه کمتری برای آمریکا داشته و باعث می‌شود تا در درازمدت به قاعدهِ اصلی و نظمِ کلانِ بین‌الملل هجمه بیشتری وارد کند. اما باید دید که ادامه این روند تا چه حد قابل تحقق است؟ و اساساً با ترامپ یا بدون ترامپ پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سوم نوامبر 2020؛ ایالات متحده نسبت به روند نظم‌سازی چه راهبردی را اتخاذ می‌کند؟

 

منابع:
https://www.nytimes.com/2017/02/14/world/europe/russia-cruise-missile-arms-control-treaty.html?_r=0
https://www.levada.ru/en/2016/11/04/levada-center_chicago_council/
https://www.thoughtco.com/the-warsaw-pact-3878466
https://www.nytimes.com/2018/11/30/opinion/europe-america-foreign-policy-trump.html
https://www.theguardian.com/commentisfree/2006/jun/16/shanghaisurprise
https://www.reuters.com/article/us-health-coronavirus-who-congress-idUSKBN21Y39W
https://mepc.org/journal/irans-nuclear-decision-making-calculus?print=
https://www.independent.co.uk/news/uk/politics/the-maastricht-debate-major-driven-to-confidence-factor-commons-exchanges-treaty-issue-cannot-fester-1486498.html
https://www.politico.com/story/2017/08/04/trump-notice-withdraw-from-paris-climate-deal-241331
https://www.cnbc.com/2018/10/22/gorbachev-says-trumps-nuclear-treaty-withdrawal-not-the-work-of-a-great-mind.html
https://www.wsj.com/articles/trumps-tariffs-end-or-his-trade-deal-dies-11556479697
https://www.nytimes.com/2017/07/17/us/politics/trump-iran-nuclear-deal-recertify.html
https://nationalinterest.org/blog/middle-east-watch/what-1955-treaty-amity-iran-32537
https://www.nytimes.com/2018/07/11/opinion/trump-nato-summit-allies.html
Samuel P. Huntington. The Clash of Civilizations and the Remaking of World Order. Simon & Schuster: New York. January 28, 1998. ISBN 0-684-84441-9. pp. 7–8.
Andreas Osiander.Sovereignty, International Relations, and the Westphalian Myth.journals/international-organization.Volume 55, Issue 2Spring 2001 , pp. 251-287
Henry W. Brands Jr. From ANZUS to SEATO: United States Strategic Policy towards Australia and New Zealand, 1952–1954. Pages 250-270 | Published online: 01 Dec 2010 

کلید واژه ها: نظم نوین جهانی نظم جهانی آینده نظم جهانی ایران و نظم جهانی دونالد ترامپ ایالات متحده امریکا ویروس کرونا


( ۵ )

نظر شما :