هفتمین بخش از دهمین سال سلسله یادداشت های سرکیس نعوم
عراق هرگز به ایران از پشت خنجر نمی زند
دیپلماسی ایرانی: امسال دیپلماسی ایرانی دهمین سال از یادداشت های متوالی سرکیس نعوم را متفاوت از سال های گذشته منتشر می کند، چرا که امسال آگاهی بیشتری از او و دیدگاه هایش دارد. در دیداری که در تهران با او داشتم متوجه شدم که او ایران را دوست دارد، طرفدار انقلاب اسلامی است "چرا که با ظلم مخالف است" و می گوید حکومت سابق ایران را که حکومت شاهنشاهی بوده، حکومت ظالمی می دانسته که اراده ای از خود نداشته است. با سیاست های امریکا مخالف است و آن را در جهت استثمار کشورهای دیگر و تصاحب اختیار و توانایی هایشان می داند اما واقعگراست و اعتقاد دارد نمی توان امریکا را نادیده گرفت. می گوید در طول بیست سال سفر مداومی که به امریکا داشته و با مقام های مختلف فعلی و سابق امریکایی در ارتباط بوده و گفت وگو داشته است، امریکا را خوب می شناسد. امریکا را به خاطر مردمان خوبش، دنیای پیشرفته اش و زندگی مدرنش دوست دارد، اما همواره به سیاست های سلطه جویانه امریکا انتقاد داشته است. او همچنین می گوید که ارزش قلمش را بالاتر از هر چیز می داند و هرگز حاضر نیست آن را بفروشد. نعوم همچنین گفت با وجود این که می توانسته از سال ها قبل شناسنامه امریکایی بگیرد اما این کار را برای خود خفت می داند و هرگز حاضر به انجام این کار نشده است و هر دفعه مانند هر شهروند لبنانی به سفارت امریکا می رود و برای سفر به این کشور ویزا می گیرد.
سرکیس نعوم حدود دو ماه قبل از این که به امریکا برود و یادداشت های هر ساله اش را تهیه کند، در ایران بود. برای همین توانستیم امسال با او هماهنگ کنیم که بر خلاف دو سال اخیر، یادداشت هایش را به طور کامل در اختیار ما قرار دهد تا شامل محدودیت هایی که روزنامه النهار برای خوانندگانش ایجاد کرده است، نشویم. در این جا دیپلماسی ایرانی هفتمین بخش از سلسله یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند:
برای پژوهشگر امریکایی فعلی که در گذشته مشارکت فعالی در فرایند صلح خاورمیانه، از ابتدای شکل گیری آن تا زمانی که به مرگ بالینی رفت، داشت، توضیح دادم که عراقی های شیعه ای که روزگاری برای فرار از ستم صدام حسین به ایران پناه آوردند، در حال حاضر از نوع و شیوه معامله با آن دلخورند. ایرانی که وقتی به آنها نیاز داشت مسلحشان کرد و آموزششان داد و کمکشان کرد که به امریکا اجازه دهند مستقیما دخالت نظامی کند و عراق را اشغال کند تا حکومت مستبد صدام حسین را کنار بزند. بعد از آن ایران از آنها حمایت کرد تا در برابر امریکا مقاومت کنند تا وادار شود عراق را ترک کند، همچنین سنی های عراق را نیز برای رسیدن به این هدف ترغیب کرد. با این وجود الآن فضای شیعی به شدت از ایران دلخور است. چرا؟چرا بخش مهمی از شیعیان عراق از ایران و نقش آن در کشورشان دلگیرند. در ادامه گفتم: «البته آنها از حکومت اسلامی در ایران برای این که در آن روزهای سخت به آنها کمک کرد کمال قدردانی و تشکر را دارند. و قطعا از پشت به ایران خنجر نخواهند زد، و حاضر هم نخواهند شد که عراق دوباره تهدیدی نظامی هم برای ایران و هم برای هر دولتی که بر آن حکومت کند، تبدیل شود. اما در عین حال نمی پذیرند که کشورشان سیاره ای در منظومه ایرانی باشد و وابسته به تهران و جایی برای اجرای سیاست های آن باشد. علاوه بر آن، شیعه بودن آنها هرگز نمی تواند به معنای دست کشیدن آنها از عرب بودنشان شود با وجود این که برادران اهل تسننشان یا بعضی از آنها که اکثریت ملت عرب را تشکیل می دهند، سختی های بسیاری را بر آنها تحمیل کردند. این وابستگی قومی می تواند چارچوبی برای روابطشان با ایران و کشورهای مختلف عربی تعریف کند که فایده آن به همه می رسد.»
در ادامه تاکید کردم، در هر صورت ایران همچنان در عراق حضور فعال دارد با وجود این که تظاهرات سراسری که به راه افتاده بود مستقیما کسانی را هدف قرار داد که بعد از آزادسازی عراق از حکومت صدام حسین بر آن حکمرانی کردند و از حمایت ایران برخوردار بودند. افرادی که به دلیل فساد و عدم ساخت کشور جدید عادلی برای آنها از سوی تظاهرات کنندگان مورد هدف قرار گرفتند. ایران نمی پذیرد که عراق از دایره نفوذش خارج شود برای این که گذرگاه حیاتی برای آن مسحوب می شود. علاوه بر آنها دشمنان ایران، در راس آنها امریکا، از این موضوع خبر دارند و به آن معترفند و برای همین مانعی از نفوذ یا نقش آفرینی آن در عراق نمی شوند. اما از این که ایران به واسطه دست نشانده هایش بخواهد در عراق حکومت کند را به دلایل مختلف نمی پذیرند، و طبیعتا در پی آن نمی توانند بپذیرند که ایران سیاست های مربوط به کشورش را به گونه ای دنبال کند که تماما به ضرر آنها باشد.
نظر شما :