ادامه مسیر کمیسیون امینت ملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم در ادامه مسیر مجلس دهم

اما و اگرهایی که به عملکرد مجلس دهم وارد است

۰۵ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۷:۰۰ کد : ۱۹۹۱۷۱۵ خاورمیانه انتخاب سردبیر
احمد بخشایش اردستانی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی پیرامون ارزیابی کارنامه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم بر این باور است که مجلس دهم اساساً مجلس قدرتمندی برای حل و فصل این مشکلات و چالش‌ها، آن هم در این سطح نبود چرا که نمایندگان این دوره (دهم) به جای این که پیگیری مطالبات و حقوق مردم باشند، عملاً به وکیل الدوله تبدیل شدند و به این ترتیب مجلس از رئیس امور کشور دور شد. در سایه همین نقطه ضعف قطعاً کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم نیز متاثر از این اقتضائات یکی از ناکارآمدترین دوره های خود را سپری کرد.
اما و اگرهایی که به عملکرد مجلس دهم وارد است

گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – چهارشنبه هفته پیش آخرین جلسه مجلس دهم برگزار شد و قرار است چهارشنبه پیش رو اولین جلسه مجلس یازدهم برگزار شود. در این میان ارزیابی کمیسیون های تخصصی مجلس می تواند ملاک خوبی برای کارنامه مجلس گذشته باشد؛ کارنامه ای که اگرچه از نگاه بسیاری از صاحب نظران و فعالین حوزه سیاسی و رسانه‌ای چندان قابل قبول نیست. در این راستا کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم با انبوهی از اتفاقات، حوادث و چالش‌های سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک در طول ۴ سال حیات خود چه کارنامه‌ای به جای گذاشت؟ دیپلماسی ایرانی برای واکاوی بیشتر این سوال، گفت وگویی را با احمد بخشایش اردستانی، دکترای علوم سیاسی دانشگاه "نیو ساوت ولز" استرالیا، نماینده مجلس نهم و عضو سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و کارشناس مسائل بین الملل و پژوهشگر حوزه امنیت ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:

اجازه دهید مصاحبه را با یک آسیب شناسی از کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم که حضرتعالی هم در آن حضور داشتید شروع‌کنم. در این راستا برخی افراد و جریان های سیاسی معتقدند که تصویب ۲۰ دقیقه ای برجام در مجلس نهم و عدم چکش کاری و نپرداختن کمیسیون مربوطه یعنی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به توافق هسته‌ای و بندها و مفاد آن سبب شد که تضمین های حقوقی لازم و نیز پیش بینی ها در خصوص خروج یکی از اعضاء و به تبع آن حقوق تضییع شده ایران نادیده گرفته شود و همین مسئله چالش های بعدی را برای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در مجلس دهم شکل داد. شما تا چه اندازه این نقد آسیب شناسانه را قبول دارید؟

به هیچ وجه من این تحلیل را قبول ندارم. چون این اتفاقی که شما مطرح کردید در مجلس روی نداد.

یعنی شما منکر تصویب ۲۰ دقیقه ای برجام در مجلس نهم هستید؟

تنها با یک عبارت تصویب ۲۰ دقیقه ای برجام در مجلس نهم نمی توانیم همه چیز را توضیح دهیم. ببینید واقعیت این است که اولاً در مجلس نهم هفته ها، روزها و ساعت ها بحث، بررسی و گفت‌وگو در خصوص ارزیابی برجام در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی صورت گرفت و تمام مخالفین و موافقین آراء، نظرات و ادله خود را ارائه کردند. به گونه‌ای که ما یک کمیسیون ویژه برجام را در مجلس نهم شکل دادیم که نزدیک به ۷۰ روز در خصوص این توافقنامه هسته‌ای بحث، گفت و گو و تضارب آراء صورت گرفت و با دعوت از اعضای تیم مذاکره کننده سعی شد به یک نگاه درست، واقع بینانه و همه جانبه از برجام دست پیدا کنیم. در ثانی من بر این باورم که اساساً اتفاقی که به عنوان تصویب بیست دقیقه‌ای برجام در مجلس نهم اتفاق افتاد بیش از آن که ارتباطی با مسئله عملکرد کمیسیون امنیت ملی مجلس نهم داشته باشد، بیشتر ناشی از واکنش آقای لاریجانی، رئیس مجلس وقت به برخی جنجال آفرینی های تعدادی از نمایندگان مانند آقای رسایی و آقای زاکانی بود. البته قرار بود کمیسیون برجام در مجلس گزارش های خود درخصوص ارزیابی متن توافقنامه را به صحن ارائه کند و در ادامه سه نفر از نمایندگان مجلس به عنوان موافق برجام و سه نفر از نمایندگان مجلس در جایگاه مخالف دلایل خود را مطرح کنند، اما در مقام عمل این مسئله و رویه پیگیری نشد. همین نکته مخالفت واعتراض برخی نمایندگان را در پی داشت و نهایتا کار به دستور رای گیری آقای لاریجانی کشیده شد. نکته مهم دیگر دال بر این بود در فاصله کوتاهی که مجلس غیر علنی شد آقای لاریجانی اعلام کرد که در خصوص مسئله برجام موافقت رهبری حاصل شده است، بنابراین نمایندگان نیز با برجام موافقت کردند، در صورتی که از اساس بنا بر این بود که مجلس توافقنامه مهم سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک، آن هم در سطح برجام را به صورت مفصل در صحن مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و نمایندگان مخالف و موافق در خصوص آن صحبت کنند. 

ولی حتی با این تفاسیر و دلایلی که شما مطرح کردید آیا توافق‌نامه‌ای در این سطح که مناسبات اقتصادی، امنیتی، دیپلماتیک و سیاسی کشور به آن گره خورده بود با یک لجبازی سیاسی بین برخی از نمایندگان مجلس می تواند توجیهی برای تصویب ۲۰ دقیقه برجام باشد؟

مسئله ای که اکنون به عنوان چالش و میراث کمیسیون امنیت ملی مجلس نهم برای کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم مطرح می کنید اساسا ربطی به تصویب ۲۰ دقیقه ای برجام ندارد. ما نباید تحلیل را به سمتی ببریم که گویا کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم و کل مجلس دهم به واسطه این اتفاق دچار چالش های بعدی شد. اولا برجام در زمان نیاز کشور بود و باید این مذاکرات و توافقنامه به سرانجام می رسید. به هر حال وضعیت سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک و از همه مهمتر اقتصادی کشور به یک نقطه حساس و پرتگاه رسیده بود. مضافا که تیم مذاکره کننده و دولت تاکید جدی بر تصویب هر چه سریعتر برجام در مجلس داشتند تا بتوانند با مجوز قوه مقننه شرایط را برای احیای مناسبات دیپلماتیک و تجاری با کشورهای جهان آغاز کنند. بنابراین اگر حتی نتیجه آن ۷۰ روز بحث و بررسی کمیسیون ویژه برجام در مجلس نهم به صحن مجلس کشیده می شد و نمایندگان مخالف و موافق در خصوص توافقنامه هسته‌ای هم نظراتشان را ارائه می‌کردند نهایتاً برجام باید به تصویب می‌رسید. چون اولاً تاکید می کنم توافقنامه هسته ای در آن زمان نیاز کشور بود و از همه مهمتر اینکه آقای لاریجانی به نمایندگان مجلس نهم اعلام کرده بود که موافقت رهبری با برجام حاصل شده است. بنابراین نمایندگان دلیلی برای مخالفت با نظر معظم له نداشتند. ثالثا ما که نمی‌توانیم به خاطر کج فهمی و دیدگاه سطحی فردی به نام دونالد ترامپ و به تبعش خروج وی از برجام که چالش‌های جدی بعدی را برای کشور و همه مسئولین، چه دولتی و چه مجلس دهم و به خصوص اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به وجود آورد، شرایط را به گونه ای تبیین کنیم که گویا این نقص و کاستی از طرف مجلس نهم و اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی آن دوره بوده است. البته این نکته را هم باید بگویم که به نظر من عملکرد ما در برجام سبب شد که دونالد ترامپ به سمت خروج از برجام تحریک شود.

منظور از عملکرد «ما» چیست؛ آیا تحریکات امنیتی به واسطه شعار نویسی روی موشک است؟

خیر، منظور منظور من در خصوص مناسبات اقتصادی برجامی است. اگر ما به سیر شکل گیری مذاکرات برجامی نگاه ‌کنیم اساساً توافق هسته‌ای حل تنش بین ایران و ایالات متحده آمریکا و رفع نگرانی‌های واشنگتن به واسطه فعالیت‌های هسته‌ای تهران بود. لذا زمانی که یکی از مهم‌ترین طرف‌های توافق هسته‌ای ایالات متحده آمریکاست ما باید به سمتی می‌رفتیم که بخشی از منافع اقتصادی و تجاری برجام متوجه آمریکا می شد در صورتی که ایران با گشایش اقتصادی بعد از برجام روابط خود را به سمت اروپا برد و در مناسبات نفتی و صنعت خودرو نقش جدی برای کشورهای اروپایی، به خصوص فرانسوی ها قائل شد. در صورتی که اگر ما می‌توانستیم قراردادهای تجاری با برخی شرکت‌های آمریکایی منعقد کنیم و بخشی از منافع تجاری برجامی خود را به سمت آمریکا می کشاندیم قطعاً دونالد ترامپ به این سادگی ها در ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۷ فرمان خروج آمریکا از برجام را امضا نمی کرد. بنابراین مجموعه این نکات و همچنین نکاتی که قبلاً به آن اشاره کردم سبب شد که چالش های بعدی دیپلماتیک و امنیتی برای کشور شکل بگیرد و مجلس دهم را به شکل جدی درگیر کند. البته من معتقدم که مجلس دهم اساساً مجلس قدرتمندی برای حل و فصل این مشکلات و چالش‌ها، آن هم در این سطح نبود چرا که نمایندگان این دوره (دهم) به جای این کخ پیگیری مطالبات و حقوق مردم باشند، عملاً به وکیل الدوله تبدیل شدند و به این ترتیب مجلس از رئیس امور کشور دور شد. در سایه همین نقطه ضعف قطعاً کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم نیز متاثر از این اقتضائات یکی از ناکارآمد ترین دوره های خود را سپری کرد.

ولی آقای لاریجانی در مصاحبه شامگاه دوشنبه هفته پیش پیرامون ارزیابی عملکرد مجلس دهم و همچنین در نقطه پایانی آخرین جلسه مجلس در چهارشنبه هفته گذشته ضعف مجلس دهم را جریان سازی سیاسی و رسانه‌ای علیه این مجلس قلمداد کرد و با ذکر برخی آمارها عنوان کرد که این مجلس یکی از مهم ترین و قوی ترین دوره های قوه مقننه بوده است؟

رئیس مجلس که قطعاً از ضعف عملکرد خود و نمایندگان هم دوره اش صحبت نمی‌کند. اما نظر و ملاک واقعی نگاه مردم است. اگر شما یک ارزیابی و نظرسنجی عمومی را در میان مردم پیرامون ارزیابی مجلس دهم داشته باشید قطعاً مردم هیچگونه رضایتی از این مجلس ندارند چراکه نمایندگان این دوره به هیچ وجه در پرونده های بسیار مهم به خصوص در حوزه تجاری، معیشتی و اقتصادی نتوانستند گره ای از مشکلات مردم و کشور باز کنند، کما اینکه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی نیز در خصوص دیپلماسی کشور نتوانست کاری از پیش ببرد.

در راستای نکات شما نگاهی متمرکز تر به کارنامه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم داشته باشیم. اولین نکته و نقطه تمایزی که میان کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم با کمیسیون امنیت ملی در دور شما وجود دارد ناظر بر این نکته است که هیات رئیسه در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم با چهار سال ریاست آقای علاءالدین بروجردی و ثبات مدیریتی نسبی به یک تنوع و تغییر مداوم هیات رئیسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم کشیده شد، به گونه‌ای که این کمیسیون در مجلس دهم بیشترین تغییر و تحولات را در ساختار هیات رئیسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در طول حیات مجلس به خود اختصاص داد. از نگاه شما این ویژگی یک نقطه ضعف به واسطه نبود ثبات مدیریت در کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم قلمداد می شود یا یک نقطه قوت، ذیل چرخش قدرت سیاسی در میان اعضای حاضر در این کمیسیون؟ 

ببینید اساساً مسئله چرخش قدرت جریان‌های سیاسی در کمیسیون ها و به خصوص کمیسیون امنیت ملی لزوماً، نه می‌تواند یک نقطه ضعف و نه یک نقطه قوت برای مجلس قلمداد شود. چون بیش از آنکه این چرخش قدرت بتواند تعیین تکلیفی برای سیاست خارجی و امنیت کشور داشته باشد، این سیستم است که با تایید و رد صلاحیت نمایندگان در شورای نگهبان به یک چینش مد نظر خود در دوره از مجلس دست می‌زند. بنابراین تغییر افرادی که از قبل مد نظر و مورد تایید شورای نگهبان هستند در کمیسیون های مربوطه نمی‌تواند چالش بسیار جدی در مخالفت با راهبردهای کلی نظام پیرامون مسئله سیاست خارجی و امنیت ملی داشته باشد. در یک کلام اگرچه در برخی مسائل، مواضع و عملکردها قطعاً حضور آقای علاءالدین بروجردی، آقای حشمت الله فلاحت پیشه و مجتبی ذوالنور می تواند تغییر رویه هایی را به همراه داشته باشد، اما در کل و در سطح راهبردی اساسا نمی توان فرق چندان جدی میان عملکرد هر کدام از این آقایان در مقام رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم قائل شد. البته این نکته را هم باید گفت که آقای بروجردی در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم نیز با یک حمایت قاطع همیشگی روبه رو نبود، به گونه‌ای که در یک دوره برای تعیین رئیس کمیسیون امنیت ملی تعداد مخالفین و موافقین حضور آقای بروجردی در این سمت برابر شد و نهایتاً کار به قرعه کشی رسید که اقبال بلند آقای بروجردی سبب شد که وی کماکان سکاندار ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم باشد.

اما همین تغییر مداوم روسای کمیسیون امنیت ملی سبب شد که مناسبات این کمیسیون با برخی از نهادهای دولتی، به خصوص وزارت امور خارجه و شخص آقای محمد جواد ظریف دچار نوسانات شدیدی شود به گونه ای که قطعاً تعامل کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم با دستگاه دیپلماسی کشور در دوره آقای بروجردی متفاوت از دوره آقای فلاحت‌پیشه بود، کما اینکه در یک سال پایانی ریاست آقای ذوالنور نیز گسل میان کمیسیون امنیت ملی با دستگاه دیپلماسی بیشتر از دوره آقای فلاحت پیشه ای بود که سنگ بنای تعامل با دولت را داشت؟

در پاسخ به این سوال مهم شما من به نکته قبلی خود تاکید می‌کنم که اساساً مسئله سیاست خارجی، دیپلماسی و امنیت ملی کشور مسائلی هستند که، نه دولت و نه نمایندگان مجلس نمی توانند در آن دخل و تصرف جدی داشته باشند، چرا که راهبردهای کلی سیاست خارجی و امنیت ملی کشور توسط کمیسیون امنیت، وزارت دفاع، وزارت امور خارجه، وزارت کشور، وزارت اطلاعات و دیگر نهادها تعیین می شود، بلکه تعیین راهبردها با مقام معظم رهبری است. بنابراین حضور این آقایان و تغییر مداوم رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی تنها برخی اختلافات تاکتیکی احزاب سیاسی را به دنبال دارد. البته این مسئله طبیعی بود چون ما در مجلس دهم شاهد بودیم که سه جریان اصولگرا، اصلاح طلب و جریان مستقل و معتدل نزدیک به دولت در قوه مقننه حضور پیدا کردند. همین تعدد جریان‌های سیاسی در مجلس کمیسیون امنیت ملی اثرگذار بود به گونه‌ای که با ائتلاف اصلاح‌طلبان و مستقلین ریاست کمیسیون امنیت ملی پس از ۱۴ سال به آقای فلاحت‌پیشه رسید، اما زمانی که ائتلاف میان اصلاح طلبان و جریان مستقل به هم خورد ریاست یک سال پایانی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی دوره دهم به آقای ذوالنور رسید. اما در مجموع به نظر من چون اصولگرایان نزدیک به جریان لاریجانی، جریان معتدل و اصلاح طلب توانستند قدرت بیشتری در مجلس دوره دهم پیدا کنند، روابط بهتری میان قوه مقننه با دولت و برخی وزارتخانه‌ها مانند وزارت امور خارجه در دوره دهم شکل گرفت.

اگر شما معتقد هستید که روابط مجلس و دولت در دوره دهم بهتر بود و کمیسیون امنیت ملی تعامل بیشتری با وزارت امور خارجه داشته است، چرا در این دوره از مجلس کار به آتش زدن برجام، استیضاح طرح سوال و حتی تهدید به استعفای آقای ظریف کشیده شد؟

تک تک نکاتی که شما به آن اشاره کردید جای بحث دارد؛ اول اینکه مسئله استیضاح و طرح سوال از وزیر، حال هر وزیری در دولت حق قانونی نمایندگان مجلس است. چون نمایندگان در کنار وظیفه قانون گذاری، وظیفه نظارت را هم بر عهده دارند. بنابراین طرح سوال و استیضاح آقای ظریف لزوماً به این معنا نیست که مجلس دهم با دولت تعامل خوبی نداشته است. نکته دیگر ناظر بر این واقعیت است که اساساً آتش زدن برجام توسط برخی از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در صحن به منظور مقابله و مواجهه با وزارت امورخارجه نبود، بلکه یک واکنش به اقدام دونالد ترامپ در خروج از توافق هسته‌ای بود. چون زمانی که مقام معظم رهبری صراحتا عنوان می‌کنند که اگر آمریکا از برجام خارج شود و آن را پاره کند، ما آن را آتش می زنیم، بنابراین برخی از نمایندگان برای آنکه این حرف رهبری عملی شود دست به این اقدام نمادین زدند. لذا این مسئله لزوماً به معنای توهین به وزارت امور خارجه و نادیده گرفتن زحمات دیپلماتیک آنها در زمان دو سال مذاکره نیست؛ در خصوص استعفای آقای ظریف هم باید عنوان کرد که اساسا این استعفا ربطی به مجلس دهم و کمیسیون امنیت ملی ندارد، بلکه استعفا به واسطه حضور محرمانه و غیر مترقبه آقای بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه در ایران و دیدار با مقام معظم رهبری بود که بدون اطلاع و حضور آقای ظریف صورت گرفت. البته این مسئله قابل توجیه است، چون نمی‌توان منکر وجود پروژه نفوذ در کشور شد؛ نفوذی که قطعاً در همه نهادها و وزارتخانه‌های دولتی وجود دارد و نمی‌توان منکر آن شد.

یعنی شما معتقدید آقا ظریف نفوذی است؟

خیر. اما مسئله اینجا است که اگر آن زمان آقای ظریف از این سفر اطلاع پیدا می‌کرد شاید مناسبات امنیتی سفر اسد با چالش‌های جدی روبه رو می شد. البته باز تاکید می کنم که این مسئله لزوماً به معنای آن نیست که وزیر امور خارجه جاسوس و یا نفوذی است، اما قطعاً اطلاع از حضور آقای بشار اسد در ادامه می توانست برخی حساسیت‌های دیگر را به همراه داشته باشد.

در راستای نکته پیشین شما پیرامون وظیفه نظارتی نمایندگان کمیسیون امنیت ملی بر دستگاه دیپلماسی و شخص آقای ظرف اگر چه ما در چهار سال حضور کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم شاهد اتفاقات ریز و درشتی در حوزه دیپلماسی بودیم، اما بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ در ۲۰ ژانویه سال ۲۰۱۷، سه اتفاق مهم سایه جدی بر دیگر تحولات در این حوزه داشتند؛ اول خروج از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷، آغاز گام های کاهش تعهدات برجامی در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ پس از یک سال صبر استراتژیک ایران و دستور ترور سردار سلیمانی در ۱۳ دی ماه سال گذشته؛ از نگاه شما کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی توانست وظایف نظارتی خود را در خصوص این تحولات به انجام برساند؟

ببینید نکته بسیار مهمی که در این میان باید به آن اشاره کرد این است که اساساً کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در راستای دیگر نهادها مانند وزارت امور خارجه در برابر تنش آمریکا با ایران یک بازیگر خرد قلمداد می شوند و چون این تنش به یک نقطه بسیار جدی  رسیده است لذا قطعاً هر دولت و هر مجلسی در ادامه باید ادامه همین مسیر را در پیش بگیرد. یعنی قطعا کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم در ادامه مجلس دهم عمل خواهد کرد. چون شرایط تنش ایران و ایالات متحده آمریکا به نقطه ای رسیده است که نمی توان در کوتاه مدت شاهد تغییر و تحولات جدی  بود. در این راستا خروج دونالد ترامپ از برجام و بازگشت تحریم ها، اقدام به ترور سردار سلیمانی و آغاز گام های کاهش تعهدات برجامی، گسل تهران واشنگتن را به نقطه ای رسانده است که در میان مدت و حتی با تغییر دولت‌ها و روی کار آمدن آقای جو بایدن و در ادامه تغییر رئیس جمهور در ایران نیز قابل حل و فصل نخواهد بود. یعنی دونالد ترامپ در این مدت اقداماتی را شکل داده که صحنه تحولات و تنش ایران و ایالات متحده آمریکا را به یک مرحله‌ای از تنش پررنگ ایدئولوژیک کشیده شده است که قطعاً پیروزی یک طرف باید با شکست طرف دیگر همراه باشد. در این صورت مذاکره و چانه زنی سیاسی و دیپلماتیک بسیار سخت، دشوار، پیچیده و زمانبر است، اگر نگوییم غیر ممکن است. بنابراین، هم کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم و هم وزارت امور خارجه در هر سه اتفاقی که به آن اشاره کردید تنها نقش یک همراه و بازیگر خرد را در قبال راهبردهای کلان دیپلماتیک و منافع و امنیت ملی کشور ایفا کردند. البته باز هم تاکید می کنم نمی توان از دولت و مجلس بیش از این انتظار داشت، چون تعیین راهبردها با آنان نیست.

کلید واژه ها: احمد بخشایش اردستانی ارزیابی کارنامه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم


نظر شما :