چهارمین بخش از دهمین سال سلسله یادداشت های سرکیس نعوم
توهم لبنانی ها
دیپلماسی ایرانی: امسال دیپلماسی ایرانی دهمین سال از یادداشت های متوالی سرکیس نعوم را متفاوت از سال های گذشته منتشر می کند، چرا که امسال آگاهی بیشتری از او و دیدگاه هایش دارد. در دیداری که در تهران با او داشتم متوجه شدم که او ایران را دوست دارد، طرفدار انقلاب اسلامی است "چرا که با ظلم مخالف است" و می گوید حکومت سابق ایران را که حکومت شاهنشاهی بوده، حکومت ظالمی می دانسته که اراده ای از خود نداشته است. با سیاست های امریکا مخالف است و آن را در جهت استثمار کشورهای دیگر و تصاحب اختیار و توانایی هایشان می داند اما واقعگراست و اعتقاد دارد نمی توان امریکا را نادیده گرفت. می گوید در طول بیست سال سفر مداومی که به امریکا داشته و با مقام های مختلف فعلی و سابق امریکایی در ارتباط بوده و گفت وگو داشته است، امریکا را خوب می شناسد. امریکا را به خاطر مردمان خوبش، دنیای پیشرفته اش و زندگی مدرنش دوست دارد، اما همواره به سیاست های سلطه جویانه امریکا انتقاد داشته است. او همچنین می گوید که ارزش قلمش را بالاتر از هر چیز می داند و هرگز حاضر نیست آن را بفروشد. نعوم همچنین گفت با وجود این که می توانسته از سال ها قبل شناسنامه امریکایی بگیرد اما این کار را برای خود خفت می داند و هرگز حاضر به انجام این کار نشده است و هر دفعه مانند هر شهروند لبنانی به سفارت امریکا می رود و برای سفر به این کشور ویزا می گیرد.
سرکیس نعوم حدود دو ماه قبل از این که به امریکا برود و یادداشت های هر ساله اش را تهیه کند، در ایران بود. برای همین توانستیم امسال با او هماهنگ کنیم که بر خلاف دو سال اخیر، یادداشت هایش را به طور کامل در اختیار ما قرار دهد تا شامل محدودیت هایی که روزنامه النهار برای خوانندگانش ایجاد کرده است، نشویم. در این جا دیپلماسی ایرانی چهارمین بخش از سلسله یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند:
از مقام عالی رتبه امریکایی که دوست بسیار نزدیک من از سال های طولانی بود که به طور جدی کارش را پی می گرفت و پیشرفت کرد تا این که به استخدام هر دو بخش دولتی و خصوصی، اگر بشود چنین تعبیری کرد، درآمد، درباره لبنان پرسیدم، سوال کردم بر اساس اطلاعات و نتایج سفرت که در دوره "وزارتت" به آنجا داشتی نظرت درباره لبنان چیست؟ جواب داد: «دولت فعلی در لبنان دولت حزب الله است. دولت های سابق دولت های وحدت ملی نامیده می شدند، اما "حزب الله" حرف اصلی یا حتی حرف اول را می زد که طبیعا با توجه به روابطش با متحدانش از جمله سوریه بیان می کرد. دولت های سابق شکل کوچک شده ای از مجلس نمایندگان بودند که به دلیل رقابت ها تعطیل می شد.»
نظر دادم: «آنچه می گویی برای این است که حزب الله می خواهد مسئولیت کارها را در لبنان خود بر عهده داشته باشد برای همین دولت مستقیما به آن مرتبط شده است. برای این که از نتایج عملکرد دولتی غیر از این دولت می ترسد و نگران است که تحت تاثیر استراتژی های منطقه ای که شامل لبنان هم می شود، قرار بگیرد. همچنین از این می ترسد که در برابر دشمنان و متحدان و اهالی لبنانی محیط پیرامونی اش قرار بگیرد، اگر بنا باشد قضیه افشای فساد و مشکلات دیگر چه در داخل کشور چه مسائل مرتبط داخلی با مسائل منطقه ای و جهانی، شدت بگیرد، ممکن است بسیاری از گروه های سیاسی که با آنها ارتباط دارد شامل این وضعیت شوند. به هر حال وضعیت در لبنان سخت است و مسئولیتی که دکتر حسان دیاب بر عهده گرفته انگیزه بالایی برای انجام آن لازم است که با توجه به آن پذیرفته نخست وزیر دولتی به این بزرگی شود.»
سپس این مقام عالی رتبه امریکایی پرسش های بسیاری را درباره دیاب و دولت او و حزبی که بر آن مسلط است، پرسید.
بعد سوال کردم که مرز دریایی با اسرائیل چه می شود؟ آیا ایالات متحده همچنان آماده است نقش میانجی را برای ترسیم مرزهای میان دو طرف که دهه هاست با هم دشمنند را بازی کند یا دستکم همکاری های دو جانبه ای را که فرد هوف، یکی از مسئولان عالی رتبه امنیت ملی امریکا در گذشته پی گرفته بود و سپس وزارت امور خارجه در ایام ریاست جمهوری مرحوم حافظ اسد برای ترسیم مرزهای سوریه – اسرائیل و مساله مزارع اشغال شده شبعا پی می گرفت اما به نتیجه نرسید را دنبال کند؟
جواب داد: «این را نباید از من بپرسی بلکه باید قبل از همه از اسرائیل و همچنین تصمیمگیران امور کشور در دمشق بپرسی. من به نبیه بری، رئیس مجلس نمایندگان لبنان طرحی را برای حل یا ترسیم مرزهای دریایی دادم و به او گفتم شما پیگیر این موضوع باش و در مقابل نیز با یکی از معاونان سابق وزیر امور خارجه، دیوید سترفیلد که اکنون سفیر امریکا در ترکیه است و همچنان بر این پروژه اشراف دارد و پیگیری می کند، در ارتباط باش. یا طرح را کامل بپذیر یا کاملا آن را رد کن. ببین دو مساله مورد منازعه میان کشور شما با اسرائیل وجود دارد. اسرائیل هیچ مشکلی ندارد. اسرائیل و لبنان باید هر کدام "قطعه ای" که می خواهند را از "بلوک" یا مناطقی که بیشتر مورد منازعه است، انتخاب کنند. اگر لبنانی ها معتقدند یا به عبارتی به این باور رسیده اند که "حفاری" برای استخراج نفت و گاز می تواند از مشکلات سخت اقتصادی لبنان بکاهد، اشتباه می کنند و شاید اصلا بشود گفت در توهم به سر می برند. آنها به هفت سال زمان نیاز دارند تا بتوانند از این دو کالای حیاتی پول به دست آورند. وضعیت اقتصادی و بانکداری و نقدینگی شما بد بلکه در وضعیت فعلی خیلی هم سخت است. همه این مشکل را چگونه حل می کنید؟ اسرائیل گفت: من هیچ کار نمی کنم. اما کارهای یکجانبه ای را آغاز کرد و به اجرا درآورد در حالی که لبنان دست به سینه نشسته هیچ کاری نمی کند.»
از این مقام عالی رتبه درباره ایران پرسیدم، چه جواب داد؟
ادامه دارد...
ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
نظر شما :