بسترهای اجتماعی- سیاسی خاورمیانه تکفیری گری تولید می کنند

«داعش بازخواهد گشت»

۱۴ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۸۹۹۸۹ نگاه ایرانی خاورمیانه
نویسنده خبر: نعمت الله مظفرپور
نعمت اله مظفرپور، پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی و دیپلماسی؛ در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد که تحولات جامعه شناسانه، روان شناسانه و سیاسی در خاورمیانه نشان می دهد که این منطقه آتیه تاریکی دارد و تکفیری گری و داعشی گری رشد فزاینده خواهند داشت. اساسا ریلهای کنونی سیاست داخلی و خارجی کشورهای منطقه؛ مولد رادیکالیسم است. گرچه جمهوری اسلامی ایران متعاقب مجاهدت های فراوان؛ دستاوردهای ارزشمندی داشته و به صلح و ثبات منطقه خدمت کرده است؛ اما این برای مبارزه با افراط گرایی کافی نیست و نیازمند ریل گذاری نوین جامع نگر در سیاست منطقه ای خود هستیم. این ریل حتما از تحول در سیاست داخلی ایران شروع شده تا به سیاست خارجی ما  برسد وگرنه راه حلی فرمالیته و گذرا بیش نخواهد بود.
«داعش بازخواهد گشت»

نویسنده: نعمت اله مظفرپور، پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی و دیپلماسی

دیپلماسی ایرانی: برای تثبیت و پایداری دستاوردهای حاج قاسم کبیر؛ از ایران در کنار جهاد و مبارزه، باید پیام ها و تصویرهای اقتصاد، عقل گرایی، حقوق اساسی گرایی، حقوق بشر گرایی و آزاد اندیشی به منطقه ساطع شود. خاورمیانه تهی از معنویت و ماده؛ در تمنای این پیام ها و تصاویر است. وگرنه بخش هایی از این منطقه به جای تمنای جمهوری اسلامی، پادزهر برای دفع و تکفیر ما تولید کرده و در خدمت محور خصم خواهند بود.

    

گرچه گروه داعش در ظاهر تمام شده، ولی تحولات نشان می دهد رحم خاورمیانه آبستن زاد و ولد فزاینده افراط گرایی و تکثیر تکفیری گری است. داعش و داعشی گری به اشکال مختلف رجعت خواهند کرد. به نظر می رسد با خزیدن بیش از حد بازیگران در توسعه عمق استراتژیک و منازعه، خاورمیانه بنا به دلایل ذیل، آبستن تکفیری گری و افراط گرایی بیشتر است:

1.    اول اینکه در منازعات کنونی، اطراف دعوا و کشورهای اثرگذار؛ قهرا قادر به کار فکری، فرهنگی و اقتصادی نخواهند بود و فقط به کارهای استراتژیک در منطقه بسنده می کنند. در دعوای عمق استراتژیک، ملتها و جوامع مدنی و فقرا پایمال می شوند و شکست خوردگان عقده ای و تحقیر شده؛ دنبال جبران و انتقام خواهند بود.

2.     دعوای عمق راهبردی در خاورمیانه به گونه ای نیست که یک طرف بتواند پیروزی قاطع رقم زده و با داشتن قدرت نرم و سخت مسلط؛ دورنما و امید (vision )و روایت (Narrative) و اقدام و عمل (Mission) منسجمی ارائه دهد تا تکیه گاه ملتها باشد. لذا دعوای فرسایشی و تخریبی، تداوم خواهد داشت. هر کس هر چه می بافد، دیگری خنثی می کند. تقریبا هیچ روایت و گفتمان روسی، آمریکایی، ترکی، ایرانی و وهابی و سلطانی به تعبیر لاکلاووموف نظریه پردازان گفتمان، availability (در دسترس بودن و تکیه گاه بودن مادی و معنوی برای ملتهای حیرت زده و سرگشته) و نیز credibility  (سازگاری با بسترهای اجتماعی جوامع) نخواهند داشت و خاورمیانه سرگشته تر و مضطرب تر می شود.

3.       سوم اینکه اطراف دعوا جهت مهار همدیگر قاعدتا باید زیرآب منابع الهام بخش معنوی و مادی هم را نیز بزنند. با اقدامات و تبلیغات گسترده بازیگران ضد همدیگر، هم روایت ایران و هم ترکیه و هم غرب و هم عرب؛ وجاهت، قابلیت معنوی و الهام بخشی لازم و راهبری و ارایه ویژن را از دست می دهند و ارائه دورنما و امید از سوی هرکدام؛ حداکثر در حد نظامی خواهد بود و نه حکمرانی، اقتصاد و حیات معقول. همانگونه که در یادداشت «چگونه عمق راهبردی ج.ا.ایران را پایدار کنیم؟» تشریح شد، منازعات راهبردی سلاجقه و فاطمیان و خلافت بغداد، منطقه را پذیرای مغول از یک سوی و سلفی گری ابن تیمیه از سوی دیگر کرد. (موج نخست افراط گرایی) مثلا غزالی و سلاجقه با هدف مهار فاطمیون مصر و اقلیت شیعه در داخل، زیراب عقل و فلسفه به مثابه تکیه گاه تشیع را زدند و منطقه از نظر معنوی و مادی تهی شد تا پذیرای رادیکالیسم شود. (یکی از علل ستیز با فلسفه، دعوای راهبردی بوده).  تاریخ اکنون در حال تکرار است.

4.     دیگر اینکه بازنده ها متوسل به تروریسم و یا اجاره و بهره برداری از گروه های تروریستی علیه هم شده اند و این رویه تداوم خواهد داشت. لذا خاورمیانه هم از نظر معنوی و هم مادی بیشتر تهی و به آوار معنوی و مادی تبدیل خواهد شد. این آوار، پذیرای تکفیری گری خواهد شد و اساسا گروههای افراطی بخشی از بازی سیاست خواهند شد. در فضای امنیتی شده و ستیزه جویانه، در داخل هر کدام از کشورها هم؛ کنشگران مدنی، متفکران، فلاسفه، سیاستمداران و دیپلماتها؛ منزوی می شوند و تربیت نشده ها، بچه خورده ها و چریک ها؛ میدان دار. 

5.    با مصروف شدن انرژی کشورها به مبارزه با رادیکالیسم و نیز خنثی سازی نقشه های دشمنان و رقبا، قدرتهای مرکزی روز به روز ضعیف می شوند. ضعف قدرتهای مرکزی و تحریک اقلیتها از سوی دشمنان به مثابه ابزار نفوذ؛ اشتهای نیروهای گریز از مرکز و شکافهای قومی و مذهبی را در هر کدام از کشورها تحریک خواهد کرد. علاوه بر آن ضعف اقتدار مرکزی و زوال نهادهای مدنی، موجب اتمیزه شدن جوامع و بی هویتی افراد می شود. همچنین انسانهایی که مستظهر به اقتدار حامی نباشند، رادیکال می شوند. کما اینکه با فروپاشی عثمانی، مسلمانان احساس بی سرپرستی کرده و موج دوم رادیکالیسم را در منطقه رقم زدند. مشاهدات دقیق نگارنده نشان می دهد انسانهای مضطرب و نگران از خطرات هویتی، به ساده ترین و سهل الوصولترین راهها برای هویت یابی و صیانت از باروهای خود متوسل می شوند. صرفا به عنوان مثال و جهت تفهیم مطالب قابل ذکر است که خانواده های مذهبی در جامعه ما جهت صیانت از اعتقاد فرزندان خود در مقابل فرهنگ غربی و ....، چون توان و حوصله سپردن آنها به مکتب علامه جوادی آملی ، شهید مطهری و علامه جعفری را ندارند ؛ آنها را به مداحان که سهل الوصول تر هستند می سپارند و اینگونه است که هم احساس آرامش می کنند و هم به اشاعه قشری گری کمک می کنند. این منطق اکنون در همه کشورها ساری و جاری است. آن چیزی که اکنون در داخل بازیگران منطقه می جوشد؛ بیشتر ایدئولوژی ظفر است تا عقل گرایی و اقتصاد و حقوق بشر.

6.    با ورود بازیگران بزرگ و کوچک به عرصه ستیزش؛ آنها از اقلیتها و اقوام داخل کشورها علیه رقیب استفاده می کنند. کشورهای هدف هم، جهت دفاع از امنیت خود، لاجرم باید این اقلیتهای مشکوک داخلی را تحت فشار بگذارند. افراد تحت فشار نیز ، روز به روز به رادیکالیسم گرایش پیدا می کنند.

7.    سیاست جدید آمریکا و طرح معامله قرن؛ رنجش بزرگی در میان مسلمانان ایجاد می کند. تحقیر فزاینده مسلمانان از یک سوی و عدم داشتن کفایت لازم برای مقابله با معامله قرن؛ آنها را بیش از پیش در مسیر رادیکالیسم سوق می دهد. اساسا سکولاریزاسون در جوامع مسلمان، مولد رادیکالیسم است. برتراند بدیع به درستی می نویسد که هرجایی که در جهان اسلام شاهد پروژه های غربی کردن بوده ایم، به احیاگری (واکنش تند دفاعی) منجر شده است.

8.    آمریکا بیش از گذشته حاضر نیست خود با دشمنان جنگیده و هزینه دهد . از این رو در حال تولید و تکثیر پراکسی است. از دوره اوباما سیاست خارجی امریکا مصداق فیلم انیمیشن« چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم؟» است. یعنی می خواهد از طریق یک اژدهای اهلی شده تر( مسلمان)، اژدهای دیگر(مسلمان دیگر) را از پای در آورد. عملا آمریکا و رژیم غاصب بیش از گذشته تکثیرکننده رادیکالیسم هستند و می خواهند خاورمیانه را شقه شقه کنند.
9.    ضمن درود صمیمانه به روح حاج قاسم و همرزمانش؛ باید مجددا تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران رسالت تاریخی بزرگ دارد. ما باید راهبرد جامعی در این خصوص داشته باشیم. جهاد و مبارزه ، اقدام روبنایی در مبارزه با تکفیری است. مواجهه «زیربنایی» ، نیازمند عقل، شورا و پارلمانتاریسم، اقتصاد، گفتگو، آزادی، حقوق اساسی گرایی و حقوق بشر در کنار فرهنگ شهادت است. مواجهه زیربنایی نیازمند ارایه روایت عقل گرایی علامه طباطبایی و مطهری ، اسلام حقوق اساسی گرای میرزای نایینی و شهید بهشتی و نیز اسلام کارکردی هاشمی رفسنجانی( اقتصاد- تجارت- رفاه و کارامدی) است. خاورمیانه سرگشته، تنشه محورهای مزبور است. اگر ایران حداقلهایی از این فاکتورها بدست بدهد؛ خاورمیانه را فتح خواهد کرد. تشریح بیشتر جزئیات در رسانه شایسته نیست و نیازمند نشستهای تخصصی است. 

نعمت الله مظفرپور

نویسنده خبر

پژوهشگر اندیشه سیاسی و دیپلماسی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: گروه های تروریستی داعش داعش و النصره شهادت سردار سلیمانی خاورمیانه جهان عرب منطقه کشورهای منطقه منطقه خلیج فارس


( ۵ )

نظر شما :

ایران دوست ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۶:۲۰
داعش در جهت منافع کشورهایی مثل ترکیه و عربستان کار میکرد و معلومه تا زمانی که پول، سلاح و امکانات این کشورها باشه داعش هم هست. ساختار کشورهای خاورمیانه هم مشکل داره اما خود به خود گروه تروریستی وحشی، بزرگ و پولداری مثل داعش ایجاد نمیکنه.
ا.مظفری پور ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۹:۱۵
آنالیزبسیار ,قوی وملموسی بود.
مسعود ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ | ۲۰:۵۷
داعش که ادامه ی تفکر فرقه ی " خوارج" در اسلام است ، همیشه و جودداشته و وجود خواهدداشت و همچنین این جریان فکری اسلامی خیلی راحت می تواند مورد سواستفاده ی قدرتهای منطقه ای و جهانی در مسیر اهداف پیدا و پنهان آنها قرار گیرد ! به گفته ی محقق و جامعه شناس غربی " فیلهاوزن " ( کتاب الشراط نوشته ی مصلح جلالی چاپ بغداد) در تحلیل حرکتهای خوارج در طول تارخ خود یک مطلب مهم را بیان کرده است وآن " سیاست بی سیاستی "می باشد که نشان دهنده ی آن است که این جریان فکری علی رغم شهامت و خشونت و نترسی هوادارانش در زمینه ی هنر سیاست بسیار عقب مانده و ساده اندیش هستند و در واقع بازنده ی میدان سیاست !!خاورمیانه هنوز هم منافع بسیاری برای کشورهای قدرتمند و صاحبان صنایع بزرگ دارد و کنتاکت و برخورد منافع آنها احزاب و تشکلهای سیاسی و قومیتها و دولتهای منطقه را به سوی جنگهای نیابتی سوق میدهدو بهترین سیاست برای جمهوری اسلامی ایران این است که به دام سیاستهای دشمنان نیفتد و بیش از این نیروی خودرا دراین جنگهای بی پایان و بیهوده صرف نکند نیرو و سرمای انسانی و مادی و معنوی خودرا در زمینه ی اعتلای درونی و خوشبختی جامعه ی ایران صرف نماید.
محمد علی ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۱:۳۷
مظفر منبع تراوش افکار ناب. کو گوش شنوا
امین ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۳:۱۲
ممنونم بابت تحلیل علمی و منسجم آقای مظفرپور. به نظرم تونستن هم عوامل ریشه ای موضوع را به خوبی نشان بدن و هم به نحو غیرمستقیم راه حل های روریارویی با موضوع را. بسیار بهره بردم...
امیر ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۵:۰۰
آب در هاون مکوب برادر. تا کی میخای از این جور چیزا ببافی. حقوق اساسی گرایی؟ عقل.....مطهری
خسرو ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۹:۳۳
تمام مواردی که نویسنده محترم شمرده اند صحیح و قابل احترام است ، به نظر من تبیین و ویرایش مبانی کاربردی این اصول در دولت جمهوری اسلامی ایران متولی ندارد ، اکیپ یا سازمان یا دانشگاه یا...جایی نیست که بابررسی همه جانبه و علمی اصول کلی حرکت جامعه ، برای تربیت انسان آرمانی و جامعه خوشبخت را طراحی کند ، سیستم حکومت از بالا تا پایین درگیر روزمره گی است وقادر نیست کارفکری کند و از عملکرد خود انتقاد کند ، همه میدانیم که سازمان برنامه وبودجه به عنوان مغز تشکیلات دولت چقدر دچار روزمره گی شده است ، لازم است مغز سیستم با کارکرد به دور از جنجال اهداف ملی را باز تعریف کرده و کاملا پراگماتیست راههای رسیدن به اهداف را تبیین کند
اهل محله گفتگو ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ | ۲۲:۰۰
رویکرد دانشی نگارنده محترم به سیاست خارجی ایران در قبال منطقه ضمن آن که تفاوت های آشکاری با هوچی گری های گاه و بیگاه برخی عناصر اصلاح طلب و نوشته ها و طرح های سفارشی عده ای وابسته به بیگانه در باب سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی دارد، فتح بابی است برای گفتگو با دست اندرکاران در این خصوص. بنابراین قابل تقدیر و ستایش است.