دستیابی به یک توافق هسته ای جدید امکان پذیر است؟ (بخش ششم)
تعریف فعالیت های منطقه ای ایران در برجام
نویسندگان: صنم وکیلی و نیل کوئیلیام
دیپلماسی ایرانی: در فهرست اصطلاحات برجام، «مسائل منطقه ای» به نفوذ ایران بر سمت دیگر خلیج فارس اشاره دارد. ایران همواره به دنبال اعمال نفوذ بر خلیج فارس و فراتر از آن بوده، اما بسیاری از تحلیل گران بر این عقیده اند این حمله آمریکا به عراق در سال 2003 بود که امکان گسترش شبکه متحدان ایران از عراق به سمت دریای مدیترانه را فراهم آورد. در حقیقت، ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، در سال 2004 درباره هلال شیعه ایران که نه تنها پادشاهی های حاشیه خلیج فارس، بلکه عراق، سوریه و لبنان را نیز در بر می گیرد، هشدار داد.
شکی نیست که ایران بر هرج و مرج سیاسی و امنیتی که پس از جنگ عراق در سال 2003 به وجود آمده سرمایه گذاری کرده، با اتحاد و حمایت از دولت بشار اسد خود را وارد درگیری سوریه کرده و همچنان به همکاری نزدیک خود با حزب الله لبنان ادامه می دهد. ایران همچنین پس از شدت گرفتن درگیری های یمن در سپتامبر 2014 به حوثی ها و متحدان آنها کمک کرد تا منافع سیاسی و ارضی خود را پیش ببرند. اگرچه بسیاری از مفسران نفوذ ایران در سراسر منطقه را به هدف قانون اساسی آن در سال 1979 برای صادر کردن انقلاب و از پیامدهای فوری جنگ های تحت رهبری ایالات متحده در افغانستان در سال 2001 و عراق در سال 2003 نسبت می دهند، اما ایران فارغ از این هدف و در طی تاریخ همواره سعی داشته در منطقه اعمال قدرت کند. شاه در دهه 1960 و 1970 از شورشی های کرد در عراق حمایت کرد. همچنین برنامه هسته ای ایران از زمان شاه شروع شد و تا امروز ادامه پیدا کرده است.
ایران معاصر فرصت های زیادی برای گسترش نفوذ خود در خلیج فارس و به سمت سرزمین شام داشته و نشان داده که در سرمایه گذاری روی این فرصت ها ماهر است. ایران نقش و توانایی خود را به شیوه ای توسعه داده که هیچ کشور دیگری در منطقه نمی تواند با آن رقابت کند. ایران یک بازیگر نامتقارن است. در حالی که کشورهایی مانند عربستان سعودی و مصر به دنبال تسلط بر محیط بوده و با قدرت های غربی به رهبری آمریکا همکاری می کرده اند، ایران انرژی خود را در سیاست های دفاعی سرمایه گذاری و با انجام این کار، الگوی مداخله ای بسیار موثری ایجاد کرده است.
ایران از سال های 1977 و 78 شروع به سرمایه گذاری انرژی خود در لبنان کرد. نزدیکی ایران با حزب الله در زمان حمله اسرائیل در سال 1982 تضمین کننده ایفای نقش آن در سیاست لبنان شد و این امکان را برایش فراهم آورد که به طور مستقیم و اساسی امنیت اسرائیل را تهدید کند. این تهدید به ایران در برابر اعراب برتری داد و به آن کمک کرد تا به عنوان تنها کشور مقاوم در برابر اسرائیل و مدافع گروه های فلسطینی مانند حماس ایفای نقش کند. در همین راستا، جنگ 34 روزه بین اسرائیل و حزب الله در سال 2006 هم موجبات احترام به ایران در «خیابان های عربی» را فراهم آورد.
حمایت های ایران از گروه های مقاومت فلسطین یک نقطه دسترسی دیگر به موضوعات منطقه ای برای آن فراهم آورد. ایران با کمک های خود با ماهیت نظامی و مالی توانستند متحدانی که در هر صحنه ریشه توانده بودند، به دست آورد و همین مساله اهرم فشاری برای آن در سیاست منطقه ای فراهم آورد. ایران اکنون به یک نفوذ خارجی غالب در لبنان و سوریه تبدیل شده و در رابطه با دستورکار فلسطینی، فرصت خنثی کردن یا تضعیف هرگونه ابتکارعملی خلاف منافع خود دارد.
ایران در ساختار سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی عراق هم نفوذ زیادی دارد. همانطور که بسیاری از تحلیل گران معتقدند، ایران مهمترین ذینفع جنگ ایالات متحده در عراق بوده چرا که این درگیری به تغییر روابط دو کشور همسایه کمک کرده است. ایران اکنون به یک کارگزار بزرگ در عراق تبدیل شده و چه از طریق مداخلات مستقیم و چه از طریق حمایت از متحدان خود در داخل این کشور در ساختارهای سیاسی، نظامی و اقتصادی آن اعمال نفوذ می کند.
همانند مداخلات ایران در عراق و لبنان، حضور این کشور در سوریه نیز راهبردی است. سابقه روابط دمشق و تهران به پیش از انقلاب 1979 برکی گردد، اما پس از جنگ ایران و عراق اهمیت بیشتری یافته است. از این رو، جای تعجب نداشت که ایران به رغم مواجهه با تحریم های گسترده همچنان روی دولت اسد سرمایه گذاری کرده است. استراتژی ایران از زمان مداخله در سوریه در سال 2011 ایجاد یک پایگاه برای بازداری و تهدید اسرائیل و کاهش هزینه های این اقدام، و همچنین ترغیب روسیه به ایفای نقش در این درگیری بوده است.
در قیاس با سوریه، یمن از اهمیت استراتژیک اندکی برای ایران برخوردار است و بیشتر، پایگاهی برای ایجاد نگرانی در عربستان سعودی به شمار می رود. در پی یک سری تحولات از جمله قیام ها در سال 2011، شکست گفت و گوهای ملی برای پرداختن به نارضایتی های مردم و تصرف صنعا توسط حوثی ها و متحدان آنها، ایران و متحد آن یعنی حزب الله فرصتی برای مقابله با عربستان سعودی در یمن یافتند. برای ایران، درگیری در یمن یک جنگ کم هزینه است که به حداقل سرمایه گذاری نیاز دارد. منافع استراتژیک ایران در جای دیگری است، اما از آسیب پذیری جغرافیایی و نظامی عربستان استفاده کرده تا آن را در درگیری در یمن گرفتار کند. عربستان سعودی پس از مداخله در یمن پشتیبانی بسیاری از کشورهای غربی را از دست داده و شاهد افزایش هزینه سیاسی اقدامات خود بوده است.
ایران نه تنها در یمن که در بخش قابل توجهی از منطقه با کمترین هزینه اعمال نفوذ کرده است. اگرچه بسیاری از نیروهای نزدیک به ایران تحت عنوان های «نیروهای نیابتی»، «شرکای فرفه ای» یا «هم کیش» توصیف می شوند، اما در بیشتر موارد رویکرد ایران در ایجاد اتحادهای منطقه ای عمل گرایانه است و نه بر پایه مسائل اعتقادی.
با توجه به چشم انداز فوق یعنی رقابت شدید ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس (به ویژه عربستان سعودی)، جای تعجب ندارد که بیشتر نگرانی های رهبران عرب منطقه به مسائل منطقه ای مربوط می شود و توانایی ایران در تاثیرگذاری بر وقایع در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، مورد توجه ویژه قدرت های بین المللی قرار گرفته است. حامیان و منتقدان برجام به طور مشترک بر تمرکز صرف توافق بر مسائل هسته ای تاکید دارند چرا که استدلال بر این است که برجام به ایران در گسترش نفوذ منطقه ای آن کمک کرده. ایران به دنبال عمق نفوذ استراتژیک خود است تا از درگیری های مشابه جنگ 8 ساله با عراق جلوگیری کند، اسرائیل را از آغاز کمپین منطقه ای علیه منافع و دارایی های خود بازدارد و ابرقدرت ها به ویژه ایالات متحده را به خروج از منطقه وادار کند. (این مطلب ادامه دارد.)
منبع: چتم هاوس / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :