بررسی تبعات امنیتی ترور فرمانده نیروی قدس سپاه بر تحولات خاورمیانه
آیا اقدام واشنگتن در حذف سردار سلیمانی می تواند به اخراج آمریکایی ها در عراق بینجامد؟
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – یقینا تبعات مستقیم و فوری اقدام دونالد ترامپ در خصوص ترور سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیز ابومهدی المهندس، فرمانده نیروهای حشد الشعبی عراق افزایش ناامنی در کل منطقه غرب آسیا خواهد بود؟ ولی سوال مهم اینجاست که این ناامنی ها در چه جغرافیایی و با چه شدتی پی گرفته خواهد شد. پاسخ به این سوال، محور گفتوگوی دیپلماسی ایرانی با قاسم محب علی، سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان، رئیس سابق اداره کل خاومیانه وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب است که در ادامه میخوانید:
پس از اقدام ایالات متحده آمریکا در ترور سپهبد حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بسیاری معتقدند که نتیجه مستقیم این اقدام افزایش میزان تنش و ناامنی در منطقه غرب آسیا خواهد بود. اما نکته مهم اینجاست که اساساً این افزایش ناامنی در چه سطحی و در چه جغرافیایی از خاورمیانه به وقوع خواهد پیوست؟ آیا باید شاهد یک جنگ نظامی گسترده در خاورمیانه باشیم؟
واقعیت این است که اقدام ایالات متحده آمریکا در ترور سردار سلیمانی اقدامی بود که غیر عادی و در تضاد با رویه تحولات خاورمیانه و به خصوص روند تحولات در عراق قرار داشت. چرا که در طول ۱۶ سال گذشته پس از سقوط رژیم بعث عراق، ایران و ایالات متحده آمریکا در صحنه تحولات این کشور سعی کردند که همدیگر را تحمل کنند و علیرغم برخی تنش های مقطعی تاکنون به صورت مستقیم دست به ماشه علیه منافع و اهداف یکدیگر نزده بودند و سعی می کردند که اقدامی انجام ندهند که واکنش جدی و حساسیت پررنگی را در طرف مقابل شکل دهد. اما اقدام بامداد جمعه ترامپ در صدور دستور ترور سردار سلیمانی اکنون صفحه جدیدی در تحولات منطقه شکل خواهد داد. این مسئله یقیناً در مناقشات ایران و ایالات متحده آمریکا، چه در صحنه عراق و چه در تحولات خاورمیانه اثرات خود را خواهد داشت و مطمئناً میزان ناامنی ها را افزایش خواهد داد، اما شدت و وسعت این ناامنی ها بستگی به تحولات آتی و به خصوص اقدامات ایران خواهد داشت. البته در گام بعدی واکنش های ایالات متحده آمریکا نیز می تواند بر دامنه این ناامنیها بیفزاید. یعنی اگر ما شاهد یک سلسله کنش و واکنش بین ایران و ایالات متحده آمریکا باشیم قطعاً شدت ناامنی در منطقه غرب آسیا به شکل چشمگیری افزایش پیدا خواهد کرد که دامنه آن کل کشورهای خاورمیانه خواهد بود.
به نظر شما هدف ایالات متحده آمریکا در ترور سردار سلیمانی، تحریک جمهوری اسلامی ایران و دست به ماشه بردن تهران علیه منافع و اهداف واشنگتن بوده است، آن هم در شراطی که ترامپ خود را مهیای انتخابات پش رو می کند؟
تاکنون مشخص نیست که واقعا هدف نهایی دونالد از صدور دستور ترور سردار سلیمانی چه بوده است؟ آیا وی می خواسته با این دستور باعث ایجاد جنگ در منطقه غرب آسیا شود یا به موازات این مسئله باید این احتمال را هم داد که صدور دستور ترور سردار سلیمانی یک اقدام مقطعی و واکنشی فردی از جانب رئیس جمهور در قبال تحولات اخیر عراق بعد از حمله معترضین در این کشور به سفارت آمریکا در بغداد بوده است؟ در کل من معتقدم که دونالد ترامپ در شرایط حساس کنونی، در آستانه انتخابات ریاستجمهوری و با توجه به مسئله استیضاحش سعی کرده است یک برگ برنده را برای تحولات پیش رو از دل دستور ترور سردار سلیمانی برای خود به وجود آورد.
سوال مهم دیگری که وجود دارد این است که اکنون ساختار سیاسی عراق و به خصوص دولت مرکزی بغداد به شدت نگران از تحولات آتی و تبعات امنیتی ترور سردار سلیمانی است. ذیل این نگرانی ها آیا تبعات این اقدام آمریکا (ترور سردار سلیمانی) میتواند عراق را به مرز جنگ نظامی بکشاند و در نهایت عراق به زمین سوخته تنش ایران و ایالات متحده آمریکا بدل شود؟
واقعیت این است که عراق کنونی در قیاس با چند ماه پیش از ثبات و امنیت لازم برخوردار نیست. خوب ما در سه ماه گذشته شاهد وقوع اعتراضات مردمی گسترده نسبت به ناکارآمدی دولت و فساد گسترده بودیم. همین مسئله دولت مرکزی بغداد را در موضع ضعف قرار داده است. لذا تبعات امنیتی ترور سردار سلیمانی می تواند وضعیت کنونی دولت بغداد را به مراتب بدتر بکند. این مسئله از دل مواضع رئیس جمهور و نخست وزیر عراق مشهود بود. چون تبعات این ترور می تواند به گونهای باشد که این کشور احتمالا تا مرز تجزیه پیش رود. زیرا اکنون اهل سنت در عراق همسویی و همراهی جدی، نه با آمریکاییها و نه جمهوری اسلامی ایران دارند. در کنار آن اقلیم کردستان عراق هم سیاست و رویه مخصوص به خود را دارد. اینها علاوه بر آن است که اکنون یک تشتت جدی هم در میان شخصیت ها، جریانات و احزاب شیعی عراقی نیز در این خصوص شکل گرفته است. لذا در سایه تبعات امنیتی ترور سردار سلیمانی می تواند عراق تا مرز تجزیه پیش رود. البته اگر درگیری در عراق شکل بگیرد، تنها محدود به طرفداران ایران به آمریکا نخواهد بود. چون این درگیری جبهه های دیگری هم پیدا خواهد کرد. چرا که زمینه درگیری مذهبی و قومی در عراق به شدت مهیاست و یک اتفاق کافی است که عراق را به جنگ خونین داخلی بکشاند.
در کنار این نکات باید این واقعیت را هم در نظر گرفت که عراق اکنون هم به شدت وابسته به روابط تجاری و اقتصادی با ایران، به خصوص در حوزه واردات کالاهای اساسی، گاز و برق است و به همین واسطه ایالات متحده آمریکا تا کنون چندین بار این کشور را از تحریمهای خود مستثنی کرده است. اما از آن سو عراق نوین هم به شدت وابسته به ایالات متحده آمریکاست. بنابراین نکته اینجاست که اساساً حتی اگر ما شاهد یک درگیری نظامی و جنگ در عراق نباشیم، افزایش تنش سیاسی و دیپلماتیک بعد از ترور سردار سلیمانی میان ایران و ایالات متحده آمریکا، دولت مرکزی بغداد را بیش از پیش تحت فشار قرار می دهد. چون بغداد مجبور خواهد شد با افزایش تنش های سیاسی میان تهران و واشنگتن یکی را انتخاب کند. در صورتی که اکنون عراق به دلیل وابستگی به ایران و آمریکا نمی تواند به صورت مستقیم و یک جانبه یک طرف را برگزیند. چون اگر عراق به سمت ایران گرایش پیدا کند، قطعا تحریم آمریکا در خصوص عراق هم اعمال خواهد شد. در آن صورت عراقی که اکنون از نظر اقتصادی ضعیف است، با تحریمهای آمریکا به شدت ناتوان خواهد شد. در کنار آن سوال مهم اینجاست که آیا عراقی که تحت تحریم قرار خواهد گرفت، می تواند مشکلات خود را از طریق کشوری مانند ایران که آن هم تحریم است، برطرف کند. پس مهمترین نکته به این واقعیت باز میگردد که اکنون جمهوری اسلامی ایران هم نمیخواهد که عراق با برخی اقدامات تحت فشار آمریکا قرار گیرد. چون این مساله به ناتوانی اقتصادی این کشور خواهد انجامید و تبعات منفی آن بر روابط اقتصادی ایران هم اثر خود را خواهد داشت. لذا مطلوب ترین دولت در عراق، دولتی است که بتواند همزمان با جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده آمریکا، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، ترکیه، کردها و دیگر کشورهای فرامنطقهای روابط حسنه اقتصادی و تجاری داشته باشد. چون واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی خود نمیتواند هزینه و تبعات انزوای عراق و تجزیه این کشور را بپردازد و تجربه سوریه را در خصوص عراق تکرار کند.
بعد از اقدام ایالات متحده آمریکا در ترور سردار سلیمانی که به کشته شدن ابومهدی مهندس، فرمانده نیروهای حشد الشعبی عراق نیز انجامید، پارلمان این کشور به دنبال آن است که نیروهای نظامی آمریکایی را از عراق اخراج کند. در بستر واقعیات این کشور که شما به آن اشاره کردید آیا ساختار بغداد میتواند دست به چنین اقدامی بزند؟
ببینید تحولات عراق مبین این واقعیت است که ایالات متحده آمریکا نقش بسیار کلیدی در تحولات این کشور حتی قبل از سقوط رژیم صدام حسین داشته است. به هرحال حمایت ها و روابط گسترده آمریکا با اقلیم کردستان عراق در آن زمان و همچنین ایجاد منطقه پرواز ممنوع در عراق از جمله اقداماتی بود که ثابت کرد ایالات متحده آمریکا مهره اثرگذاری در تحولات عراق است. بنابراین اکنون پارلمان عراق نمی تواند در بستر واقعیت به فکر خروج نیروهای نظامی آمریکایی از این کشور باشد. حتی اگر این خواسته پارلمان عراق تصویب شود و حتی اگر شاهد خروج نظامیان امریکا از عراق باشیم، نمی توان نقش و نفوذ جدی آمریکا در عراق را نادیده گرفت. حتی اگر آمریکا هیچ نیروی نظامی در این کشور نداشته باشد. چون همه ما می دانیم که عراق جدید بعد از سقوط رژیم صدام حسین محصول مستقیم ایالات متحده آمریکاست. یعنی اکنون این کشور از نظر اقتصادی و سیاسی به شدت وابسته به سیاست های ایالات متحده آمریکاست. ضمن اینکه این واقعیت را هم باید در نظر گرفت که اقلیم کردستان عراق می تواند در راستای استقلال نسبی خود پذیرای نیروهای آمریکایی باشد. در نتیجه این برنامه پارلمان عراق مبنی بر اخراج نظامیان آمریکایی از خاک این کشور میتواند یک بحران جدی تر را در عراق شکل دهد.
نظر شما :