پایان بحران قطر و عربستان
جاستین گنگلر در المانیتور نوشت: تصمیم غافل گیرکننده بحرین، عربستان سعودی و امارات برای مشارکت در بیست و چهارمین مسابقات فوتبال خلیج فارس در قطر باعث شد که امیدها برای پایان دادن به بحران سی ماهه در این منطقه افزایش پیدا کند. این رقابتها از تاریخ ۲۶ نوامبر در دوحه شروع شد. این سه کشور به همراه مصر در ماه ژوئن ۲۰۱۷ تصمیم گرفتند که قطر را به خاطر حمایت از تروریسم و دخالت در امور داخلی خود تحت محاصره اقتصادی و سیاسی قرار دهند.
محاصره قطر در طول سالهای گذشته در کنار یک کمپین رسانهای بین المللی ادامه پیدا کرد. هدف ائتلاف تحت هدایت عربستان منزوی کردن قطر در سطح بین المللی و تحریک ناآرامیهای داخلی در این کشور بوده است. آنها برای این منظور تلاش کردند که قابلیت دولت قطر برای تامین مالی نیازهای داخلی خود را تضعیف کنند. اما این تلاشها نتیجه معکوسی به دنبال داشتند. قطر به سمت شرکای امنیتی و تجاری جدید در منطقه سوق داده شد و مردم این کشور پشت رهبران خود ایستادند.
بیشتر بخوانید: موافقت روسیه به افزایش سقف توافق کاهش تولید نفت
در واقع دو سال بعد از شروع محاصره قطر شواهد موجود نشان میدهند که همسایگان عرب این کشور بیشتر تحت فشار اقتصادی و سیاسی قرار دارند. شاید به همین خاطر در ماههای اخیر شاهد ژستهای دوستانه ائتلاف سعودی نسبت به قطریها بوده ایم. اخیرا مقامات سعودی و اماراتی اشاره کرده بودند که از پایان مجادله خود با دوحه استقبال میکنند. بیانیه مشترک آنها برای حضور در جام خلیج فارس دوحه نیز در همین راستا بوده است.
تاکنون تحلیل مصالحه احتمالی در خلیج فارس بیشتر بر روی مسائل ژئوپلیتیک منطقه از جمله نگرانی مشترک پادشاهیهای عرب در مورد ایران متمرکز بوده است. تهران در ماههای اخیر فعالیتهای هستهای خود را از سر گرفته است. دولت آمریکا نیز نشان داده است که تمایلی برای واکنش دادن به اقدامات ایران در خلیج فارس ندارد. ناظران به درستی اشاره میکنند که انگیزه اصلی خلق شورای همکاری خلیج فارس در سال ۱۹۸۱ مقابله با تهدیدات جمهوری اسلامی بود.
با وجود این، دلیل دیگری نیز برای از سرگیری دیپلماسی و تعامل بین ائتلاف سعودی و قطر وجود دارد: اقتصاد. در سال ۲۰۱۴ شاهد سقوط قیمت نفت خام بودیم، به طوری که قیمت هر بشکه نفت از صد دلار به کمتر از سی دلار رسید. همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای جبران کسری بودجه خود مجبور شدند که اصلاحات اساسی را در اقتصادهای نفت محور خود اعمال کنند. اصلاحات انجام شده شامل مالیاتهای جدید، کاهش مخارج دولت و یارانههای عمومی بوده اند.
اقدامات ریاضتی تهدید بزرگی برای بقای رژیمهای غیر دموکراتیک در خلیج فارس محسوب میشوند. شهروندان این کشورها در دهههای اخیر به کمکهای مالی دولت عادت کرده بودند. در سالهای اخیر مخالفتهای مردمی باعث شد که تعدادی از این اصلاحات شامل کاهش یارانه و حقوق کارمندان دولتی در عربستان و یک مالیات ۵ درصدی بر ارزش افزوده در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس لغو شوند.
جالب توجه است کشورهایی بیشتر به سمت اجرای اصلاحات غیر محبوب حرکت کرده اند که در ائتلاف عربستان علیه قطر شرکت کرده بودند. این درحالی است که کویت، عمان و به ویژه قطر پیاده سازی مالیات بر ارزش افزوده و دیگر اصلاحات ساختاری را به تاخیر انداخته اند. پرهیز رهبران قطر از اعمال اقدامات ریاضتی نقش مهمی در افزایش حمایت مردم از دولت داشته است.
بنا براین، از سال ۲۰۱۷ شاهد بروز شکاف بزرگی بین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بوده ایم. شهروندان برخی از کشورهای منطقه مجبور شده اند که با شرایط بد اقتصادی کنار آیند، در حالی که در بقیه پادشاهیهای عرب مردم همچنان از امکانات و مزایای اقتصادی سابق برخوردارند. رهبران عرب بعد از سقوط قیمت نفت در سال ۲۰۱۴ تصمیم گرفتند که طور هماهنگ برنامههای اصلاحات پیشنهادی را اجرا کنند. آنها از این موضوع هراس داشتند که چنانچه سیاستهای متفاوتی در هر کشور پیاده سازی شود، بخشی از مردم منطقه احساس کنند که مورد بی عدالتی قرار گرفته اند و احتمال بروز ناآرامی در خلیج افزایش پیدا کند. اما یکی از عواقب مستقیم محاصره اقتصادی قطر شکست برنامههای اصلاحات شورای همکاری خلیج فارس بود.
البته این احتمال وجود دارد که مشکلات اقتصادی اهمیت زیادی برای رهبران ائتلاف ضد قطری نداشته باشند. در واقع هدف اصلی برنامههای اصلاحاتی در خلیج این بوده است که وابستگی آنها به عواید نفتی کاهش پیدا کند و بقای آنها بعد از اتمام ذخایر نفت و گاز به خطر نیفتد. مشکل اصلی رهبران کشورهای مشارکت کننده در ائتلاف ضد قطری این است که ثروت جوامع خود را خرج برنامههای بی ملاحظه و غیرمعقولانه میکنند، در حالی که خواستار فداکاری شهروندان خود شده اند.
کشورهای خلیج فارس از سال ۲۰۱۱ در حال حمایت مالی از متحدان سیاسی خود در خاورمیانه بوده اند. آنها میلیاردها دلار از ثروت خود را در قالب وام و سرمایه گذاری به شاخ آفریقا ارسال کردند. پیش بینی میشود که جنگ فاجعه آمیز یمن هر ماه میلیاردها دلار برای عربستان و امارات هزینه داشته باشد. با وجود این، بعد از شروع بحران خلیج حتی شاهد افزایش مخارج نظامی و همچنین لابی گری عربستان و امارات در آمریکا بوده ایم.
هم زمان، درآمدهای دولتی ناشی از سرمایه گذاری و خصوصی سازی نتوانست ضررهای تحمیل شده در بخشهای دیگر را جبران کند. شهروندان این کشورها نسبت به مدیریت رهبران خود اعتماد ندارند. اخیرا تلاشهای ولیعهد عربستان سعودی برای عرضه سهام شرکت نفت دولتی آرامکو نیز با استقبال پایین سرمایه گذاران بین المللی روبرو شد.
کشورهای مشارکت کننده در ائتلاف ضد قطری برای حفظ استاندارد زندگی شهروندان خود و رشد اقتصادی بیشتر به سرمایههای خارجی وابسته هستند. حتی در کشور ثروتمند امارات نیز بدبینی سرمایه گذاران نسبت به آینده باعث پایینترین رشد اقتصادی از زمان بحران مالی دنیا در سال ۲۰۰۹ شده است. در ماه آگوست ۲۰۱۹ حاکم دبی به طور غیر مستقیم از سیاست خارجی کشورش انتقاد کرد. او مخارج و سرمایه گذاریهای خارجی دولت را هدر دادن منابع کشور توصیف کرده است.
در هر صورت، مشکلات اقتصادی فرصت مناسبی برای حل و فصل بحران خلیج فارس فراهم کرده است. قطریها باید دوباره تعهد خود نسبت به چشم انداز شورای همکاری خلیج فارس را نشان دهد. قطریها برای شروع میتوانند پیاده سازی برنامههای اصلاحات اقتصادی توافق شده شامل مالیات بر ارزش افزوده ۵ درصدی را آغاز کند.
البته رهبران قطری مشکلی با افزایش درآمدهای مالیاتی و کاهش مخارخ ندارند. به همین خاطر هیچ کس پیاده سازی این سیاستها را تسلیم شدن قطر در مقابل عربستان و امارات توصیف نخواهد کرد. علاوه براین، حاکمان قطر میتوانند تقریبا مطمئن باشند که اصلاحات اقتصادی به ناآرامیهای مردمی در کشور منجر نخواهد شد. شهروندان قطری بدون تردید از پایان محاصره اقتصادی خود استقبال میکنند.
بحرین، عربستان سعودی و امارات هنوز به خواستههای قبلی خود شامل تعطیلی شبکه الجزیره، بسته شدن پایگاه نظامی ترکیه در دوحه و توقف حمایت قطر از گروههای اسلام گرا نرسیده اند. اما رهبران این کشورها احتملا بعد از مشاهده اعتراضات گسترده در کشورهایی همچون لبنان، عراق و ایران به این نتیجه رسیده اند که ناآرامیهای داخلی تهدید بزرگتری برای بقای رژیمهای آنها هستند.
منبع: انتخاب
نظر شما :