لزوم هوشیاری بیشتر نیروهای داخلی نظام در مقابل رفتار مزورانه آمریکا
آنچه درباره تحریم های پیش روی کاخ سفید علیه ایران می توان گفت
نویسنده: محمد حسین کبریا، کارشناس سیاسی
دیپلماسی ایرانی: سایت پلیتیکو خبر از این داده است که دستیاران ترامپ در حال بررسی اطلاعات دریافتی از ایرانیان در مورد اعتراضات اخیر هستند تا با تمسک به آنها تحریم های جدیدی را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کنند. تحریم واژه ای است که پس از انقلاب اسلامی در ایران مردم با پوست، گوشت و استخوان خود احساس کرده اند و بسیاری از کمبودها و نارسایی های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، نتیجه همین تحریم هایی است که آمریکا از روزهای اول انقلاب علیه مردم کشورمان اعمال کرده است. دولتمردان آمریکا چه در دوره های قبل و چه در دولت کنونی، ادعایشان این بوده که تحریم ها برای تنبیه حاکمیت و در راستای حمایت از مردم بوده و است؛ در حالی که بیشترین ضرر از این تحریم ها متوجه مردم بوده است. هر چند دروغ و مزورانه بودن چنین ادعایی، برای بسیاری از مردم کشورمان آشکار است، ولی گفته های ناشی از خشم مقامات آمریکایی در گذشته و حال نشان داده است که تنها هدف آنها ضربه به مردم بوده و چنانچه توان آن را داشته باشند، به چیزی کمتر از نابودی مردم ایران رضایت نمی دهند.
تهدید کاسپار واینبرگر، وزیر اسبق جنگ آمریکا در سال 1366 مبنی بر خشکاندن ریشه ایرانیان، فراموش شدنی نیست. تحریک رژیم صدام برای حمله به ایران و کشتار مردم بی دفاع کشورمان با پشتیبانی همه جانبه از آن رژیم و نهایتا ورود مستقیم به جنگ با ایران طی حمله به ناو موشک انداز جوشن و ناوشکن های سهند و سبلان و حمله ی موشکی به هواپیمای مسافربری کشورمان در آسمان آب های خلیج فارس و کشتن 290 مسافر غیر نظامی شامل زن و مرد و کودک، همه نشانگر دشمنی آمریکا با مردم ایران است. هرچند دولت آمریکا برای سرپوش گذاشتن بر جنایت سرنگونی هواپیمای مسافربری، ابتدا مدعی شد که ناو وینسنس به اشتباه هواپیمای مورد نظر را یک هواپیمای جنگی تشخیص داده و برای دفاع از خود به سوی آن شلیک کرده است، ولی اقدام بعدی دولت ریگان و اعطای نشان افتخار و شجاعت به فرمانده این ناو بخاطر این جنایت، واقعیت را آشکار ساخت.
دولت های آمریکا در جنایت علیه مردم ایران همه فعال بوده اند و فرقی بین جمهوری خواه و دمکرات نبوده است، آنها حتی به هیچ یک از تعهدات بین المللی خود در قبال ایران، پایبند نبوده اند. هر چند در قرارداد الجزایر تعهد دولت آمریکا، عدم دخالت در امور داخلی ایران بود، ولی روزی را نمی توان یافت که این تعهد از سوی دولتمردان آمریکایی نقض نشده باشد. آخرین نقض تعهدات از سوی آمریکا به توافقنامه بین المللی برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت مربوط می شود که با تصمیم ترامپ در اردیبهشت 1397 مبنی بر خروج آمریکا از برجام، صورت گرفت. با این خروج، آمریکا سیاست فشار حداکثری یا همان تروریسم اقتصادی را علیه مردم کشورمان در پیش گرفته و مطابق با آن علاوه بر بازگرداندن تحریم های لغو شده به واسطه برجام، تحریم های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و کنسولی جدیدی را اعمال کرد که بیشترین فشار را روی مردم دارند. اعتیاد آمریکا به تحریم درمانی ندارد و توقفی بر آن مترتب نیست، بطوریکه ملاحظه شد پس از اعتراضات اخیر در ایران، دستیاران ترامپ به فکر اعمال تحریم های جدید افتاده اند که باری دیگر بر دوش مردم اضافه کنند. جالب است که به زعم خود و به اصطلاح برای مقابله با سرکوب مردم توسط حاکمیت، تحریمی اعمال می شود که دودش به چشم همان مردمی می رود که در نتیجه تروریسم اقتصادی آمریکا در مضیقه شدید قرار گرفته اند و لب به اعتراض گشوده اند. البته وقتی ترامپ طبق اسلاف خود با مردم ایران ضدیت دارد و همه آنها را تروریست می خواند، یا پومپئو می گوید: «ایران باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد مردمش غذا بخورند یا نه» و اضافه می کند: «نفع ایران در حرف شنوی از آمریکا است و گرنه مردم ایران بهای آن را خواهند پرداخت»؛ ذره ای شک و تردید در ادعای آنها مبنی بر حمایت از مردم کشورمان باقی نمی ماند. بنابر پیام توئیتری وزیر امور خارجه کشورمان، پومپئو به واسطه سخنان اخیر خود «بار دیگر اقرار میکند که تروریسم اقتصادی آمریکا علیه ایران، برای گرسنگی دادن و در زمینه کمکهای دارویی برای کشتن شهروندان بیگناه ما طراحی شدهاند.»
طبق این برآورد، رفتار آمریکا در قبال مردم ایران، چیزی غیر از جنایت علیه بشریت یا جنایت جنگی نیست، به طوری که حتی بیماران صعب العلاج نیز از این جنایت آمریکا در امان نبوده و جانشان به خطر افتاده است. برای نمونه بنابر اعلام مسئولین ذیربط کشورمان، 15 کودک مبتلا به بیماری EB یا پروانه ای بخاطر تحریم و عدم دریافت پانسمان میپلکس، جان خود را از دست داده اند. جنایت علیه بشریت یا جنایت جنگی، تبلیغی از جانب مقامات کشورمان نیست و ناظران بین المللی هم بر این امر اذعان دارند؛ به طوری که «سارا لی ویتسون»، مدیر بخش خاورمیانه سازمان دیده بان حقوق بشر، اقدام آمریکا در تحریم مردم ایران را جنایت جنگی توصیف کرد و در توئیتی نوشت: «نهادهای متعدد حقوق بین الملل استفاده از کمبود موادغذایی را به عنوان یک ابزار جنگی منع می کند. طبق معاهده رم که به تشکیل دیوان بین المللی کیفری منجر شد، این یک جنایت جنگی است.»
وی می افزاید: «نمی توان برای دستیابی به اهداف سیاسی، غیرنظامیان را گرسنگی داد. این یک تنبیه جمعی غیرقانونی است.»
جنایات آمریکا برای ضربه زدن به مردم کشورمان محدود به موارد فوق الذکر نبوده و لیست بلند بالایی را تشکیل می دهد که با شمارش به پایان نمی رسد. برای ضربه زنی به مردم ایران، گروه های تروریستی چون منافقین که هزاران نفر از مردم ایران را به کام مرگ فرستاده اند، مقرب درگاه شده و برای اقدامات بیشتر علیه کشورمان، تهییج می شوند. ایران بارها محاصره اقتصادی و نظامی شده و کشورهای مرتجع عرب برای تشکیل ناتوی عربی علیه ایران، تشویق می شوند. بارها ناوگان جنگی و نیروهای آمریکایی به منطقه خلیج فارس گسیل شده و ایران تهدید به حمله ی نظامی شده است. اخیرا هم طرح آمریکایی ائتلاف دریایی علیه کشورمان در خلیج فارس به راه افتاده است.
در دشمنی آمریکا با مردم ایران هیچ تردیدی وجود ندارد و آنچه دولتمردان آمریکایی در مورد حمایت از مردم کشورمان در مقابل حاکمیت، به زبان می آورند، دروغ و تزویری بیش نیست. مردم فهیم کشورمان به خوبی از جنایات آمریکا علیه خود آگاهند و در سایه ی وفاداری و پشتیبانی آنها است که آمریکا نتوانسته است در هیچ یک از توطئه های خود علیه نظام جمهوری اسلامی ایران موفق شود. آمریکا به درستی عامل ناکامی های خود را طی تمامی سال های پس از انقلاب تشخیص داده و با سیاست فشار حداکثری و تبلیغات وسیع به دنبال جدایی مردم از حاکمیت است. شایسته است به منظور خنثی سازی توطئه آمریکا و همپیمانان منطقه ای و اروپایی آن، حل مشکلات معیشتی مردم در اولویت قرار گرفته و از اقدامات تفرقه انگیز جلوگیری شود. جلب رضایت عمومی، اجتناب از برخورد خشن با اقشار کم درآمد که بیشترین ضربات را از تروریسم اقتصادی آمریکا متحمل شده اند و توجیه آنها با ارائه اطلاعات درست، اعلام آشتی ملی و به بازی گرفتن تمامی جناح ها و گروه هایی که دل بسته نظام اسلامی هستند، می تواند پایه های وفاق ملی و وحدت کلمه را هر چه بیشتر تقویت کند.
امروز متخصصی سکاندار سیاست خارجی کشور است که بهترین عملکرد را در صحنه بین المل داشته، به طوری که او نیز همچون مردم کشورمان از سوی آمریکا تحریم شده است. او و همکاران دیپلمات او برای پیروزی در مقابل دشمنان کشورمان در عرصه بین المللی و جهانی نیاز به پشتیبانی و حمایت تمامی ارکان نظام دارند. حمله به دستگاه و رئیس دیپلماسی و تضعیف آنها، نه تنها در راستای منافع ملی و امنیت ملی نیست، بلکه بهترین هدیه برای دشمنان قسم خورده کشور، چون آمریکا، رژیم صهیونیستی و ریاض و ابوظبی است. رفتار منطقی و به دور از اهداف جناحی و گروهی در قبال معاهدات یا کنوانسیون های بین المللی، می تواند مانع از تشدید فشارهای روانی روی مردم کشور شود، برای نمونه، تایید لایحه دولت در خصوص FATF و CFT که به تصویب نمایندگان مردم هم رسیده است، مانع از تشدید مشکلات اقتصادی کشور و وصول دشمنان کشورمان به اهداف پلید خود می شود.
کنار گذاشتن تنگ نظری ها در مورد کاندیداهای نمایندگی برای انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی، مشارکت حداکثری مردم را در پی خواهد داشت که پیام بسیار قوی به دشمنان انقلاب اسلامی خواهد بود. با این روند، آنها بار دیگر در خواهند یافت که نظام جمهوری اسلامی ایران همچون گذشته از پشتوانه ی قوی مردمی برخوردار بوده و آنها بار دیگر در اهداف خود ناکام خواهند شد. قطعا بی توجهی به هر یک از موارد فوق الذکر و رفتار و گفتاری که موجب تفرقه میان نیروهای انقلاب شود، بهره برداری هر چه بیشتر دشمنان را در راستای اهداف پلیدشان در پی خواهد داشت.
نظر شما :