قدرت امتیازگیری تهران

ایران قدرت فلج کردن بازار جهانی نفت را دارد (بخش دوم و پایانی)

۱۳ آبان ۱۳۹۸ | ۲۰:۰۰ کد : ۱۹۸۷۲۴۲ اخبار اصلی اقتصاد و انرژی خاورمیانه
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، با خارج شدن از توافق هسته ای ایران و اعمال تحریم های شدید علیه این کشور، درصدد فلج کردن اقتصاد آن برآمده است. ایران برای حدود یک سال صبر استراتژیک در پیش گرفت، اما پس از آن درصدد مقابله با فشارها برآمد. حقیقت این است که ایران قدرت ایجاد تهدیدی جدی برای زیرساخت های نفتی در خاورمیانه را دارد و می تواند قدرت های جهانی را به امتیازدهی وادار کند.
ایران قدرت فلج کردن بازار جهانی نفت را دارد (بخش دوم و پایانی)

نویسنده: ایمی ام. یافا

دیپلماسی ایرانی: نفت همچنان در اقتصاد و معماری امنیتی جهانی اهمیت زیادی دارد. ایران و متحدان آن می توانند تاسیسات مهم نفتی در خاورمیانه را گرو بگیرند و به تخریب آنها در صورت برآورده نشدن خواسته هایشان تهدید کنند. در رابطه با هر گونه حمله احتمالی ایران در آینده، یک سری سوالاتی وجود دارد که در اینجا به آنها پاسخ داده شده است.

آمریکا به نفت خارجی وابسته است؟

ایالات متحده همچنان یک وارد کننده خالص نفت خام است؛ واردات ناخالص نفت خام آمریکا در ماه ژوئیه امسال 7 میلیون بشکه در روز بوده است. روند صعودی تولید نفت خام ایالات متحده در حدود یک دهه گذشته اگرچه مفید بوده، اما این کشور را در برابر تهدیدهای نفتی مصون نکرده است چراکه حدود 20 درصد از نفت مصرفی ایالات متحده از واردات تامین می شود.

اگر قیمت نفت در بازار جهانی به دنبال یک حمله دیگر در خاورمیانه افزایش یابد، تولید نفت در داخل ایالات متحده به دلیل نیاز به استخدام نیروهای بیشتر، راه اندازی تجهیزات حفاری و دیگر موانع لجستیک با تاخیر مواجه خواهد شد و اگر این اختلال بیش از یکی دو ماه طول بکشد، بازارها بی ثبات خواهند شد. در صورت بروز یک بحران جدی که برای نمونه با حذف چندین میلیون بشکه در روز از بازار همراه باشد، احتمالا سال ها طول خواهد کشید تا آمریکا بتواند تولید خود را به میزانی افزایش دهد که نفت از دست رفته را جایگزین کند. در این میان، قیمت بالای بنزین احتمالا به کاهش هزینه مصرف کنندگان، کندی تولید و کاهش صادرات به ویژه به کشورهای آسیب دیده از افزایش قیمت نفت همچون چین و هند، خواهد انجامید.

با این حال، آمریکا نسبت به گذشته در برابر شوک قیمت نفت مقاوم تر است. تولیدات نفت شیل باعث ایجاد فرصت های شغلی و ثروت در ایالت های نفت خیز مانند آلاسکا، لوئیزیانا، اوکلاهما و تگزاس و حتی دیگر ایالت ها شده است. بسیاری از ایالت ها از قیمت بالای نفت سود می برند.

وابستگی دیگر کشورها به نفت چقدر است؟

نزدیک به یک سوم از کل انرژی مصرفی جهان را نفت تشکیل می دهد؛ سوخت غالب برای حمل و نقل است و تقریبا عمده سوخت حمل و نقل هوایی و بیشتر خودروهای جهان از نفت گرفته می شود.

تقاضای نفت در اروپا در سال 2005 به اوج خود رسید، اما اقتصادهای قاره سبز همچنان به شدت به واردات نفت وابسته هستند. اروپا حدود یک سوم نفت مصرفی خود را از روسیه وارد می کند. ژاپن هم به شدت به واردات نفت خام از خاورمیانه وابسته است. واردات نفت خام چین در سال های اخیر افزایش یافته و در سال 2019 به 10.6 میلیون بشکه در روز رسیده که بین 80 تا 85 درصد از کل مصرف نفت این کشور است.

ذخایر استراتژیک آمریکا کمبود احتمالی نفت در بازار را جبران می کند؟

ذخایر استراتژیک آمریکا در سال 1973 و پس از تحریم نفتی کشورهای عربی تشکیل شد و هدف از آن تامین ذخایر برای پالایشگاه های ایالات متحده در صورت مواجهه با بحران انرژی است. روسای جمهوری آمریکا تا کنون سه مرتبه اجازه استفاده از ذخایر استراتژیک را صادر کرده اند: در جریان جنگ خلیج فارس در سال 1991؛ طوفان کاترینا در 2005 و سقوط معمر قذافی در لیبی در سال 2011. ذخایر استراتژیک در حال حاضر بیش از 600 میلیون بشکه نفت خام را شامل می شود.

اهرم فشار ایران چقدر قدرتمند است؟

اینکه ایران توانایی هدف گرفتن و نابود کردن زیرساخت های انرژی مهم در منطقه را دارد، تا اندازه ای به آن در مواجهه با ایالات متحده و متحدانش و دیگر اقتصادهای مهم مانند چین و هند قدرت می دهد و اهرم فشار برای آن فراهم می آورد. در حال حاضر ایران تنها به دنبال رهایی از تحریم های ایالات متحده است، اما می تواند در آینده از این توانایی خود در چانه زنی ها برای دستیابی به اهداف دیگر استفاده کند.

ایران احتمالا از این اهرم فشار خود برای دستیابی به امتیازاتی واقع گرایانه و متناسب با تهدیدی که می تواند برای عرضه نفت در بازار جهانی ایجاد کند، استفاده می کند. برای نمونه، چنین تهدیدی برای درخواست ایران از ایالات متحده برای خارج کردن تسلیحات هسته ای از ترکیه مناسب نیست. اما تهران می تواند واشنگتن را به خارج کردن نیروها از یک منطقه خاص یا پایان دادن به کمک های نظامی به یک کشور خاص ترغیب کند.

موانع مهم در مسیر دیپلماسی کدام ها هستند؟

خاورمیانه همچنان از درگیری ها و اختلافات دیرینه رنج می برد و این مساله تصمیم گیری ها را پیچیده کرده است. سوریه و یمن درگیر جنگ هستند و اختلافات حل نشده بین اسرائیل و فلسطینی می تواند به مناطق نظامی در لبنان کشیده شود. در میانه این بی ثباتی ها بازیگران منطقه ای از جمله ایران انگیزه چندانی برای خلع سلاح نظامی ندارند.

تصور عمده بر این است که آتش بس در یمن به کاهش تنش ها بین ایران و عربستان می انجامد؛ اما این فرضیه بیش از اندازه ساده انگارانه است. جاه طلبی های منطقه ای ایران، اتحادهای اجتماعی و مذهبی آن و رقابت این کشور با سعودی ها بر سر قدرت و نفت، مواردی هستند که پیش از جنگ یمن وجود داشته اند و با پایان جنگ از بین نمی روند. نقشی که کویت، عربستان و امارات در کارگردانی حمله سال 1979 عراق به ایران ایفا کردند نیز همچنان بر درگیری های دیپلماتیک منطقه ای تاثیرگذار خواهد بود.

با این حال، مردم ایران از سختی های اقتصادی و جنگ به ستوه آمده اند و این مساله دستیابی به راه حلی دیپلماتیک که با احیای شکوفایی همراه باشد را محتمل می کند؛ برجام نمونه تحقق چنین احتمالی بود. اما با توجه به تاریخچه توافق هسته ای و سطح بالای بی اعتمادی، مزایای اقتصادی و امتیازات نظامی موفقیت در دستیابی به چنین راه حلی را دشوار می کنند. به علاوه، ناآرامی ها در بسیاری از دیگر مناطق جهان، جنگ های تجاری و سایر اولویت های سیاست خارجی ممکن است به کاهش تمرکز قدرت های بزرگ بر دیپلماسی با ایران، منجر شود.

منبع: شورای روابط خارجی / مترجم: طلا تسلیمی
 

کلید واژه ها: حمله به تاسیسات نفتی عربستان قدرت نظامی ایران زیرساخت های انرژی خاورمیانه اهرم فشار ایران


( ۴ )

نظر شما :

امیر ۱۳ آبان ۱۳۹۸ | ۲۳:۳۷
به تازگی بحثی با یکی از دوستان داشتم که میگفت قدرت موشکی ایران همراه با تعداد زیاد موشک های حزب الله لبنان توان در هم شکستن گنبد آهنین اسرائیل را دارد و میتوانند هزاران موشک بر سر اسرائیل فرود آورند و تلفات زیادی از صهیونیست ها بگیرند! من در جوابش گفتم که خدا نکند آن روز برسد و دوست من با عصبانیت گفت پس تو طرفدار اسرائیل هستی؟ در جواب گفتم نه من طرفدار ایران هستم! گنبد آهنین به اسرائیل احساس امنیت و آرامش میدهد و اگر این امنیت درهم بشکند و شهروندان زیادی از این کشور کوچک کشته شوند آنوقت ما اسرائیل را در موقعیت جنگیدن برای بقای خود قرار داده ایم و این یک معنی بیشتر ندارد فرود آمدن بمب های اتمی آن کشور بر سر ایران!!! خوب حالا صحبت از ضربه زدن به اقتصاد جهانی است. یعنی همان راهی که صدام رفت و نتیجه اش را دید! فراموش نکنیم که ۹۰٪ نفت چین از خلیج فارس می آید و حتی روسیه هم نمیتواند از همچین موضعی دفاع کند. عملا همان اتحاد جهانی بر علیه صدام که در جنگ اول خلیج فارس بوجود آمد بر علیه ما بوجود خواهد آمد! در خواست آمریکا برای نرمالیزه شدن دیپلماسی ایران و تغییر رفتار تهاجمی ایران از نظر بین المللی آنقدر درخواست غیر معقولی نیست که جهان دست روی دست بگذارد و اجازه بدهد ایران اقتصاد کل جهان رو به خطر بیاندازد!