دیپلماسی فراموش شده در دولت ایالات متحده
ترامپ مذاکره نمی کند، دستور می دهد
نویسنده: ریچارد هاس (رئیس شورای روابط خارجی است و سابقه فعالیت در وزارت های دفاع و امور خارجه و همچنین خدمت در دولت در کاخ سفید تحت فرمان جورج اچ. دابلیو. بوش را داشته است.)
دیپلماسی ایرانی: منتقدان سیاست خارجی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایلات متحده، عمدتا بر حملات او به متحدان آمریکا، تمجیدهای او از رژیم های استبدادی یا عادت او در رد توافق های بین المللی تمرکز دارند؛ اما سیاست خارجی ترامپ یک جنبه مهم دیگر هم دارد: نبود دیپلماسی.
دیپلماسی از دیر باز دو شکل اصلی داشته است: مشاوره و مذاکره. مشاوره همان تبادل نظر بین دولت هاست و اغلب هدف از آن تاثیرگذاری بر طرز فکر و رفتار دیگری یا کاهش احتمال اقدامات اتفاقی یا محاسبه نشده ایست که می توانند خطرناک باشند. مذاکرات هم به منظور دستیابی به توافقی صورت می گیرند که هر دو طرف به عمل به آن متعهد می شوند.
در دولت ترامپ ایالات متحده به هر دو شکل دیپلماسی بی توجهی نشان داده است. دولت آمریکا تا اندازه زیادی از نمایش بین چین و هنگ کنگ دور مانده است. ترامپ با انتشار یک سری توئیت های رمزگونه ابراز اطمینان کرد که دو طرف مشکلات بین خود را حل خواهند کرد و نیازی به «توصیه» ندارند. او با چنین اظهارنظری عملا این واقعیت را که چین به بریتانیا تعهد داده به ماهیت خاص هنگ کنگ احترام بگذارد، نادیده گرفت. مساله دیگری که در این میان نادیه گرفته شد، حل بن بست کنونی از طریق هر گونه راه حلی صلح آمیزی بود که از حقوق اساسی مردم هنگ کنگ حمایت کند.
یک بحران فزاینده هم بین هند و پاکستان در جریان است که به طور نسبی از پیشنهاد ترامپ برای میانجی گری در مناقشه دیرینه دو کشور بر سر کشمیر ناشی شده است؛ مساله ای که هیچ دولتی در هند آن را نخواهد پذیرفت. این مساله که پیشنهاد در دفتر بیضی (دفتر ریاست جمهوری آمریکا) و در حضور نخست وزیر پاکستان مطرح شد، شرایط را بدتر کرد. واکنش هند به این پیشنهاد این بود که ایالات کشمیر با اکثریت جمعیت مسلمان را از خودمختاری نسبی آن محروم کرد.
اگر دولت ترامپ به جای مطرح کردن پیشنهاد غیرمنتظره میانجی گری به صورت متداول به دولت هند مشاوره می داد، احتمالا می توانست باعث تغییر در سیاست این کشور شود یا دست کم بر واکنش پاکستان تاثیر بگذارد. اکنون این مخاطره وجود دارد که این دو کشور مسلح به سلاح هسته ای بدون دخالت دیپلماتیک ایالات متحده مجددا در مسیر مواجهه نظامی و درگیری قرار بگیرند.
بعد از این ها نوبت به اختلافات فزاینده بین ژاپن و کره جنوبی بر سر مسائل تاریخی ناشی از اقدامات خشونت آمیز ژاپن در سال های 1910 تا 1945 می رسد. این دو متحد ایالات متحده که به حال خود رها شده اند، درگیر جنگ لفظی و تحریم ها هستند. رایزنی های ایالات متحده ممکن است به این دو کمک کند تا اختلافات خود را کنار بگذارند چرا که همکاری این دو کشور در مقابله با کره شمالی و چین ضروری است.
احتمالا طرفداران رئیس جمهوری ترامپ از خواندن اینها لذتی نمی برند و پاسخ خواهند داد: پس مساله کره شمالی چه؟ یا خاورمیانه؟ یا چین و تجارت؟ واقعیت این است که رویکردهای ترامپ در رابطه با هیچ یک از این مسائل را نمی توان از نظر کیفی دیپلماسی توصیف کرد. دیپلماسی همواره به میزانی داد و ستد نیاز دارد. اما تنها چیزی که از رویکرد ترامپ برداشت می شود، درخواست های پایان ناپذیر و انتظار تسلیم طرف مقابل است.
یک نمونه از این رویکرد ترامپ، تقاضای خلع سلاح کامل هسته ای از کره شمالی است. اما هرگز این احتمال وجود ندارد که کیم جونگ اون از همه سلاح های هسته ای خود دست بکشد چرا که معتقد است این سلاح ها هستند که امنیت او و کشورش را تضمین می کنند. کیم شاهد اتفاقاتی که برای اوکراین پس از دست کشیدن از سلاح هسته ای که اتحاد جماهیر شوروی به آن رسیده بود افتاده، بوده و سرنوشت صدام حسین و معمر قذافی را نیز از یاد نبرده است. دیپلماسی مستلزم نوعی توافق اولیه است که در آن کره شمالی برخی از تاسیسات خود را برچیند و با محدودیت هایی بر زرادخانه خود موافقت کند و در مقابل، برخی از تحریم ها علیه این کشور تسهیل شود. داد در برابر ستد.
رویکرد دولت ترامپ مناقشه بین اسرائیل و فلسطین نیز آنقدر یک سویه است که نمی توان آن را دیپلماسی خواند. دولت ترامپ کمک های مالی به فلسطینی ها را قطع و سفارت ایالات متحده را به قدس اشغالی منتقل کرده و اشغال ارتفاعات جولان توسط اسرائیل را به رسمیت شناخته است. هیچ حمایتی از کشور فلسطینی یا محدود کردن شهرک سازی های اسرائیلی وجود ندارد. این مخاطره وجود دارد که این تمایلات به دفاع و حمایت از سرائیل نهایتا آن را از یهودی و دموکراتیک بودن ساقط کند.
در رابطه با ایران، احتمال دستیابی به توافقی وجود دارد که طبق آن و در ازای تسهیل برخی تحریم ها، یک سری محدودیت ها بر اقدامات ایران در حوزه هسته ای اعمال شود. اما تمایلات دولت ترامپ به تغییر نظام در ایران و تحریم های شدیدالحن علیه این کشور حتی امکان گفت و گو بر سر چنین توافقی را به کلی از بین برده است.
در رابطه با چین هم لازم است که ایالات متحده درصدد دستیابی به یک پیمان تجاری با این کشور برآید که دسترسی به بازار چین و محافظت از مالکیت معنوی را توامان در برگیرد. اما تلاش ها برای توافقی که چین را ملزم به تغییر مدل اقتصادی خود و متوقف کردن یارانه شرکت ها و بخش های مهم کند، جواب نخواهد داد.
مذاکره با طالبان را می توان دیپلماسی دانست. اما مشکل این مذاکرات هم این است که دولت آمریکا به خارج کردن نیروهای خود از افغانستان بیشتر اهمیت می دهد تا صلح. از این رو، یک موفقیت بالقوه دیپلماتیک ممکن است به یک شکست استراتژیک بینجامد.
دولت ترامپ در اغلب موارد از دیپلماسی گریخته و به تحریم ها و تعرفه ها روی آورده است؛ اما دستاوردهای چنین رویکردهایی محدود است و احتمال آسیب به مصرف کنندگان و تجارت های آمریکایی وجود دارد. بدون دیپلماسی، منافع ایالات متحده در جهان تامین نخواهد شد و فشارها برای استفاده از نیروی نظامی افزایش می یابد.
منبع: واشنگتن پست / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :