تهران باید از منظر حقوق بشری مناقشه کشمیر را پیگیری کند
تنبلی و کم کاری فاحش بدنه وزارت امور خارجه در مسئله کشمیر
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با اقدام هندوستان اخیر هندوستان در خصوص لغو امتیاز خودمختاری منطقه کشمیر و اعمال بی سابقه ترین محدودیت های نظامی، دوباره حساسیت ها در خصوص این مناقشه حدود 80 ساله شدت یافت. اما در این میان مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال این مسئله میتواند یا به افزایش نفوذ و ارتقاء وزن دیپلماتیک ما در جنوب آسیا و منطقه شبه قاره بینجامد و یا منافع تهران تحت الشعاع این مسئله قرار گیرد. آن هم در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران به واسطه مشکلات ناشی از تحریم به روابط اقتصادی با هندوستان نیاز دارد و از آن سو همکاریهای پاکستان در مقابله با تروریسم میتواند افزایش بیشتر امنیت را در مرزهای شرقی کشور به همراه داشته باشد. از این رو هرگونه موضع و سخنان تهران در قبال مناقشه کشمیر بسیار حساس و سرنوشت ساز خواهد بود. دیپلماسی ایرانی برای یافتن بهترین راهکار در قبال مسئله و مناقشه کشمیر، گفت وگویی را با نوذر شفیعی، کارشناس و پژوهشگر مسائل شبه قاره صورت داده است که در ادامه از نظر میگذرانید:
با توجه به اوج گیری مناقشه کشمیر و نیز حساسیت های بسیار جدی دهلی نو و اسلام آباد در قبال مواضع دیگر کشورها، نهادها و سازمان، به خصوص جمهوری اسلامی ایران، از نگاه شما تهران چه دیدگاهی در قبال این مسئله دارد؟
در پاسخ به سوال شما باید گفت که جمهوری اسلامی ایران می تواند در قبال مسئله کشمیر دو دیدگاه داشته باشد؛ دیدگاه اول ناظر به نگاه "ایده آلیستی" و انقلابی ایران است که در برابر دارنده حمایت از نهضت های آزادیبخش به ویژه نهضتهای آزادیبخش مسلمان است. از این منظر جمهوری اسلامی ایران می تواند صدای این سازمان ها و نهضت ها در مجامع بین المللی باشد و در محافل بین المللی از شرایط، مشکلات و فشارهای آنان سخن بگوید و از آنها دفاع کند. فلذا مردم کشمیر، صرف نظر از مناقشه هندوستان و پاکستان و نیز صرف نظر از رابطه تهران با اسلام آباد و یا دهلی نو می تواند در کانون این دیدگاه ایده آلیستی انقلابی جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد. اما واقعیت امر این است که این دیدگاه هزینه های زیادی برای ایران در پی دارد و در نهایت هم نتیجه چندان ملموس و مشخصی را در بر ندارد. بنابراین تهران این خط مشی را به صورت جدی و پر رنگ دنبال نمی کند. چون در سایه این نگاه، جمهوری اسلامی ایران مجبور است بار مشکلات جهان اسلام را به تنهایی بر دوش کشد؛ حال اینکه مشکلات و چالش های دنیای اسلام قرار است در سازمانی موسوم به سازمان همکاری های اسلامی و در قالب مجموعه ای از کشورهای اسلامی مورد بررسی و پیگیری قرار گیرد.
در کنار آن و در یک بعد دیگر ایران میتواند دیدگاه "رئالیستی" در قبال مسئله کشمیر اتخاذ کند. به عبارت دیگر تهران میتواند به مناقشه کشمیر به عنوان یک ابزار سیاسی و دیپلماتیک در تنظیم روابط خود با هندوستان و پاکستان بنگرد. هر چند که در جمهوری اسلامی ایران این نگاه را یک نگاه اخلاقی نمی داند. یعنی ایران سوء استفاده از شرایط و مشکلات مردم یک منطقه مانند کشمیر، برای تامین منافع ملی خود را شاید امری "سیاسی" تلقی کتد، اما به هیچ وجه آن را امری "اخلاقی" نمی داند.
با این تفاسیر دیالکتیک ایران در قبال مسئله کشمیر از نگاه و منظر شما باید چه نگاهی باشد؟
ایران یک خط مشی را در عمل در سیاست خارجی خود دنبال می کند که نه آن چنان که باید در چارچوب آرمانهای انقلاب اسلامی می گنجد و نه آن گونه که باید در مسیر سیاست های رئالیستی تهران قرار دارد؛ آن نگاه به مسئله کشمیر از منظر حقوق بشر است. ببینید در این راستا نگاه های آرمانگرایانه و واقع گرایانه جمهوری اسلامی ایران می تواند در چارچوب "پروژه" قلمداد شود، ولی نگاه سوم که نوع نگاه حقوق بشری است، می تواند یک نگاه "پروسهای" باشد.
به عبارت دیگر جمهوری اسلامی ایران به دلیل ظلم ها و فشارهایی که به مردم کشمیر، صرف نظر از مسلمان و یا غیر مسلمان بودن آنها روا داشته می شود، حساسیت خود را نسبت به تحولات این منطقه نشان دهد. لذا ایران می تواند این گزینه را که یک گزینه لیبرالیستی است و در جهان امروز هم از این نوع نگاه حمایت و دفاع می شود، در دستور کار خود قرار دهد. چون همان گونه که اشاره کردم نگاه آرمان گرایانه و انقلابی ایران، تبعات و حساسیت های جدی برای تهران در بر خواهد داشت. همزمان با آن نگاه های رئالیستی نیز در خصوص مسئله کشمیر اساساً با ذات انقلاب اسلامی سازگار نیست. بنابراین نگاه سوم یا همان نگاه حقوق بشری به مسئله کشمیر می تواند یک راه حل درست، منطقی و عملی باشد. پیرو این نکته توصیه تهران به دهلی نو و اسلامآباد در خصوص حفظ خویشتنداری در قبال مسئله حساس کشمیر در این چارچوب قابل ارزیابی و بررسی است.
ولی برخی معتقدند که مواضع مقامات و مسئولین داخلی کشور در قبال مسئله کشمیر اکنون به طور غیر مستقیم و ضمنی موید نگاه پاکستان است. آیا این دست سخنان می تواند حساسیت هایی را در طرف هندی ایجاد کند؟
واقعیت امر این است که رابطه جمهوری اسلامی ایران و هندوستان، رابطه ای از سر نیاز از جانب هر دو طرف است؛ یعنی هندوستان به واسطه شرایط خود به ایران نیازمند است و ایران نیز به دلیل مشکلات و چالشهای خود، به خصوص در دوره تحریم به مناسبات اقتصادی خود با دهلی نو نیاز مبرم دارد. از این رو هندوستان زمانی نگران سیاست خارجی ما به ویژه در مسئله کشمیر خواهد شد که این تصور را داشته باشد اکنون ایران به صورت جدی و عملی حمایت خود را از پاکستان در قبال مسئله کشمیر به عمل آورده است که البته این تصور کمابیش در هندوستان وجود دارد و نمی توان منکر آن شد. چون هندوستان معتقد است ایران حتی در رژیم سابق نیز در مناقشات هندوستان و پاکستان همواره جانب اسلامآباد را گرفته است.
از این رو هندی ها معتقدند که جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل ماهیت "انقلابی" و "اسلامی" خود به طریق اولی جانب پاکستان را خواهد گرفت. این در حالی است که تهران فقط و فقط به واسطه نگرانی از وضعیت مردم کشمیر است که باید حساسیت خود را در چارچوب انسانی و حقوق بشری خواهد گرفت، بدون آنکه حمایت و جانبداری از پاکستان و یا هندوستان داشته یاشد. این موضع گیری، موضع گیری خواهد بود که تنها مردم کشمیر را مورد هدف قرار خواهد داد. یعنی جامعه هدف حساسیتهای جمهوری اسلامی ایران فقط وضعیت بغرنج مردم کشمیر است. از این رو چنین موضع گیری تمام شبهات را در خصوص مواضع و سخنان سران و مقامات داخلی کشور در قبال جانبداری از پاکستان و یا هندوستان در خصوص مناقشه کشمیر را از اذهان پاک خواهد کرد.
از طرف دیگر این را هم باید بگویم که اگرچه ایران در گذشته جانب پاکستان را در خصوص مسئله کشمیر گرفته، اما هیچ گاه این جانبداری امتیازی برای تهران در بر نداشته است. همین پاکستان در مواقع لازم، به خصوص در مسئله برخورد با تروریسم، حمایت لازم و قاطع خود را از ایران نداشته است. از طرف دیگر پاکستانی ها در قبال مسئله افغانستان با یک سیاست تمامیت خواهانه فقط به دنبال منافع خود هستند و از آن سو مناسبات گسترده نظامی، امنیتی، اقتصادی و سیاسی - دیپلماتیک خود را به طور چشمگیری با کشورهای حوزه خلیج فارس ارتقاء بخشیده اند و به ندرت جانب و ملاحظه پیشینه و سابقه فرهنگی و تاریخی روابط تهران و اسلام آباد گرفته اند. البته در آن سو هندوستان هم مشابه چنین رفتاری را با ایران در دستور کار دارد. یعنی هندی ها نیز بر اساس منافع ملی خود عمل می کنند. اما با این تفاسیر و در کل نمی توان منکر این واقعیت مهم شد که هم هندوستانه و هم پاکستان حساسیت جدی در قبال موضع گیری ایران پیرامون مسئله کشمیر دارند. لذا ایران فقط به دلیل نگرانی از وضعیت انسانی مردم کشمیر باید موضع گیری کند.
در سایه نکاتی که به آن اشاره داشتید اساساً منطقی است که ایران در خصوص میانجیگری پیرامون مناقشه کشمیر ورود پیدا کند، آن هم در شرایطی که ایران در دوره پهلوی یک بار توانسته است در سال 1972 میلادی با قرارداد "شمیلا" میان ذوالفقار علی بوتو، نخست وزیر وقت پاکستان و خانم ایندیرا گاندی، نخست وزیر وقت هندوستان یک توافقنامه موفق را به ثمر برساند؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که پاکستان به شدت تمایل دارد مسئله کشمیر از طریق فرایند های بین المللی پیگیری شود. یعنی اسلامآباد در تلاش است تا مسئله کشمیر را یک مسئله بین المللی جلوه دهد تا در سایه آن دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای با تلاش های میانجی گرایانه خود و یا "مساعی جمیله" این مناقشه کشمیر مدیریت کنند. این در حالی است که چنین تمایلی از جانب هندی ها وجود ندارد. یعنی هندوستان در تلاش است مسئله کشمیر را یک مسئله داخلی تلقی کند تا آن را از طریق ساز و کار داخلی و مطابق با اهداف و منافع خود به سرانجام برساند. لذا دهلی نو از ورود یک طرف ثالث در مسئله کشمیر خشنود نیست. البته مواضع این دو کشور یک مواضع صرفا دیپلماتیک و سیاسی است و اینگونه نیست که اساسا زمینه برای میانجی گری و ورود به مناقشه کشمیر وجود نداشته باشد.
لذا با ذکر این نکات، مسئله مهم اینجاست که هر بازیگر منطقه و یا فرامنطقهای که بخواهد به عنوان طرف ثالث و میانجیگر خود را وارد مناقشه هندوستان و پاکستان پیرامون مسئله کشمیر کند باید یک سیاست دقیق، هوشمند و در عین حال بی طرفانه را در پیش گیرد. یعنی کشوری که به واقع نگران وضعیت امنیتی منطقه باشد و شرایط امنیتی منطقه روی اقتضائات آن کشور اثر گذار باشد. علاوه بر اینها کشور مد نظر برای میانجیگری وجهه و اعتبار لازم را نزد هندوستان و پاکستان داشته باشد. با این وصف حتی اگر راه برای میانجیگری دیپلماتیک هم باز باشد، معلوم نیست اسلامآباد و دهلینو تا چه اندازه نقش تهران را به عنوان یک کشور میانجیگر قبول کنند.
از طرف دیگر چون میانجیگری نیازمند یک طرح کاملاً منطقی، هوشمندان و در عین حال کاربردی و عملیاتی است، ایران میتواند با یک گفت وگوی اولیه دیپلماتیک میان پاکستان، هندوستان و گروه های کشمیری، راه حل "کشمیر کوچک تر" را پیشنهاد دهد. به این معنا که منطقه "لاداخ" و "جامو" در قیمومیت هندوستان قرار گیرد که اکنون چنین است. در کنار آن دره کشمیر با مرکزیت "سرینگر" و بخشی از کشمیر پاکستان به صورت یک کشور مستقل درآید و درنهایت قسمتی از کشمیر هم در کنترل پاکستان باشد. لذا با فرض اینکه حساس تر شدن مناقشه کشمیر می تواند چالش ها و تبعات گسترده نظامی و امنیتی را برای منطقه در بر داشته باشد، به خصوص که طرفهای درگیر دو قدرت هستهای هستند و نیز با فرض اینکه دو طرف درگیر یعنی هندوستان و پاکستان اراده جدی برای مدیریت و حل مناقشه کشمیر دارند این پیشنهاد می تواند یک پیشنهاد کارساز، راهگشا و قابل طرح از سوی جمهوری اسلامی ایران باشد.
با توجه به این پیشنهاد اساساً ایران باید در قبال مناقشه کشمیر ورود پیدا کند یا خیر، به خصوص که برخی از کارشناسان معتقدند میانجیگری و توفیق احتمالی ایران در مدیریت و پایان دادن به این مناقشه نزدیک به ۸۰ ساله می تواند نفوذ، جایگاه و وزن سیاسی و دیپلماتیک ایران را، هم در پاکستان و هم هندوستان در کل منطقه شبه قاره به شدت افزایش دهد، آن هم در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران به واسطه مشکلات ناشی از تحریم به روابط اقتصادی با هندوستان نیاز دارد و از آن سو همکاریهای پاکستان در مقابله با تروریسم میتواند افزایش بیشتر امنیت را در مرزهای شرقی کشور به همراه داشته باشد؟
این نکته شما درست است. چون ایران در صورت موفقیت در میانجیگری میان هند و پاکستان بر سر مناقشه کشمیر می تواند جایگاه و وزن خود را در منطقه افزایش دهد. در این رابطه تهران میتواند به دو صورت این طرح را ارائه دهد؛ یک صورتش این است که جمهوری اسلامی ایران پیشنهادش را در یک موضع رسمی و اعلامی عنوان کند. اما این احتمال وجود دارد که با رد این پیشنهاد ایران از جانب هندوستان یا پاکستان و یا خود مردم کشمیر، لطمه جدی به وجهه و جایگاه جمهوری اسلامی ایران وارد شود. در شکل دیگر تهران میتواند از طریق سفرای خود در هندوستان و پاکستان و یا از طریق یک فرستاده ویژه و یا در گفت و گوهای مستقیم، اما محرمانه میان مقامات وزرای امور خارجه سه کشور (ایران، هند و پاکستان) این پیشنهاد خود را پیگیری کند که اگر احیانا در ادامه این پیشنهاد مورد پذیرش قرار نگرفت، لطمه ای به وجهه و پرستیژ جمهوری اسلامی ایران وارد نشود. ولی این بحران ها اساساً روزنه هایی برای نفوذ دیگر کشورها در دیگر مناطق قلمداد می شوند.
با این تفاسیر اگر چه جمهوری اسلامی ایران جمهوری اسلامی ایران از منظر رئالیستی در منطقه جنوب آسیا و شبه قاره از نفوذ لازم برخوردار است، اما نگاه حقوق بشری و انسان دوستانه ای که تهران به مسئله کشمیر دارد می تواند زمینه فعالیت دیپلماتیک ما در این رابطه شکل دهد. البته برای تحقق آن نیازمند یک وزارت امور خارجه فعال، پویا و پرتحرک هستیم، اما در کشور ما متاسفانه تمام بار سیاسی و دیپلماتیک بر دوش شخص وزیر امور خارجه است و بدنه وزارت امور خارجه عموما پویا و تصمیمساز نیست.
در این راستا من یقین دارم که نهایت تلاش های سفارتخانه های ما در هندوستان و پاکستان در قبال مسئله کشمیر به تهیه گزارشهای روزانه از این دو کشور و ارسال آن به تهران محدود خواهد بود و هیچ ذهن خلاق و پویایی برای ارائه یک پیشنهاد و یا انجام مذاکرات با مقامات دهلی نو و اسلام آباد در خصوص مناقشه کشمیر در این بدنه و سفرای ما وجود ندارند چون بدنه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در طول این سال ها یک بدنه تنبل، کم تحرک و غیر خلاق بوده که کم کاری های فاحشی داشته ند. شاهد این مدعا هم عدم فعالیت دیپلماتیک سفرای ما در این کشورها با گذشت چندین هفته از تصمیم هندوستان در منطقه کشمیر است.
نظر شما :