زادگاه ابومصعب الزرقاوی نوع دیگری از سلفی گری را دنبال می کند
درباره سلفی گری اردن
نویسنده: محمد عشوری مقدم، کارشناس مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا
دیپلماسی ایرانی: مدتی قبل، دوستی درباره حوادث زرقاء و سلفگرایی در اردن و تاثیرات آن در منطقه پیامی فرستاد که پی بردم باز هم مسئله تمایز قائل نشدن میان طیفهای مختلف سلفی موجب بروز اشتباهاتی شده است.
سال ۲۰۱۱ در اثنای ناآرامیها در شهر زرقاء وقتی رسانه ها از حضور «سلفیهای جهادی» در آن حوادث نوشتند طبعا آن اتفاقات برای «سلفیهای سنتی» در اردن گران تمام شد. این را نوشتم تا هم یک تمایز واضح درباره نگاه دو طیف رایج سلفگرایی به مسئله «اطاعت یا خروج بر حاکم» را یادآور شوم و هم برای کسانی که علاقهمند به تحقیق در این موضوع هستند منبعی معرفی کنم.
شیخ «علی الحلبی»، یکی از بارزترین شاگردان شیخ آلبانی و از شیوخ جریان سلفی سنتی در اردن، همان زمان مقالهای نوشت که دستکم در آن برهه بسیار تعیین کننده بود. مقاله ای با عنوان «السلفیه براء من احداث مدینه الزرقاء» (سلفیه، مبرا از حوادث شهر زرقاء) که البته هنوز در سایت شیخ موجود است.
حوادث زرقاء (زادگاه ابومصعب الزرقاوی) که با قاطعیت توسط نیروهای امنیتی اردن پایان یافت اما بحث ها درباره ماهیت سلفگرایی را دوباره مطرح کرد. اینکه اساسا سلفیه چه نگاهی به بحث خروج یا تظاهرات علیه حاکم دارد مسئلهای بود که فراتر از اردن در دیگر محافل اسلامی مطرح بود. همین مسئله البته در درک گفتمان اسلامی امروز در جامعه اردن نیز مهم است.
پژوهشگرى که تحقیق در اینباره برایش مهم است باید شیخ آلبانی را در گفتمان سلفگرایی اردنی محور قرار دهد، کسی که افکارش اگرچه مستقل از سلفگرایی «مدخلی» سعودی بوده اما در «حرمت فعالیت سیاسی و خروج علیه حاکم» به مثابه یک «اصل» تفکرش شباهت زیادی به مدخلیها داشته است.
در سلفگرایی سنتی اردن «طاعه ولاه الامر» یک مبدأ است. برای کسانی که میخواهند به درک جدیتری از چرایی روند متفاوت تحولات بهار عربی در اردن برسند، مرور فتاوای شاگردان مکتب آلبانی را توصیه میکنم. (نمى گویم اینقدر تعیین کننده است اما دستکم مثلا از الگوى مصر متفاوت است) برای نمونه بار دیگر شیخ علی الحلبی را مثال میزنم که نه تنها اِبراز مخالفت ضد دولت به سبک «جهادگرایی سلفی» را محکوم میکند بلکه حتی اعتراض مسالمتآمیز اصلاحطلبانه علیه حاکمیت را نیز بر نمیتابد. مشخصا کتابی که شیخ حلبی در این باره نوشته کتابی است با عنوان «هذه هی السلفیه دعوه الإیمان و الأمن و الأمان المنهجیه العلمیه التربویه». در سی صفحه ابتدایی کتاب، پس از آنکه حلبی از ملک عبدالله دوم با عنوان «ولی امرنا» یاد می کند به وضوح به مباحث نظری در دفاع از اصل تزکیه و تربیت و مخالفت با حضور در عرصه سیاسی پرداخته است.
با این حال، حلبی در «البراهین الواضحات» درباره انقلابهای عربی و تظاهراتها، آنجا که آن را یک «نقشه خارجی» برای تقسیم کشورهای اسلامی و ترسیم «خاورمیانه جدید» میداند تعابیرى جالب دارد. آنجا که میگوید کسانی که به تظاهرات میروند تنها با حرکت انگشتان دست در فیس بوک حرکت میکنند «توجَه وتحرکَ مِن خِلال فیس بوک و ما ادراک ما الفیسبوک.»
این البته همه ماجرا نیست و بحث از شاگردان مکتب آلبانی و تمایز آن با دیگر سلفگرایان و به ویژه رویکرد و تعامل حاکمیت با آن و با طیفی مثل اخوان، مجالی دیگر می طلبد.
نظر شما :