شرایط امروز ایران به شدت متفاوت از ایام پیش از سال ۱۳۹۲

۱۶ تیر ماه تعیین کننده آینده مناسبات برجامی ایران/نگذاریم اروپا به امریکا بپیوندد

۰۸ تیر ۱۳۹۸ | ۱۴:۰۰ کد : ۱۹۸۴۵۱۸ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
علی بیگدلی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی پیرامون تاثیر نشست معاونین وزرای امور خارجه کمیسیون مشترک برجام بر مناسبات ایران و قاره سبز تصریح کرد: میان آن چیزی که مد نظر ایران است و آن چیزی که اکنون اروپایی ها ادعای عملیاتی شدن آن را دارند، فاصله بسیار معناداری است. پس نشست دیروز وین عملاً وضعیت ۵۰ روز اخیر بعد از ۱۸ اردیبهشت ماه را تداوم بخشید. به عبارت دیگر نشست دیروز کمیسیون مشترک برجام، نه مناسبات تهران و قاره سبز را که به حالت شکننده رسیده است، بدتر کرد و نه توانست آن را از حالت بحرانی خارج کند.
۱۶ تیر ماه تعیین کننده آینده مناسبات برجامی ایران/نگذاریم اروپا به امریکا بپیوندد

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – کمیسیون مشترک برجام که دیروز جمعه ۷ تیرماه در وین و در سطح معاونان وزیر امور خارجه کشورهای 1+4 برگزار شد با بیانیه ۹ ماده ای به کار خود پایان داد. با توجه به نزدیک شدن پایان وعده ۶۰ روزه تهران و احتمال ورود به گام دوم در کاهش تعهدات هسته ای، سطح و میزان تکاپوی سیاسی و دیپلماتیک تروئیکای اروپایی برای عدم اجرایی شدن این گام شدت یافته است؛ تلاش هایی که از نگاه تهران به هیچ وجه کافی نبوده و اساسا متناسب با سطح انتظارات ایران نیست. در سایه شرایط حساس کنونی آیا نشست دیروز معاونین کمیسیون مشترک برجام و نشست احتمالی در سطح وزرای امور خارجه می تواند آخرین حضور و مذاکرات دیپلماتیک ایران و اعضای 1+4 در هتل پله کوبورگ وین باشد و یا اینکه شرایط برای تداوم همکاری ها بعد از ۱۸ تیر ماه وجود خواهد داشت؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گپ و گفتی را با علی بیگدلی، استاد دانشگاه، نویسنده، کارشناس مسائل بین الملل و پژوشگر حوزه آمریکا و اروپا ترتیب داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:

در حالی که به روزهای پایانی ضرب الاجل ۶۰ روزه تهران نزدیک می‌شویم، از یک سو فعالیت‌های دیپلماتیک کشورهای اروپایی به مقصد تهران با سفر هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان، هلگا اشمید، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، امانوئل بن، مشاور ارشد مکرون و اندور موریسون، معاون وزیر امور خارجه انگلستان افزایش پیدا کرده است. در آن سو تهران نیز خود را مهیای عملیاتی شدن گام دوم کاهش تعهدات هسته ای با افزایش سطح غنی سازی می کند که می تواند تلاش عملیاتی ایران برای خروج از برجام هم تلقی شود. در این میان دیروز جمعه در وین شاهد برگزاری نشست کمیسیون مشترک اعضای برجام در سطح معاونین وزرای امور خارجه بودیم که تلاشی برای حفظ مناسبات شکننده این روزهای تهران و قاره سبز به شمار می رود. با توجه به خروجی نشست دیروز، شرایط را چگونه ارزیابی می کنید؛ آیا برجام نفس های آخر خود را می کشد یا با برخی وعده های جدی و البته تکراری اروپا می توان امید به حفظ توافق هسته ای و عدم ورود تهران به گام دوم داشت؟

قبل از اینکه به نشست دیروز جمعه کمیسیون مشترک برجامی در وین بپردازم باز بر این نکته تاکید می کنم که جمهوری اسلامی ایران حتی المقدور نباید اجازه دهد که اروپایی ها به حلقه ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به خصوص عربستان سعودی و امارات متحده عربی بپیوندند. چون در این صورت اجماع جهانی علیه تهران به نهایت خود می رسد. 
در خصوص نشست وین من معتقدم که اروپایی ها باز از حربه اینستکس برای نگهداری تعهدات برجامی ایران و حفظ توافق هسته ای استفاده کردند، اگرچه این بار لحن اروپایی ها در خصوص اینستکس و اجرایی کردن این ساز و کار مالی بسیار جدی بود، اما من معتقدم که نباید در خصوص عملیاتی شدن آن چندان امیدوار بود، چرا که اساساً شرایط عملیاتی شدن آن در بستر این میزان تحریم‌های جدی ایالات متحده آمریکا بسیار دور از واقعیت است. البته طبق مواضع سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه و نیز برخی گفته های دیگر اعضا مانند خانم ها هلگا اشمید قرار است سازوکار مالی اینستکس طی روزهای آتی اولین تراکنش مالی خود را انجام دهد، اما آن گونه که از گفته های آقای عراقچی پیداست این میزان از تعهدات اروپایی ها حتی در صورت عملیاتی شدن متناسب با سطح انتظارات تهران نیست، چرا که ایران روی مسئله فروش نفت و اعطای یک خط ویژه اعتباری در سطح میلیارد دلاری به شدت مُصر است. پس ایران اساساً تراکنش چند میلیون یورویی اینستکس برای تامین کالا و دارو را برای عدم ورود تهران به گام دوم برای افزایش سطح غنی سازی کافی نمی داند. لذا آماده کردن چند موسسه و بانک درجه سه اروپایی برای برخی مناسبات و تراکنش های جزئی در سطح خرید کالا و دارو کار بسیار سخت و پیچیده ای نیست. 
از این رو میان آن چیزی که مد نظر ایران است و آن چیزی که اکنون اروپایی ها ادعای عملیاتی شدن آن را دارند، فاصله بسیار معناداری است. پس نشست دیروز وین عملاً وضعیت 50 روز اخیر بعد از 18 اردیبهشت ماه را تداوم بخشید. به عبارت دیگر نشست دیروز کمیسیون مشترک برجام، نه مناسبات تهران و قاره سبز را که به حالت شکننده رسیده است، بدتر کرد و نه توانست آن را از حالت بحرانی خارج کند.

در آن سو علاوه بر حرکات دیپلماتیک اروپایی ها به مقصد تهران شاهدیم که امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه 27 ژوئن (6 تیر) عنوان داشت در حاشیه اجلاس جی 20 در اوزاکای ژاپن با دونالد ترامپ برای برداشتن برخی از تحریم های ایران در راستای کاهش تنش تهران – واشنگتن مذاکره خواهد کرد. آیا این دست اقدامات می تواند مناسبات حساس کنونی را تا اندازه ای تعدیل بخشد؟

اساساً این دست مواضع و سخنان امانوئل مکرون علی‌رغم این که مثبت و سازنده هستند، اما بیشتر شبیه به یک شوخی و جوک سیاسی است. چرا که دونالد ترامپ به هیچ وجه حاضر نخواهد شد که تحریم های خود علیه ایران را تعدیل بخشد. او راهبرد افزایش تحریم و فشار برای کشاندن ایران پای میز مذاکره را در دستور کار دارد. چبه گونه ای که حتی  کار به تحریم رهبری و وزیر امور خارجه هم کشیده شده است. از طرفی دیگر خود مکرون از جایگاه لازم برای چنین درخواستی از دونالد ترامپ برخوردار نیست، چرا که با توجه به میزان اختلاف نظر دو رئیس جمهور بسیار بعید است دونالد ترامپ به خواسته مکرون پاسخ مثبت دهد؛ اگرچه تا به این لحظه هم خبری هم از این اتفاق و درخواست فرانسه از آمریکا از نشست جی ۲۰ مخابره نشده است. 

علاوه بر بیانیه ۹ ماده ای نشست کمیسیون مشترک برجام قرار است طی روزهای آتی نشست وزرای امور خارجه اعضای توافق هسته ای هم برگزار بشود. آیا از این نشست احتمالی می توان شاهد خروج دستاوردی ملموس بود یا در سایه نکات شما، اختلاف نظر آن قدر جدی است که نمی توان امیدی به بهبود و تعدیل شرایط داشت؟

اکنون وضعیت دچار یک ابهام و در عین حال پیچیدگی بسیار است. علیرغم این که سطح انتظارات دو طرف از یکدیگر بسیار زیاد است، اما در عین حال، نه تهران و نه اروپا علاقه ای به خروج از برجام و مرگ توافق هسته ای ندارند. لذا از انجام اقداماتی که باعث این اتفاق بیفتد دوری خواهند گزید. اتفاقاً با نزدیک شدن به 16 تیر شاهد هستیم که اروپایی‌ها تحرکات دیپلماتیک خود را به شدت افزایش داده‌اند تا بتوانند مانع از مرگ بر جام شوند. ولی در مجموع من معتقدم که نشست آتی وزرای امور خارجه اعضای توافق هسته ای هم می تواند چیزی به شبیه به نشست دیروز کمیسیون مشترک اعضای برجام در سطح معاونین وزراء باشد. یعنی دوباره تهران خواسته های خود را تکرار کند و از آن سو اروپایی‌ها هم وعده عملیاتی شدن اینستکس را بدهند. چیزی که در این بین تعیین کننده خواهد بود اقدام تهران است. یعنی باید دید که جمهوری اسلامی ایران در قبال تعهدات برجامی خود تا قبل از 16 تیر چه واکنشی انجام خواهد داد؟ 

از نگاه شما و با توجه به نکاتی که اشاره شد آیا تهران باید به سمت عملیاتی شدن گام دوم در کاهش تعهدات هسته ای خود که یقینا اقدام حساسیت برانگیزی است، پیش رود. چون شما به صراحت از فاصله جدی سطح انتظارات تهران و قاره سبز گفتید، یا این که مطرح کردن تهدید 16 تیر ماه به صورت یک تهدید لفظی از جانب ایران کفایت می کند؟

همان گونه که اشاره داشتم تهران حتی المقدور باید بتواند اروپایی‌ها را در جرگه اعضای برجامی نگه دارد. لذا منطقی آن است که شرایط را برای افزایش تهدیدات لفظی خود در خصوص کاهش تعادل هسته ای انجام دهد، اما در عین حال با حداقل تعهدات اروپایی ها خود را هماهنگ کند و در ادامه ایران به تدریج قاره سبز را وادار به افزایش و گسترش سطح تعهدات خود متناسب با انتظاراتش کند. البته در آن سو این احتمال هم وجود دارد که تهران در یک واکنش قاطع به سمت عملیاتی شدن گام دوم برای افزایش سطح غنی سازی پیش رود که در آن صورت تمام معادلات به هم خواهد خورد و عملاً شرایط برای خروج از برجام و مرگ توافق هسته ای شکل خواهد گرفت. لذا اقدام 16 تیر ماه ایران اقدام بسیار خطرناکی است که باعث خواهد شد تا پرونده ایران دوباره به شورای امنیت ارجاع داده شود. بنابراین اگر چه لازم است که جمهوری اسلامی ایران در قبال یک سال تحریم و فشار ظالمانه و یک جانبه ایالات متحده آمریکا واکنش لازم و قاطعی را از خود نشان دهد و نسبت به بدعهدی های اروپایی ها هم انتقادات جدی داشته باشد تا بتواند به حقوق برجامی خود دست پیدا کند. اما باید به حساسیت شرایط کنونی هم واقف باشیم که اقدامات ما بعد از 16 تیر ماه می تواند شرایط را از این هم بدتر کند. لذا ایران در یک حالت بلاتکلیفی و ابهام قرار دارد که، نه منطقی است به طور کامل از برجام خارج شود و نه سکوت کاملی هم در برابر فشارهای آمریکا و بدعهدی اروپا داشته باشد. پس در این شرایط متناقض، تهران باید یک هوشمندی سیاسی و انعطاف دیپلماتیک را اتخاذ کند تا در بستر حداقل ها به حداکثر انتظارات خود برسد. چون در غیر این صورت ایالات متحده آمریکا خواهد توانست ائتلاف جهانی مدنظر خود علیه جمهوری اسلامی ایران را با ارجاع پرونده ما به شورای امنیت شکل دهد.

ولی بسیاری بر این باورند که چه پرونده ایران به شورای امنیت کشیده شود یا نشود، تاثیر چندان زیادی بر مناسبات و شرایط کنونی کشور، به خصوص در حوزه تجاری و اقتصادی نخواهد داشت. چون در حال حاضر کشور با سخت‌ترین تحریم‌های ایالات متحده آمریکا مواجه است، به گونه ای که حتی کشورهای اروپایی هم در خصوص خرید نفت از ایران و گشایش اعتبارات بانکی هم نتوانستند کاری برای ایران انجام دهند. لذا ایران نمی‌تواند از یک سو متحمل فشارها و تحریم ها باشد و از سوی دیگر خود را از حقوق هسته ای محروم کند. پس تهران باید بعد از16 تیر ماه به سمت احقاق حقوق از دست رفته هسته ای خود بعد از برجام گام بردارد. پاسخ و تحلیل شما به این دست مواضع چیست؟

من قبلا هم اشاره کردم که باید ایران یک واکنش جدی در قبال تحریم‌های آمریکا و بد عهدی های اتحادیه اروپا انجام دهد، اما باید این اقدام و واکنش جدی ما در عین حال بسیار سنجیده و دقیق باشد و نسبت به تبعات آن آگاهی لازم را داشته باشیم. چون اگر بعد از 16 تیر ایران به سمت افزایش سطح غنی سازی برود و پرونده دوباره به شورای امنیت ارجاع یابد مسئله دیگر تحریم‌های ایالات متحده آمریکا نیست، بلکه با اجماع جهانی علیه تهران، شرایط به جایی خواهد رسید که علاوه بر ایالات متحده آمریکا، تحریم های شورای امنیت و اتحادیه اروپا دوباره علیه ایران اعمال خواهد شد؛ در آن صورت حتی منافع حداقلی برای گشایش مناسبات تجاری هم بسته خواهد شد. چون اکنون تنها شاهد تحریم‌های آمریکا علیه ایران هستیم و در این رابطه مخالفت های جدی جهانی با اقدامات کاخ سفید وجود دارد. لذا از نظر حقوقی کشورها می‌توانند تلاش‌هایی را برای ایجاد حداقل مناسبات تجاری با ایران داشته باشند. اما در صورتی که پرونده ما به شورای امنیت ارجاع پیدا کند، وضعیت به شدت متفاوت خواهد بود.
از طرف دیگر ما نباید مسئله را فقط در حوزه اقتصادی و تجاری ببینیم. اگر پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع پیدا کند و تهران به تذکر این شورا گوش ندهد، دوباره کشور به ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل خواهد رفت و در آنجا مناسبات امنیتی و نظامی علیه ما به نقطه حساس و شکننده ای خواهد رسید. در این صورت همه کشورهای عضو سازمان ملل، حتی روسیه و چین که اکنون از متحدین ما به شمار می روند هم به تبعیت از قطعنامه های شورای امنیت مجبور خواهند شد. اگر اجماع جهانی علیه ایران شکل بگیرد و شاهد بازگشت قطعنامه ها و قرار گرفتن ایران در ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل باشیم، آن گاه ما شاهد فشارهای متفاوتی از الآن خواهیم بود. نباید وضعیت امروز ایران را با سال ۹۲ مقایسه کنیم. اکنون هیچ قطعنامه ای علیه ایران وجود ندارد؛ سازمان ملل و شورای امنیت در نشست های متعدد پشتیبانی جدی از ایران داشته اند و اکنون ایالات متحده آمریکا و به خصوص شخص دونالد ترامپ در یک انزوای جهانی  قرار دارد. نباید با اقدامات حساسیت برانگیز خود وضعیت را برعکس کنیم و ایران را در انزوا قرار دهیم. اگر چه باید در قبال تحریم های آمریکا و بدعهدی های اروپا هم واکنش جدی و البته منطقی داشته باشیم.


( ۱۲ )

نظر شما :

احسان ۰۸ تیر ۱۳۹۸ | ۱۶:۲۴
در دور تازه تبلیغات یاران آمریکا در ایران دوباره رویکرد ضعف و انفعال و سازش بی مورد دیده میشود بله اروپایی ها حق دارند ما را جدی نگیرند ما داعیه حکومت دینی را داریم اما به آموزه های دینی خودمان عمل نمی کنیم وعده پوچ تبلیغاتی میدهیم و پوچی وعده هایمان را هم در بوغ و کرنا میکنیم امروز حتی به وعده قبلی مان در گذار از حد برجامی توانایی هسته ای هم عمل نکرده ایم در حالی که باید ۶ تیر ماه از آن میگذشتیم زمانی که موگرینی مصاحبه میکند و می گویید در خصوص کاهش تعهدات ایران در برجام مبنای ما گزارشات آژانس است نه تبلیغات یعنی آنها سستی وعده های سیاست مداران ما را درک کرده اند باعث تاسف است که دوباره سرنوشت کشور را داریم به یک وعده از پیش شکست خورده پیوند می زنیم حال آنکه رویکرد تازه ما میتوانست علاوه بر افزایش روحیه ملی برگه های برنده را برای ما افزایش دهد اینستکس یک وعده پوچ است که حتی نفت در برابر غذا هم نیست و تازه به راحتی تحریم خواهد شد سستی ما باعث شده که به این کمترین وعده هم دلخوش باشیم اینکه امروزخود را گرفتار برجامی کنیم که جز ایجاد فشار مضاعف و از بین بردن کارت های برنده برای ما چیزی ندارد و طرفهای دیگر معامله را در موقعیتی قرار داده که بدون دادن هیچ هزینه ای ما را چنان تحت فشار قرار دهند که به کمترین امتیاز های واهی هم دلخوش باشیم افتخار بزرگی است؟ تاریخ ثابت خواهد کرد برجام برای ما نه یک پیروزی بزرگ که شکستی تاریخی در دیپلماسی است که به راحتی یکی از عناصر قدرت ملی ما را به یغما برد و با این رویکرد منفعلانه حال حاضر علی رغم هزینه کرد بسیار زیاد باید توانایی های قبل از برجام را رویایی دست نیافتنی ببینیم و تازه چنان در نقطه ضعف قرار گیریم که به راحتی شروط واهی برای حداقل ها را بپذیریم و دها پروتکل که امنیت ملی ما را به خطر خواهد انداخت به ما تحمیل خواهد شد از جمله fatf و cft که تحریم ها را گسترده تر خواهد کرد بله این یک نقطه سیاه در تاریخ ملتی است که با این روند و از دست رفتن عناصر قدرت ملی خود در ورطه سقوط خواهد بود ما حتی به جای اینکه از اروپا بخواهیم به وعده های برجامی اش عمل کند خود را گرفتار وعده ای دیگر میکنیم این اگر بلاهت نباشد حتما خیانت است که به این وعده دل خوش کنیم نباید اجازه دهیم کشور به طرز ناخوش آیندی وارد بازی مذاکره های بیهوده شود و به علت ضعف هر روز امتیاز های بیشتری از دست بدهد این یک حقیقت است که تا کنون ما هر آنچه وعده داده ایم عمل کرده ایم و دستمان هنوز خالی است و تا سخن از پایان کار به میان می آید طرف مقابل حق خود می داند که ما را بازخواست کند جای شگفتی است که متاسفانه برخی تحلیل گران در ایران نمیخواهند تجربه مکرر را کنار بگذارند و دقیقا در مسیری حرکت میکنند که پیش از این تجربه شده جای شگفتی نیست اگر موج تازه ای در طی چند روز آینده ایجاد شود که مشابه برجام آینده را این بار به اینستکس پیوند بزند تا افکار عمومی از آنچه رخ میدهد گمراه شود و جامعه را از ترس شورای امنیت و اروپا به ورطه خطرناک دیگری وارد نماید به واقع اگر حتی پرونده ایران به شورای امنیت باز گرد چه خواهد شد آیا بیش از آنچه امروز در آن گرفتاریم خواهد شد؟آیا جز این است که هم اکنون نیز تحت بزرگترین تحریم های تاریخ هستیم آیا باید دلمان را به حمایت های لفظی بی خاصیت اروپایی خوش کنیم که در همراهی با آمریکا در حال اجرای عملیات فریب است؟ زبان امروز دنیا زبان قدرت است نه ضعف ما با انجام گفتگو های برجام در واقع درب جعبه ای را باز کردیم که در نهایت درون آن برای ما خالی خواهد بود و کسی در آینده برای اخلاق مداری بیهوده مادر اجرای تعهدات برجامی ارزشی قائل نخواهد بود بلکه به حماقت ما خواهند خندید که به راحتی با وعده های پوچ هر روز عناصر اقتدار ملی خود را از دست دادیم تا فلان گروه ودسته مستمسکی برای برد در انتخابات پیش رویش را داشته باشد این یک فاجعه ملی است که منافع ملی را ذبح کنیم تا به اهدافمان برسیم
حامد ۰۸ تیر ۱۳۹۸ | ۱۶:۳۰
این که همش شد حرف. نگفتید دقیقا ایران چه واکنش جدی داشته باشه که حساسیت هم ایجاد نکنه؟ اصلا مگه میشه همچین چیزی.
خسرو ۰۸ تیر ۱۳۹۸ | ۲۰:۳۶
این یعنی اینکه نمی دانیم چکار کنیم ، در آچمز هستیم برای اینکه نبازیم باید بازی را به هم بزنیم ، مثلا انتخابات مجلس و ریاست جمهوری انجام دهیم ، و تا مدتها رییس جمهور و رییس مجلس جدید در مورد مسائل صحبت کنند
حامد ۱۰ تیر ۱۳۹۸ | ۱۷:۵۷
استاد دانشگاه، نویسنده، کارشناس مسائل بین الملل و پژوشگر حوزه آمریکا و اروپا ، حداقل یک راهکار می فرمودید. بالاخره این همه پژوهشگری باید بتواند به دیپلماسی کشور ، پیشنهادی بدهد .