لزوم تکرار دیدار هلسینکی

واشنگتن و مسکو می توانند به مصالحه برسند؟

۱۳ فروردین ۱۳۹۸ | ۱۰:۱۲ کد : ۱۹۸۲۵۱۵ اخبار اصلی آمریکا آسیا و آفریقا
ترامپ امیدوار است که دولت مادورو را که به شدت مشغول نابود کردن ونزوئلاست، برکنار کند و مسکو فعالانه با تلاش های واشنگتن مقابله می کند. واشنگتن تاکید دارد که مسکو وارد این مساله نشود، اما چرا کسی و به ویژه ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه باید چنین تهدیدی را جدی بگیرد؟ ایالات متحده مرتبا در نزدیکی مرزهای روسیه فعالیت می کند و به طور موثر روسیه را به عکس العمل وا می دارد...
واشنگتن و مسکو می توانند به مصالحه برسند؟

نویسنده: داگ باندو

دیپلماسی ایرانی: جدیدترین بحران در جهان این مرتبه در آمریکای لاتین و نه در خاورمیانه، رخ داد. دولت دونالد ترامپ امیدوار است که دولت فاجعه آمیز نیکلاس مادورو، رئیس جمهوری ونزوئلا را که به شدت مشغول نابود کردن کشورش است، برکنار کند. اگرچه به نظر می رسد این مساله چندان برای روسیه نگران کننده نباشد، اما مسکو فعالانه با تلاش های واشنگتن مقابله می کند.

واشنگتن طبق روال معمول تاکید دارد که مسکو وارد این مساله نشود، اما چرا کسی و به ویژه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه باید چنین تهدیدی را جدی بگیرد؟ ایالات متحده مرتبا در نزدیکی مرزهای روسیه فعالیت می کند و قصد دارد جای پای ناتو را در چند صد کیلومتری مسکو محکم کند. اهداف واشنگتن اهمیتی ندارد، آنچه اهمیت دارد این است که به طور موثر مسکو را به عکس العمل وا می دارد. به همین دلیل است که روسیه فعالیت خود را در کوبا که یک انقلاب شکست خورده دیگر است، افزایش داده.

سیاست ایالات متحده در رابطه با روسیه به یک آشفتگی ناامید کننده تبدیل شده است. زمانی در تاریخ بوده که آمریکا و روسیه دوست یکدیگر به شمار می رفتند. برخلاف کشورهای پیشروی اروپایی، روسیه طی جنگ داخلی ایالات متحده جانب داری نکرد. آمریکا هم از مداخله در جنگ های اروپا با روسیه از جمله جنگ کریمه و درگیری ها در بالکان که نهایتا به جنگ جهانی اول انجامید، خودداری کرد.

اما درگیری آخر جرقه ای برای آغاز جنگ سرد شد و مسکو و واشنگتن با یکدیگر دشمن شدند و در تحولات بعدی ایالات متحده و اتحادیه اروپا به طور مداوم موضع گیری علیه روسیه را تشدید کردند و ناتو را با مشارکت متحدان پیشین آن و حتی برخی از کشورهای شوروی سابق تشکیل دادند.

در ابتدا به نظر می رسید که پوتین یک دشمنی شخصی با غرب دارد. اما پوتین خیلی بیشتر از آنچه غرب تمایل به باور آن دارد، نماینده مردمانش است و روسیه در کل رفتارهای غرب در حوزه بالکان، گرجستان و اوکراین را خصمانه می داند. واکنش مسکو به این اقدامات ضد روسی، الحاق کریمه به خاک خود پس از حدود 6 دهه درگیری بود. نتیجه، دشمنی های جدیدی بود که وخامت روابط دوجانبه را تشدید کرد. تحریم های غرب هم بدون هیچ تاثیر مشهودی بر روابط مسکو، صرفا روابط آن با واشنگتن را بدتر کرد.

روسیه در انتخابات ایالات متحده مداخله، با اهداف غیرواقع گرایانه آمریکا در سوریه مقابله و موقعیت خود را در رابطه با کره شمالی تقویت کرد و روابط با جمهوری خلق چین را گسترش داد و نفوذ خود در آمریکای لاتین را بیشتر کرد. تنها مداخله در انتخابات بود که مستقیما با منافع حیاتی ایالات متحده ارتباط داشت و این در حالی بود که واشنگتن خود بارها در رای گیری های دیگر کشورها مداخله کرده بود. باقی موارد اگرچه برای واشنگتن ناخوشایند محسوب می شد، اما با توجه به رفتارهای آن چندان تعجب آور نبود.

همه اینها نشان می دهد که زمان آن رسیده دو طرف مذاکره را مد نظر قرار دهند. ترامپ باعث شده که دموکرات های لیبرال و جمهوری خواهان نومحافظه کار به این نتیجه برسند که روسیه تهدید بزرگ بعدی برای ایالات متحده است. اما این بی معناست. روسیه اکنون پوسته ای از شوروی سابق است. پوتین بی رحم است اما استالین نیست. بر خلاف اتحاد جماهیر شوروی، روسیه به دنبال تغییر شکل جهان نیست. دولت پوتین ارتش روسیه را بازسازی کرده، اما هنوز هم کمتر از سعودی ها برای دفاع هزینه می کند.

شاید ناراحت کننده ترین مساله برای ایالات متحده، تلاش های جهانی روسیه در مسیری مغایر با سیاست های آمریکا باشد. اما عامل این مساله هم اقدامات واشنگتن علیه مسکو بوده است. می توان گفت این تمایل آمریکا به کمک به حتی القاعده علیه دولت سوریه بود که سبب شد روسیه نقش دشمن تروریسم را ایفا کند. در حال حاضر، مداخله های مسکو در نیمکره غربی مهم ترین مساله برای واشنگتن است. اگرچه تحولات چندان اهمیتی ندارند، اما روسیه هم در کوبا و هم در ونزوئلا به انقلاب های شکست خورده کمک و آنها را در مقابل آمریکا به صف می کند.

اولین مساله این است که آمریکا و غرب باید بپذیرند که روس ها از ناتو در هراسند و از این رو، گسترش مشتریان دفاع مشترک تا نزدیکی مرزهای روسیه هیچ کمکی به بهبود روابط نمی کند و در عین حال به مسئولیت مالی و نظامی ایالات متحده می افزاید بدون اینکه دستاوردی برای آن داشته باشد. غرب باید بپذیرد که دوره توسعه ناتو پایان یافته است.

مساله دیگر شرایط کریمه است. غرب باید بپذیرد که کریمه دوباره به اوکراین بازگردانده نمی شود چراکه مردمان آن می خواهند بخشی از جمعیت روسیه باشند. تحریم ها علیه روسیه در رابطه با این موضوع کاری از پیش نبرده و نمی برند و باید لغو شوند.

در آمریکای لاتین، دولت ترامپ باید دکترین مونرو (سیاست مخالفت با استعمار اروپایی در آمریکا که در 1823 آغاز شد و در عین حال به خودداری از مداخله در مستعمره ها و مسائل داخلی کشورهای اروپایی نیز اشاره دارد) را احیا کند. مداخله روسیه اگرچه به اندازه جنگ سرد وخیم نیست، اما همچنان مخرب است. طبق گزارش های منتشر شده، روسیه از دولت ها در کوبا و در ونزوئلا حمایت می کند که این خوشایند ایالات متحده نیست. با این حال، واشنگتن باید در خصوص این دو کشور خویشتنداری پیشه کند. دیگر کشورها همیشه می توانند مطابق منافع خود ارتباط با یکی از قدرت های موجود را برگزینند، اما مسکو و واشنگتن باید از اقدام علیه یکدیگر در مناطق مورد توجه دو طرف خودداری کنند.

ترامپ مدت ها پیش گفت که به دنبال روابطی متفاوت با مسکو است. او برای دستیابی به چنین هدفی باید یک سری مذاکرات گسترده با پوتین داشته باشد. اهداف ترامپ باید مشخص باشند و مذاکرات باید در فضایی شفاف صورت بگیرند. در چنین شرایطی است که منتقدان ترامپ مجبور می شوند هدف خود را از مقابله با مسکو آشکارا بیان کنند. در حال حاضر شرایط مخاطره آمیز و ناامید کننده به نظر می رسد، اما شاید ترامپ بتواند راه خارج شدن از بحران را با تکرار دیدار هلسینکی با پوتین، پیدا کند.

منبع: امریکن کانزروتیو / مترجم: طلا تسلیمی

کلید واژه ها: روابط مسکو و واشنگتن سابقه روابط دوستانه روسیه و آمریکا دکترین مونرو لزوم مذاکره واشنگتن با مسکو کریمه درگیری های اوکراین و روسیه توسعه ناتو


( ۲ )

نظر شما :