جنگی که مادر همه جنگ ها خواهد بود
بهانه جویی امریکایی ها برای جنگ با ایران
دیپلماسی ایرانی: از قرار کسانی در خاورمیانه و واشنگتن عزم خود را جزم کرده اند که ماشین جنگی امریکا را به کار اندازند و مسئله ایران را یک بار برای همیشه حل کنند؛ کار از تهدید لفظی به "رژیم چینج" گذشته است، دنبال سازوکارهای تحقق آن هستند؛ مخالفت روسیه و چین به جای خود، خیلی از تحلیلگران به واقع نگران وقوع جنگی جدی در خاورمیانه اند.
کره شمالی و ونزوئلا البته از دغدغه های ایالات متحده اند، ولی ایران محتمل ترین هدف برای شروع جنگی تازه است؛ جنگی که به عربستان و اسرائیل محدود نمی ماند و کارش به سوریه و لبنان و یمن و عراق هم خواهد کشید، چیزی که شیخ دیپلمات آن را مادر همه جنگ ها نامیده است.
ژنرال های کاربلدی مثل متیس و کلی و مک مستر هم دیگر کنار ترامپ نیستند که هشدار برای عواقب جنگ بدهند، امروز پمپئو و بولتون با مهارت غریبشان می توانند با آزادی عمل بیشتری کار را پیش ببرند؛ کمیته ملی دموکرات ها در کنگره در قطعنامه ای خواستار برگشت امریکا به توافق هسته ای شد، ولی کیست که نداند ایران در میان دموکرات های قدرتمند هم محبوبیتی ندارد و تعداد دموکرات هایی که دنبال حل "نهایی" مسئله ایران اند، آنقدر زیاد هست که در روزهای بحران کسی جلوی اقدام نظامی را نگیرد. اِنگِل، منندز و کاردین حتی در 2015 با برجام مخالف بودند.
سه جا ممکن است این رویارویی صورت گیرد؛ نخست، در سوریه و لبنان که ایران حضوری جدی دارد و حملات اسرائیل به نیروهای ایرانی که تلفات زیادی را هم به بار آورده باید از این منظر دید. تا اینجا ایرانی ها هوشمندانه خویشتنداری کرده اند، ولی واکنش های احتمالی تندروها در آینده شاید درهای جهنم را باز کند. دوم، در عراق که امریکا بنای حفظ نیروهای خود را برای زیر نظر داشتن ایران دارد، یادمان نرود در حملات راکتی به منطقه سبز بغداد و فرودگاه بصره، کسانی ایران را پشت قضیه می دانستند، بولتون از پنتاگون خواستار تدوین طرح حملات تلافی جویانه شده بود، غریب است فکر کنیم در حملات احتمالی آینده آن طرح تدوین شده اجرایی شود؟
سوم در خلیج فارس که از مدتها پیش محل برخوردهای گاه و بیگاه ایران و امریکا بوده، این وسط کافی است یک سوء محاسبه رخ دهد تا دنیا به کام جنگ طلب ها شود. سال گذشته ترامپ دنبال طرحی برای رفع خطر قایق های تندرو ایرانی ها بود و انگار پرسیده بود چرا ما اینها را غرق نمی کنیم!؟ فعالیت های ایرانی ها در خلیج فارس هم چشمگیر بوده است. همچنین کسانی در ینگه دنیا درست مانند قضیه عراق 2003 دنبال افشای روابط پنهان ایران و القاعده و گروه های تندروی اسلامی اند، چیزی که می تواند شروع جنگ را توجیه پذیرتر کند.
اما این طرف از منظر جلب متحدان اوضاع خوب نبوده است، اروپایی ها بنا ندارند دنبال گزینه های سخت در برخورد با ایران بروند، آنها با خروج امریکا از برجام موافق نیستند و راهکارهای مثل اینستکس را پیشنهاد کرده اند. نشست ورشو که با هدف ایجاد نوعی ائتلاف سیاسی برای حل مسئله ایران بود، یک افتضاح تمام عیار بود، کافی بود ائتلافی جدی شکل می گرفت تا صدای شیپور جنگ را بلندتر می شنیدیم. اگر برجام و "اعتماد" به اروپایی های فقط به همین درد هم خورده باشد، باید واقعا آن را فتح الفتوحی جدی به شمار آورد.
اما در این میان قدرت گرفتن تندروها در ایران هدیه ای از آسمان به نئوکان های اطراف ترامپ است و مسیر حرکت به جنگ را هموار می کند، پذیرش استعفای ظریف که البته کسانی آن را ترفند روحانی و یارانش برای امتیازگیری می دانستند، می توانست خیلی ها را در واشنگتن خوشحال کند، ولی دیدیم که در حرکتی جالب حتی ژنرال سلیمانی هم از ظریف حمایت کرد. این استعفا می توانست پایان روال مصالحه و دنبال کردن رویکرد تهاجمی تر تلقی شود، ولی انگار اهالی قدرت در ایران حواسشان به وخامت اوضاع هست.
ایرانی ها در میانه چالش های خطیر داخلی و خارجی اند، اینکه اوضاع چه می شود را البته باید به متخصصان فال قهوه سپرد و امید به خردمندی اهالی قدرت داشت، ولی از همینجا می شود حدس زد که یک پروژه اساسی سیاسی نزدیک برای ساختار قدرت در ایران انتخابات ریاست جمهوری آینده است، آن انتخابات را خیلی (با تاکید) جدی بگیرید./مطالعات امریکا
نظر شما :