سرنوشت این لوایح به بن بست سیاسی خورده است
مساله FATF و وزن کشی سیاسی از دولت روحانی
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – لوایح چهارگانه FATF در قالب لایحه اصلاح قانون مبارزه با تامین مالی تروریسم، لایحه اصلاح قانون مبارزه با پولشویی، لایحه پالرمو (لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمان یافته) و لایحه CFT (لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم) در راستای توصیههای گروه اقدام مالی به منظور افزایش سهم اقتصاد ایران در عرصه جهانی و مشارکت در سرمایه گذاری بین المللی چندین ماه متوالی است که محل بحث و بررسی و گاه تنش و درگیری سیاسی بدل شده است که گویا پایانی هم بر آن در کوتاه مدت نیست. همین امر نیز حساسیت هایی را در خصوص تصویب و یا عدم تصویب این لوایح در افکار عمومی داخلی شکل داده است. دیپلماسی ایرانی در گفت و گو با فریدون مجلسی، کارشناس و تحلیلگر مسائل بین الملل به بررسی تبعات این حساسیت ها و نیز امنیتی و سیاسی شدن لوایح چهارگانه FATF پرداخته است که در ادامه از نظر خواهید گذراند:
از نگاه شما دلایل و ریشه های امنیتی و سیاسی شدن تصویب و یا عدم تصویب لوایح FATF در چند ماه گذشته چیست؟
متاسفانه باید گفت که لوایح FATF بیش از آن که در چارچوب اقتصاد بین الملل توسط کارشناسان امر مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار گیرد، اکنون به محلی برای وزن کشی سیاسی و حتی انتقامجویی برخی از افراد و جریان های داخلی از دولت حسن روحانی و به خصوص وزارت امور خارجه و شخص محمد جواد ظریف بدل شده است. شما شاهد بودید که دیروز در مجلس شورای اسلامی چه حواشی برای آقای محمد جواد ظریف و برجام درست کردند. چه تهمت ها و چه القاب و عناوینی را به زحمات شبانه روزی آقای ظریف نسبت دادند. البته این مسئله از همان روز آغاز به کار ایشان از دولت یازدهم تا به امروز ادامه داشته است و یقیناً تا روز آخر تصدی وزارت امور خارجه توسط جناب آقای ظریف این تنش و رقابت سیاسی ادامه خواهد داشت. همین شرایط باعث شده است که لوایح چهارگانه به یک حساسیت های بی جایی کشیده شود و به قول شما حتی حالت امنیتی و سیاسی پیدا کند. زمانی که برخی نمایندگان معلوم الحال مجلس و دلواپسان سینه خود را سپر می کنند و با حاشیه سازی در مجلس و بیرون از آن، افکار عمومی که اساساً هیچ گونه آشنایی با این لوایح ندارند را به بطن و متن قضیه میکشانند، یقیناً نتیجه آن وضعیتی می شود که حتی نظام هم در مدیریت آن دچار چالش شده است. چرا که تاکنون تهران نتوانسته همه لوایح را تصویب کند و نه همه آنها را کنار بگذارد. این رفتار یک بام و دوهوای ما با این لوایح نشان میدهد که هنوز تکلیف ما در داخل با بسیاری از مسائل روشن نیست. زمانی که کنوانسیون ها و قوانین پولی و بانکی جهانی به کوچه و بازار کشیده میشود و با برخی حاشیهسازیها تصویب این لوایح به نام برجام 2، فروش غیرت، بر باد دادن مملکت و یا به تاراج رفتن آرمانها نامیده می شود، مطمئنا بررسی دقیق و موشکافانه آن به این وضعیت کشیده می شود. در این راستا متاسفانه باید گفت به دلیل حساسیت های پررنگ و البته بی جای تصویب یا عدم تصویب لوایح که می توانست از ابتدا وجود نداشته باشد به دلیل برخی کج سلیقگی های جریانات و طیف های سیاسی در مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام سبب شده تا انرژی و تمرکز لازم بر این لوایح صرف پاسخ گویی به افکار عمومی جامعه شود. از آن سو جامعه نیز اکنون به یک نقطه افتراق و دوپارگی رسیده است که یقیناً در این شرایط حساس و بغرنج این شرایط نوعی سم سیاسی - اجتماعی برای کشور به شمار می رود. چون که اکنون اتحاد و انسجام است که می تواند در برابر تحریم های ظالمانه و یکجانبه ایالات متحده آمریکا کارساز باشد.
آیا تعیین حق شرط برای پذیرفتن این لوایح و نیز چکش کاری طولانی مدت این لوایح نشان از دقت و بررسی موشکافانه توسط مسئولین ندارد؟
خیر، اتفاقا تعیین این حق شروط برای تصویب لوایح نشان از نوعی درماندگی سیاسی مسئولین دارد تا دقت نظر. چون آقایان با این حق شروط، از یک سو می خواهند پاسخ گوی جامعه و مطالبات طیف هایی باشند که مخالفین این لوایح هستند و از طرف دیگر می خواهند شرایط را برای بیشتر نشدن فشارها بر کشور در سایه تحریم های پولی و بانکی تعدیل کنند. در حال حاضر به جای این که اصل کنوانسیون مورد بررسی قرار گیرد، تنها با مطرح کردن ایرادها از یک جناج به نام نگرانی از تحریم برخی اشخاص و نهادها در سایه تصویب این لوایح و تعیین حق شروطی برای برطرف کردن این ایرادات از سوی جناج دیگر، مسئولین، خود و کل کشور را در یک دور باطلی از بروکراسی ادارای به نام احترام به قانون اساسی گرفتار کرده است که یقیناً هیچ ثمری برای کشور نخواهد داشت.
یعنی تعیین حق شرط کشور برای تصویب نهایی کارساز نیست؟
طبق کنوانسیون ۱۹۶۹ میلادی وین اگر این شروط با ماهیت و ذات کنوانسیون در تضاد باشد، یقیناً شروط ما پذیرفته نخواهد بود. در این راستا اکنون جمهوری اسلامی ایران و جامعه جهانی، به خصوص گروه اقدام ویژه مالی در تعیین و تعریف تروریسم و جرایم سازمان یافته همسو هستند، اما روشن شدن مصداق های آن، میزان شکاف و اختلاف نظر تهران با جامعه جهانی را روشن می کند و اینجاست که حق شرط ایران برای تصویب نهایی پذیرفته نخواهد شد. مضافا این که باید گفت ایران میتواند هر زمانی که بخواهد از این کنوانسیون ها خارج شود و تقید زمانی برای آن وجود ندارد. اما به دلیل برخی بازی های جریانات سیاسی، تصویب این لوایح به یک بن بست سیاسی در کشور بدل شده است.
اما از نگاه شما اساساً امنیتی و سیاسی شدن این لوایح میتواند لزوماً امری منفی تلقی شود؟
بستگی به شرایط کشور دارد. ما اگر در داخل یک وضعیت نرمال قرار داشتیم، یقیناً امنیتی شدن و یا حساسیت آن برای کشور مشکل خاصی را ایجاد نمیکرد. اما مهم اینجاست که ما اکنون در یک نقطه حساسی قرار داریم که به واسطه فشارها و تحریمهای ایالات متحده آمریکا و نیز مشکلات بی شمار معیشتی مردم، امنیت جامعه نیز به یک نقطه شکننده رسیده است. لذا هرگونه حرکت، تصمیم و رفتار اشتباه می تواند امنیت جامعه و کل ایران را درگیر کند. از این رو لزوما امنیتی و یا سیاسی شدن این لوایح، نمی تواند امر بد تلقی شود، اما در این شرایط یقیناً باید از میزان حساسیت آن کاسته شود.
به برخی حاشیهسازیها در قالب هجمه تصویب این لوایح به نام برجام 2 اشاره داشتید. به واقع حواشی کنونی برای تصویب و یا عدم تصویب این لوایح تا چه اندازه به واسطه سرنوشت برجام است؟
اگر منظور سوال شما این است که به واسطه شکست برجام است که اکنون این لوایح به حساسیت های بی جا کشیده شده از نگاه من کاملا غلط است. برجام یک سند کاملا افتخارآمیز در طول تاریخ دیپلماسی ایران به شمار می رود، چرا که برجام توانست سایه جنگ را از کشور دور کند و فرصت های بی شمار اقتصادی برای ما فراهم کند. پس به واسطه تخریب برجام است که اکنون مشکلات متعددی دامن کشور را گرفته است، نه به واسطه برجام؛ یادمان نرود که سال ۲۰۱۶ میلادی چه اتفاق های فرخنده و مبارکی برای ما در شورای امنیت، سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی به وقوع پیوست. اینجاست که باز تأکید میکنم به واسطه عدم شناخت برجام و لوایح FATF است که شرایط کشور اکنون به اینجا رسیده است. نه خود مخالفین برجام و نه افرادی که در کوچه و خیابان برای توافق هسته ای و لوایح چهارگانه حاشیهسازی میکنند، هیچ گاه نفهمیدند که برجام و این لوایح چه بودند و میتوانند برای کشور چه فرصتهایی را ایجاد کنند. من مخالف نظر و آرای جامعه نیستم، اما به شدت مخالف اظهارنظر و دخالت های غیر کارشناسی هستم. زمانی میتوان در یک مسئله اظهار نظر کرد که در خصوص آن اشراف کاملی داشته باشیم، نه به واسطه تحریک و یا تهییج برخی جریانات به واکنشهای احساسی با برخی شعارها دست بزنیم که مصداق بارز آن در خصوص برجام به وقوع پیوست. از شما میپرسم آیا برجام به واقع ترکمانچای بود یا این که چون منافع برخی از طیف های سیاسی را نابود کرد به نام ترکمانچای نامیده شد؟ همان اتفاقی که اکنون برای لوایح FATF در حال تکرار است.
نظر شما :