دیپلماسی توئیتری امروزه بخشی از سیاست خارجی کشورها است
نادیده گرفتن دیپلماسی مجازی، یعنی واگذاری بخش بزرگی از یک نبرد
گفت وگو از عبدالرحن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – امروزه شبکههای اجتماعی به مهمترین ابزار دیپلماسی عمومی جهان من جمله ایران تبدیل شده است. در این راستا با تحلیل تأثیر فضای مجازی در جهان عینی، به ویژه در عالم سیاست، تردیدی در لزوم بهره وری از این بستر باقی نمی گذارد که این موضوع نشان دهنده اهمیت فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی اهمیت، جایگاه و نفوذ فضای مجازی بر دیپلماسی کشور، گفت وگویی را دکتر داوود نعمتی انارکی، عضو هیات علمی، دانشیار دانشگاه صداوسیما و کارشناس رسانه ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
چند سالی است که عرصه دیپلماسی در سطح جهان شاهد ورود ابزارهای تازه ای برای تعاملات دیپلماتیک است. به عبارتی ورود تکنولوژی به ویژه تکنولوژی های ارتباط جمعی در فضای مجازی مانند توئیتر نوع تازه ای از دادوستدهای دیپلماتیک را به نمایش گذاشته است. اما به واقع از نگاه شما تاثیر فضای مجازی بر امر دیپلماسی تا کجا است؛ آیا می توان در اقتضائات کنونی مفهوم و مقوله ای به نام "دیپلماسی مجازی" را البته تنها در حوزه "دیپلماسی عمومی" درست دانست؟
فضای مجازی، فضایی است که باید آن را باور کرد، پذیرفت و از آن بهره برد، در گام نخست باید ببینیم که برداشتمان از دیپلماسی چیست؟ اگر دیپلماسی را به معنی جریان ارتباطی دولت ها با یکدیگر، ملت ها با هم و دولت ها با ملت ها و حتی افراد در عرصه های مختلف با یکدیگر بدانیم، یعنی پذیرفته ایم که هدایت روابط بین افراد، گروهها، دولت ها و ملتها در عرصه مناسبات بینالمللی را دیپلماسی (Diplomacy) تعریف کنیم. با این تعریف باید اشاره کنم که مهمترین مولفه "دیپلماسی رسمی"، یعنی هدایت ارتباطات بین الملل در گذشته نه چندان دور صرفا از طریق دیدار و گفت وگوهای دیپلمات های رسمی بوده است که در حال حاضر این مولفه مهم از طرق مختلف به انجام می رسد. به واقع در کنار دیدارهای رسمی، غیر رسمی، گفت و گوها، نشست های دوجانبه و چند جانبه و....، راه ها و ابزارهای جدیدی برای کمک به دیپلماسی یک کشور پدید آمده که بهره گیری از آن ها پازل دیپلماسی یک کشور را شکل می دهد. به عبارت دیگر تحقق دیپلماسی فعال یک کشور را باید مانند یک پازل تصور کنیم که اجزای این پازل همان راه ها و ابزارهای دیپلماسی است. با این مقدمه و در پاسخ به سوال مهم شما باید گفت که بخشی از ابزارها و راه های دیپلماسی در عصر کنونی بهره گیری از وسایل نوین ارتباطی و فضای مجازی است که سیاست خارجی را در چارچوب دکترین تعیین شده به پیش ببرد.
در راستای نکات شما بر این باورم که شبکه های اجتماعی مانند توئیتر نوع تازه ای از دادو ستدهای دیپلماتیک را به نمایش گذاشته است و معتقدم که به خصوص شبکه اجتماعی توئیتر می تواند ابزاری کارآمدی در خدمت سیاست خارجی کشور باشد. باید عرض کنم که متاسفانه دستگاه دیپلماسی کشور در ایجاد جریان رسانه ای، چه از طریق رسانه های سنتی و چه رسانه های نوین و با هدف تقویت دیپلماسی و جریان ارتباطی بین المللی موفقیت چندانی کسب نکرده است. به عبارت دیگر دستگاه دیپلماسی ما نتوانسته است از رسانه ها برای پیشران سیاست خارجیش که آن را دیپلماسی رسانه ای می نامیم، استفاده بهینه را ببرد. در این خصوص باید به بهره گیری از فضای مجازی اشاره کرد، هرچند برخی از مسئولان دستگاه دیپلماسی در داخل و خارج از کشور در فضای مجازی حضور دارند، اما این حضور برگرفته از یک جریان ارتباطی اثرگذار نیست؛ به عنوان مثال باید از توئیتر نام برد که نتوانسته ایم از آن برای دیپلماسی بهره مناسب ببریم و این ضعف بعضا به نوع نگاه مسئولان و دستگاه های نظارتی به فضای مجازی ارتباط دارد.
مزایا و مضرات نفوذ فضای مجازی بر امر سیاست و دیپلماسی چیست؟
پیش از پاسخ به سوالتان این نکته را باید گفت که بی شک در سپهر جدید رسانه ای نمی توان انتظار داشت که جریان ارتباطی ما صرفا از طریق شبکه های سنتی رسانه ای شکل بگیرد، بلکه رسانه های نوین و شبکه های اجتماعی مانند توئیتر نقشی به مراتب والاتر در همه امور جاری زندگی به خصوص در دیپلماسی مدرن امروز یافته اند. مهمترین دلیل برای نقش مطلوب این جریان رسانه ای جدید را می توان در کارکردها و مزایایی مانند اشتراک گذاری محتوا، تعامل میان کنشی، گفت وگو و امکان تشکیل گروها و اجتماعات مختلف دانست که پیام ها از فردی به فرد دیگر و از گروهی به گروه های دیگر در فاصله زمانی کوتاه منتشر می شود، ظرفیتی که در رسانه های گذشته وجود نداشته است. شاید به همین دلیل است که رسانه های سنتی مانند مطبوعات، رادیو و تلویزیون نیز در تلاش اند که جریان ارتباطی خود با مخاطبانشان را از طریق رسانه های نوین و شبکه های اجتماعی افزایش دهند و بر ضعف های خود در برابر این جریان نوپا فائق آیند. پس استفاده برنامه ریزی شده و موثر از رسانه ها، به خصوص رسانه های نوین که از آن به عنوان دیپلماسی رسانه ای یاد می کنیم باید مورد توجه باشد. فراتر از این بگویم که برای سیاست داخلی و خارجی خود باید از توئیتر استفاده کنیم، چرا که این شبکه، دیپلماسی خاص خود را پدید آورده است؛ "دیپلماسی توئیتری" و ما هم هیچ گریزی از آن نداریم. دلیل این اهمیت و بهره گیری از توئیتر در امر دیپلماسی این است که توئیتر توانسته است کنشگری سیاسی را با بهره گیری از تلفن های هوشمند و ابزارهای ارتباطی، از مراکز دیپلماتیک به هواپیماهای اختصاصی، اتاق های پذیرایی، دفاتر کار و حتی اتاق خواب مسئولان یک کشور هدایت کند. آن چه بیان کردم در واقع اشاره به مزیت های نفوذ فضای مجازی بر امر سیاست و دیپلماسی دارد، اما با این وجود مزیت های دیگری هم بر آن متصور است؛ این که در مناقشه و کارزار رسانه ای، ظرفیت بالایی را برایمان رقم می زند و مهمتر این که بازی سیاسی در فضای مجازی بازی روبازی است که زیر انظار همه جهانیان، نه در پشت درهای بسته صورت می گیرد، به همین دلیل اگر دستگاه سیاست خارجی و شخص محمد جواد ظریف قواعد آن را به خوبی رعایت کنند، می توان افکار عمومی را نسبت به یک موضوع شکل داد و آن را مدیریت کرد.
همچنین فضای مجازی به دلیل سرعت در انتشار و گستره عظیم مخاطبانش در دنیا که در لحظه به این فضا دسترسی دارند، تقریبا به عنوان اولویت رسانه ای برای سیاستمداران است، البته ناگفته نماند که به خاطر فیلتر بودن بخشی از این فضا، به خصوص توئیتر در کشور، خیلی از سیاستمداران، کارشناسان، مدیران و صاحب نظران ریسک ورود به این فضا و بیان دیدگاه های خود را نمی پذیرند. این مسئله باعث شده که ما نتوانیم از ظرفیت های این فضا حداکثر استفاده را ببریم. از دیگر مزیت های این فضا امکان کنش و واکنش دو سویه است که در رسانه های سنتی وجود ندارد و یا رفتارهای افقی و بدون سلسله مراتب بین مسئولان، کارشناسان و مردم است که باعث می شود کاربران این فضا فارغ از نوع و میزان قدرت، جنسیت و وابستگی گروهی، به دیدگاه های یکدیگر دسترسی داشته باشند. یک مزیت مهم دیگر، میزان اثرگذاری این فضا بر جریان شکل گیری و استمرار رویدادهاست. این که در مدت زمانی کوتاه تعداد بسیاری بدون واسطه نسبت به رویدادها مطلع می شوند، یعنی چیزی فراتر از مخاطبان رسانه های سنتی؛ گزارش قاضی کن استار در ماجرای کلینتون و لوینسکی در حدود 20 سال پیش که اینترنت مانند امروز فراگیر نشده بود، در مدت زمانی کوتاه 25 میلیون نفر در دنیا توانستند از طریق اینترنت از این گزارش مطلع شوند و این سرعت امروزه باور کردنی نیست.
با این وجود فضای مجازی به طور عام و شبکه های اجتماعی به طور خاص مضراتی نیز دارند، این مضرات را می توان به عنوان چالش های حاکمیتی نام برد، چالش هایی که همه نظام های سیاسی و حاکمیت ها در سرتاسر دنیا کم و بیش با آن مواجه هستند، مثلا چالش های امنیتی که توسط این فضا با انتشار برخی خبرها پیش می آید و یا ایجاد تغییرات سیاسی که شاید خوشایند نظام های سیاسی نباشد. از دیگر چالش ها می توان به حاشیه رفتن رسانه های سنتی اشاره کرد و دیگر چالشی که می توان از آن نام برد، فعال شدن و اثرگذار شدن نقش مردم در تصمیم گیری هاست که برخی نظام های سیاسی به آن علاقه ای ندارند. باید یادآور شوم که اگر با برنامه و هدفمند فضای مجازی را مورد استفاده قرار دهیم، بی شک چالش های آن کمتر خواهد شد. بپذیریم که هیچ گریزی از وضعیت پیش آمده نیست و نمی توانیم خود را از این فضا محروم کرده و یا جلوی دسترسی مردم به این فضا را گرفت، باید یاد بگیریم که چگونه از این فضا بهره ببریم که بیشترین اثر را داشته باشد.
اگر چه در زمان مذاکرت هسته ای یک توئیت کوتاه ظریف می توانست در جایگاه یک رسانه عمل کند، اما برخی از کارشناسان حوزه دیپلماسی بر این باورند که در شرایط خطیر کنونی کشور، اساسا تمرکز دستگاه سیاست خارجی کشور و شخص محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه به دیپلماسی توئیتری یا دیپلماسی مجازی، تهران را از ورود جدی به حوزه بین الملل دور می کند. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
خیر این گونه نیست. دیپلماسی مجازی امروز بخشی از سیاست خارجی همه کشورها است. البته وزارت امور خارجه با اولویت خود را به امر دیپلماسی حقیقی بدهد. اما پیام هایی که در این فضا منتشر می شود و از جمله توئیت های سیاستمداران در توئیتر اکثرا در جایگاه یک رسانه عمل می کند، رسانه ای که بیش از 20 قرن گذشته در عرصه انتشار اطلاعات تاثیر گذاشته است و از آن به عنوان بزرگ ترین تحول تاریخ عصر روشنگری یاد می شود. این تحول در جامعه ما نیز به وقوع پیوسته است. به عنوان مثال توئیت های دکتر ظریف، وزیر امور خارجه کشور در زمان مذاکرات هسته ای یکی از مهمترین منابع دریافت اخبار مذاکرات بود و یا در مناقشات پسابرجامی آمریکا و ایران توئیت های دونالد ترامپ و دیگر مقامات آمریکا و نیز وزیر امور خارجه ایران در توییتر مهمترین منبع خبری برای دستیابی به آخرین تحولات این حوزه بود. به عبارت دیگر بهره گیری از ظرفیت های فضای مجازی توسط دستگاه دیپلماسی، ورود این دستگاه را به دیپلماسی مجازی فراهم می آورد که در این دیپلماسی شما می توانید جریان ارتباطی خود را با مخاطبان جهانی فراهم کنید و به طور جدی به حوزه بین الملل وارد شوید، مشروط بر این که برای اثرگذاری بیشتر باید با شرایط فضای مجازی منطبق بود، یعنی ویژگی های این فضارا شناخت و متناسب با آن برنامه ریزی کرد.در حال حاضر برخی از سیاستمداران کشورهای مختلف برای بیان دیدگاه ها، سیاست ها و حتی دستورات خود به عموم مردم رسانه توئیتر را برگزیده اند. از سوی دیگر نیز این رسانه را می توان آوردگاهی دانست که کاربرانش می توانند واکنش خود را به پیام های سیاستمداران نشان دهند.
در اقتضائات کنونی جهانی دیپلماسی نیز مانند هر حوزه دیگری ناگزیر از انطباق خود با جهان شبکه های اجتماعی است. در این صورت مناسبات بین المللی و فضای دیپلماسی کشور که با مقوله ایران هراسی گره خورده است، چه استفاده ای از این فضا می تواند انجام دهد؟
در این عصر اطلاعات جمعی و رسانه ها، هر یک از داوطلبان سیاسی برای مسیر دهی به افکار دیگران باید دائماً و فوراً بر دو ابزار، یعنی اطلاعات و رسانه نفوذ کنند. نادیده گرفتن سودمندی رسانه اجتماعی، معادل واگذار کردن قسمت اصلی در نبرد طولانی برای نفوذ بر افکار سراسر جهان است. لذا یکی از مهمترین اهداف به کارگیری دیپلماسی مجازی باید نمایش درست چهره کشور باشد. ماهیت سیال و نفوذ بی سابقه شبکه های اجتماعی در میان جوامع مختلف، دولت ها را ترغیب کرده است تا از این ابزارها برای گسترش تفکرات خود و تأثیرگذاری بر مخاطبین بهره ببرند.
نظر شما :