سلطان و بی‌بی؛ حرکت در جاده اسرائیلی

چرا عمان به بنیامین نتانیاهو چراغ سبز نشان داد

۰۶ آبان ۱۳۹۷ | ۱۸:۳۶ کد : ۱۹۷۹۷۹۵ سرخط اخبار

اعتماد: سارا معصومی در عرصه سیاست بین‌المللی جای رقبا و رفقا سریعا تغییر می‌کند و به اصطلاح برای بسیاری از کشورها دوست یا دشمن دایمی وجود ندارد. دشمن دیروز می‌تواند به مصلحت به رفیق گرمابه و گلستان امروز تبدیل شود یا رفیق دیروز جامه رقیب قسم خورده امروز را به تن کند. در غرب آسیا که در میان اهالی سیاست و رسانه به منطقه خاورمیانه شهرت دارد، هر روز بازی‌های جدید سیاسی آغاز می‌شود که در سایه آنها بازیگرانی حذف و بازیگرانی جدید با اولویت‌های متفاوت پا به عرصه سیاسی می‌گذارند. در این منطقه به سختی می‌توان از فاکتور استقلال در تصمیم‌گیری‌ها و یارگیری‌های سیاسی صحبت کرد. برخی بازیگران مانند عربستان سعودی امنیت خود را از کشوری چون امریکا خریداری می‌کنند و برخی چون بحرین و امارات متحده عربی به فرزندخوانده‌های سعودی بدل شده‌اند. همزمان اتحاد نانوشته‌ای که میان امریکا و برخی کشورهای عربی منطقه در این سال‌ها وجود داشته روابط کشورهای منطقه با یکدیگر را متاثر از نگاه سیاسی مردی می‌کند که در کاخ سفید عنوان رییس‌جمهور را به خود اختصاص می‌دهد.

تجربه بهار عربی که در ایران بیشتر با عنوان بیداری اسلامی شناخته شده هرچند قرار بود خیزشی داخلی برای خانه تکانی در عرصه سیاست داخلی کشورها باشد با دخالت بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در هرکشور مردم را به حاشیه راند و بهانه‌ای به سهم‌خواهی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای متفاوت از شرایط سیاسی جدید در کشورهای میزبان این خیزش‌های مردمی شد. با تحولاتی که در این منطقه در یک دهه اخیر رخ داده که مهم‌ترین آنها پرونده سوریه و یمن و البته تحولات سیاسی در عراق است، اولویت‌های کشورهای عربی و اسلامی در حال جابه‌جایی است. اگر در بیش از نیم قرن گذشته مساله فلسطین خط قرمز کشورهای اسلامی در هر رابطه دو و چندجانبه سیاسی بوده اکنون چندسالی است که این مساله به حاشیه رانده شده و مثلا کشورهای عربی و اسلامی ترجیح می‌دهند زمانی که دور هم جمع می‌شوند، پرونده رفتاری یک کشور هم‌کیش و آیین مانند ایران را روی میز بگذارند تا موضع‌گیری واحدی در برابر ادامه تجاوز و اشغالگری اسراییل داشته باشند.

اگر تا چندسال پیش تنها مصر و اردن بودند که اسراییل را به عنوان یک کشور پذیرفته بودند، امروز کشورهایی چون امارات متحده عربی و عربستان از دیدار با مقام‌های اسراییلی ولو در خفا ابایی ندارند و البته کشورهایی چون عمان نیز با پذیرایی بی‌سابقه از نخست‌وزیر رژیم اسراییل از این دیدار دفاع می‌کنند. حضور نخست‌وزیر رژیم اسراییل در مسقط که در دو دهه گذشته بی‌سابقه بوده، در 48 ساعت گذشته رئوس اخبار در رسانه‌های متفاوت منطقه‌ای را به خود اختصاص داده است. سوال‌های بی‌شماری در این میان وجود دارد که تحلیلگران تلاش می‌کنند پاسخی برای آن بیابند: دلیل چرخش ناگهانی مسقط در برابر تل‌آویو چیست؟ آیا عمان قرار است نقش خاصی در مساله صلح خاورمیانه میان اسراییل و فلسطین ایفا کند؟ آیا مسقط در حال ایفای نقش تاریخی خود برای میانجیگری میان ایران و بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است که با تهران رابطه دیپلماتیک ندارند؟ آیا عمانی‌ها با عادی‌سازی رابطه سیاسی با اسراییل به دونالد ترامپ، رییس‌جمهور امریکا برای پیشبرد معامله قرن کمک می‌کنند؟

رویای مسقط برای تامین توامان منافع فلسطین – اسراییل

در مسقط چه گذشت؟ در حال حاضر معتبرترین روایت را باید از زبان «یوسف بن علوی» وزیر خارجه عمان شنید. بن علوی که نام آشناترین وزیر خارجه کشورهای حاشیه خلیج‌فارس برای ایرانی‌هاست تنها چند ساعت پس از میزبانی سلطان قابوس از نخست‌وزیر رژیم اسراییل در مسقط به منامه سفر کرد تا در کنفرانس امنیتی گفت‌وگوی منامه حاضر شود. حضور بن علوی در منامه فرصتی طلایی برای خبرنگاران بود تا از زبان وزیر خارجه عمان بشنوند که دلیل چرخش ناگهانی سیاست مسقط در برابر تل‌آویو چیست؟ وزیر خارجه عمان در پاسخ به تمام این سوال‌ها تلاش کرد، چشمان خود را بر گذشته رابطه میان کشورهای عربی و اسلامی با رژیم اسراییل ببندد و وجه منطقی به استقبال مسقط از نخست‌وزیر رژیم اسراییل ببخشد. بن علوی با بیان اینکه اسراییل امکاناتی دارد که به آن امکان استفاده کردن و بهره‌برداری می‌دهد و نه تنها فلسطینی‌ها و عرب‌ها بلکه یهودی‌های دنیا هم از این رژیم آسیب دیده‌اند، گفت: اما این مطلوب نیست. در چنین فضایی، می‌توان اموری را محقق کرد که منافع فلسطینی‌ها در آن محقق شود و خاورمیانه به ثبات برسد.

منازعه فلسطینی – اسراییلی به جای منازعه فلسطینی – فلسطینی

براساس ترجمه خبرگزاری فارس از سخنان وزیر امور خارجه عمان، وی منازعه رژیم صهیونیستی با جهان عربی و اسلامی را به منازعه فلسطینی- اسراییلی تقلیل داد و گفت: فعالیت امنیتی و نظامی اسراییل در غزه و دیگر مناطق به پایان نمی‌رسد مادامی که اختلاف اسراییلی- فلسطینی حل نشود. اسراییل در ادبیات بن علوی تغییر ماهیت داده و وزیر خارجه عمان از آن با عنوان «کشور» نام برد و گفت: اسراییل کشوری موجود در منطقه است و ما همه این را می‌فهمیم... تاریخ می‌گوید که تورات در خاورمیانه پا به جهان گذاشته و یهودیان در این منطقه از جهان زندگی می‌کرده‌اند. «مساله فلسطین، اساس همه مشکلاتی است که طی نیمه دوم قرن گذشته رخ داده و تشکیل کشور مستقل فلسطین، خواسته‌ای راهبردی است و بدون آن ثبات، مطلقا قابل تحقق نیست.»

عبور عمان از گذشته!

وزیرخارجه عمان در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا سفر نتانیاهو به عمان در حقیقت به رسمیت شناختن اسراییل بود، گفت: این موضوع تاریخش گذشته است. دیگر ارزشی ندارد. بعد از آنکه توافقنامه‌های صلح با اسراییل امضا شده است. ما از گذشته صحبت نمی‌کنیم بلکه نگاه‌مان به آینده است. اسراییل یکی از کشورهای منطقه است و زمان تعامل با آن فرا رسیده است. آیا عمان از این پس نقش میانجی میان اسراییل و فلسطین را بازی خواهد کرد؟ بن علوی در پاسخ به این سوال تلویحا به گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای در این باره دست رد زده و گفت: در خصوص مساله فلسطین طرح ابتکار صلح عربی و طرح‌های دیگر مطرح شده است اما عمان میانجی میان فلسطینی‌ها و اسراییلی‌ها نیست. البته که ما ایده‌هایی برای نزدیک شدن دو طرف مطرح می‌کنیم. امروز اولویت، خروج از این منازعه و ورود به دنیای جدید است.

دستان پر بی‌بی در برابر مشت‌های تهی اعراب

تنها دقایقی پس از انتشار عکس‌های حضور نتانیاهو در مسقط، رایزنی‌های بی‌بی با سلطان به بمب خبری در فضای مجازی و رسانه‌های منطقه‌ای تبدیل شد. واکنش‌ها به این دیدار از بسیار مثبت در واشنگتن تا بسیار منفی در افکار عمومی کشورهای اسلامی قابل طبقه‌بندی است. بنیامین نتانیاهو در حالی در تصاویر منتشر شده از دیدار وی با سلطان قابوس هیجان زده و خرسند است که سفر به دوحه می‌تواند وی را به آرزوی دیرینه‌اش برای به رسمیت شناخته شدن اسراییل در ازای هیچ گام مثبتی به سود فلسطین نزدیک‌تر کند. بی‌بی بارها در چندسال گذشته چه آنجا که از مبارزه با ایران سخن گفته و چه آنجا که بر تشکیل کشور یهودی به پایتختی قدس دفاع کرده؛ از تمایل خود برای عادی‌سازی رابطه با اعراب سخن گفته است. برای اسراییل رابطه با اعراب یعنی صف‌کشی در برابر ایران. برای بی‌بی عادی شدن سفرهایش از تل‌آویو به مقصد کشورهای عربی یعنی پایان اجماع جهان اسلام در برابر اشغالگری‌های اسراییل. برای نخست‌وزیر رژیم اسراییل لبخند سران کشورهای عربی به وی و هیات همراه یعنی پذیرش پایان رویای مردم فلسطین و پیروزی ظلم و ستمی که در نیم قرن گذشته آن قدر تکرار شد که برای افکار عمومی تکراری شد! برای بنیامین نتانیاهو دستان گرم سران عرب در دستانش یعنی چراغ سبز مسلمانان به تداوم کشتار در غزه و پیشروی در کرانه باختری. بنابراین می‌توان گفت که نتیجه بازی بی‌بی در زمین سلطان قابوس در مسقط حداقل 3 به صفر به نفع تل‌آویو بود و بر همین اساس روایتی که اسراییلی‌ها از این دیدار ارایه می‌کنند با آنچه مسقط‌نشین‌ها می‌گویند، متفاوت است. در حالی که یوسف بن علوی، وزیر خارجه عمان می‌گوید سفر بی‌بی به پایتخت این کشور به درخواست اسراییلی‌ها بوده، دفتر نخست‌وزیری رژیم اسراییل آن را سفری به دعوت سلطان قابوس می‌داند. از همین تفاوت دو روایت درباره درخواست برای این دیدار می‌توان برنده را تشخیص داد. در حالی که یوسف بن علوی و حاکمیت در عمان از روز جمعه تا تاریخی غیرقابل پیش بینی در آینده باید به افکار عمومی جهان اسلام پاسخ بدهند که چرا در این مقطع زمانی به تل‌آویو چراغ سبز نشان دادند و در ازای این کرنش چه دستاوردی درو کردند، نتانیاهو با لبخند رضایتی بر لب به تل‌آویو بازگشت و البته به راحتی دستور بمباران غزه را تنها چند ساعت پس از دیدار با یکی از رهبران کشورهای اسلامی صادر کرد.

 حراج کارت‌های فلسطین در پایتخت کشورهای عربی

توضیحات یوسف بن علوی یک پاشنه آشیل داشت: اسراییل سال‌هاست به عضوی غیرقابل انکار در منطقه تبدیل شده و بهتر است که بازیگران منطقه‌ای هم با این حقیقت موجود کنار بیایند. اما سوال اینجاست که چه انگیزه‌ای باعث شد عمان در این مقطع زمانی به اسراییلی‌ها روی خوش نشان دهد؟ درست در روزهایی که فلسطین تنهاتر از همیشه به آرمانی فراموش شده برای بسیاری از کشورهای اسلامی تبدیل شده، سلطان قابوس باید درهای کاخ خود در مسقط را به روی بی‌بی بگشاید؟ دونالد ترامپ، رییس‌جمهور امریکا در قریب به دو سال گذشته بیش از هر رییس‌جمهور دیگری در امریکا در دو سال نخست ریاست‌جمهوری‌اش به فلسطین ضربه زده است. از رایزنی یک‌جانبه با اسراییلی‌ها برای نگارش طرح معامله قرن تا انتقال سفارتخانه امریکا از تل‌آویو به قدس. از سکوت در برابر افزایش حملات مرگ بار اسراییل به غزه تا بستن چشمان خود در برابر توسعه شهرک‌های اسراییلی. سلطان قابوس در حالی برای استقبال از نخست‌وزیر رژیم اسراییل تا چند قدمی خودرو او از دروازه کاخ خارج شد که به نظر می‌رسد، رهبران کشورهای عربی فلسطین را دردسری طولانی و پرونده‌ای تاریخ مصرف گذشته می‌دانند که باید سر و ته آن را به هر طریق ممکن جمع کنند. سران کشورهای عربی یک به یک با بالا بردن پرچم صلح در برابر اسراییل، از کارت‌های امتیاز موجود در سبد فلسطین کاسته و بر کارت‌های بی‌شمار در سبد اسراییل می‌افزایند. درست در روزهایی که شاید عکس‌العمل کشورهای اسلامی می‌توانست ترمزی بر خشونت‌های صهیونیست‌ها علیه مردم فلسطین باشد، درهای کاخ‌های سلطنتی کشورهای عربی یک به یک به روی مقام‌های سیاسی و اطلاعاتی اسراییلی گشوده می‌شود. هرچند مذاکرات میان اسراییل و فلسطین مدت‌هاست در حالت اغما به سر می‌برد و امریکای ترامپ هم به گفته مقام‌های فلسطینی دیگر مشروعیت لازم برای میانجیگری در این پرونده را ندارد اما به فرض آنکه دو طرف بنای مذاکره داشته باشند، فلسطینی‌ها با چه کارت‌هایی در میز مذاکره می‌توانند، بازی کنند؟ با حمایت رو به افول کشورهای عربی از خود؟ با متن اخبار تکراری درباره مذاکرات مخفیانه مقام‌های اماراتی یا سعودی با همتاهای اسراییلی در کشوری ثالث؟ با تحت فشار قرار گرفتن ایالات متحده و اسراییل توسط کشورهای اسلامی برای مقابله با تعیین تکلیف یک‌سره و خودسرانه قدس؟ می‌توان گفت که جهان عرب یک به یک کارت‌های ملت فلسطین در مقابله با اسراییل را از مشت‌های گره کرده‌ای که در مرزهای اشغالی خون می‌دهند اما خفت نمی‌پذیرند، ربود و در طبق سیاسی بازی به اسراییلی‌ها تسلیم کرد.

اتحاد کشورهای اسلامی در موضوع فلسطین، کابوسی بود که خواب رهبران رژیم اسراییل در نیم قرن گذشته را آشفته کرده بود. اسراییلی‌ها با سرمایه‌گذاری روی عربستان سعودی، این کشور را به نخستین حلقه از دومینوی ایجاد شکاف در موضع کشورهای اسلامی تبدیل کردند و طبیعتا فرزندخوانده‌های این کشور در منطقه نیز یک به یک دنباله‌رو عربستان شدند. اسراییلی‌ها در مرحله نخست برای همراه کردن سعودی با خود پروژه ایران‌هراسی را کلید زدند. پروژه‌ای که پاشنه آشیل آن برنامه هسته‌ای ایران بود. اسراییلی‌ها همگام با سعودی و البته با هدایت واشنگتن با اراده تعبیرهای نادرست از ماهیت برنامه هسته‌ای ایران، سال‌ها دست و پای اقتصاد ایران را با ابزار تحریم محدود کردند و در زمان مذاکرات هسته‌ای ایران با 1+5 در دولت یازدهم نیز تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا برجام متولد نشود. پس از آن نیز پروژه ایران‌هراسی را با ابزار تازه‌تری که فعالیت‌های منطقه‌ای ایران در سوریه و یمن است، دنبال می‌کنند. ایران، بهانه‌ای شد تا دیدار مقام‌های اطلاعاتی و امنیتی سعودی با مقام‌های اسراییلی در نیویورک یا کشورهای ثالث دیگر عادی شود و پس از این عادی‌سازی‌ها بود که تل‌آویو گام به گام پروژه اختلاف‌افکنی خود در میان کشورهای اسلامی را پیش برد.

کلید واژه ها: بنیامین نتانیاهو


( ۱ )

نظر شما :

عسکری ۱۰ دی ۱۳۹۷ | ۱۱:۱۴
بسیار تلخ بود ولی حقیقت داشت