آخرین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»
ویژگی های منحصر به فرد جمال عبدالناصر و ودیع حداد
دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از نویسندگان و مورخان تاریخ قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرت های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش آخر این کتاب را می خوانید:
درباره روابطتان با مرحوم رئیس جمهور جمال عبدالناصر زیاد گفتید، از او در خاطره و قلبتان دیگر چه به باید دارید؟
عبدالناصر در امتداد تاریخ مصر و انقلاب های مدرن و معاصر مصر محسوب می شد. از انقلاب عرابی تا انقلاب سعد زغلول تا این که به انقلاب ژوئیه رسید. جایگاه عبدالناصر در قلبمان به مثابه جایگاه رهبران مصر و رهبران سیاسی ای نظیر عرابی و سعد زغلول است، و شاید در سطح ملی از آنها هم عبور کرد، از مرزهای جغرافیایی گذشت تا با اندیشه و بیداری اش همه امت عربی را پوشش دهد.
این چیزی بود که عبدالناصر وقتی که تغییرات بزرگ در میهن عربی روی داد، آن را نمایندگی کرد، در سایه آن او رهبر ملی مصر و جهان عرب شد، انقلاب الجزایر و یمن و لیبی در سایه آن پیروز شد و نخستین وحدت عربی معاصر را محقق کرد. این مساله سبب شد تا اداره های دشمن پایگاه های خود را از دست بدهند، و با هشدار متحدان محلی شان را به سمت ضربه به این وحدت بکشانند.
وقتی که درباره عبدالناصر صحبت می کنم نمی توانم چیزی بگویم جز این که یاد نقش او در سطح جهانی در تاسیس جنبش عدم تعهد بیفتم، جنبشی که هویت جهان سوم را در مرحله بعد از استقلال متبلور کرد.
در قلب من عبدالناصر جایگاه خاصی در وقت تاریخی اش دارد، بعد از شکست ژوئن این مرد با افتادگی نتایج این شکست را بر عهده گرفت، از این طریق توانست ارتش مصر را بازسازی کند و بر آن جنگ فرسوده غلبه یابد و اعتماد به نفس را به شهروند مصری و عربی بازگرداند. من فکر می کنم تلاشی که رئیس جمهور سادات خواست از خلال جنگ اکتبر به خودش نسبت دهد، اساسا به تلاش های عبدالناصر بازمی گردد نه تلاش های او. عبدالناصر کسی است که ارتش مصر را بعد از شکست ژوئن ساخت، و اگر مرگ ناگهانی اش نبود منطقه تغییرات بزرگ و گسترده ای را در سطح پروژه عربی ملی و درگیری عربی – صهیونیستی شاهد می شد.
اما در بعد شخصی، رئیس جمهور عبدالناصر جایگاه ویژه ای نزد من دارد، یادم است بعد از یکی از دیدارها مرا به شام در خانه اش دعوت کرد، همچنین من و رفیق هانی الهندی را برای حضور در مراسم عروسی دخترش دعوت کرد، این توجهی کریمانه از سوی مردی بزرگ بود.
چگونه ودیع حداد به قلب جورج حبش راه یافت؟ چرا این همه تحسین به طور خاص از ودیع می شود؟
رفیق ودیع رفیق راه های طولانی است، او را از زمانی که وارد معرکه کار سیاسی در دانشگاه امریکایی ها شدم شناختم، او ویژگی ها و سجایایی دارد که همه را جمع شده نزد یک نفر ندیده ام، مساله ای که سبب شد در موضع تقدیر و احترام هر کسی که او را می شناخت و با او تعامل می کرد قرار بگیرد، صداقت ودیع واقعا بالا بود، وابستگی و ارتباطش با قضایا هیچ حد و مرزی نداشت، او کاملا درگیر قضایا شده بود و هر چه در توان داشت و انرژی و امکانات در اختیار داشت صرف آن می کرد، تا او را به راه پیروزی برساند. هر کس رفیق ودیع را بشناسد عمق دردی که این انسان بعد از آن که صهیونیست ها از فلسطین به همراه ملتش بیرونش کردند را می فهمد. انسان دینامیکی در کارش بود، اراده ای آهنین داشت، و در پیگیری مسئولیت هایش قاطع بود. برای ترس در درونش هیچ جایی نداده بود. شب و روز را نمی شناخت، در طول زمان بدون هیچ گله و ناراحتی کار می کرد. واقعا در قضایای تاکتیک سیاسی نوآور بود، و همیشه توانایی شکست اقدامات تاکتیکی به سود سیاست های جبهه را داشت، و اجرای این تاکتیک را دنبال می کرد.
ای کاش می توانستم از همه کسانی که رفیق ودیع حداد را متهم به تروریسم می کنند، بخواهم او را از دریچه کسانی که او را درک کردند ببینند کسانی که درک کردند او چقدر انسان مهربان، صادق و پایبندی بود.
من از رفیق ودیعی حرف می زنم که انسان و مبارزی بود که حملات ستمگرانه را در هم می شکست. افترائی که به رفیقم ودیع و همه مبارزان فلسطینی از سوی اداره های غربی که همیشه تلاش می کردند مفاهیم تروریسم به خصوص تروریسم خود را صادر کنند، وارد می آمد برای این بود که با این کار می توانستند سلاح مسلطی بر گردن هر کسی که ستم بر ملتش را مهار می کند، داشته باشند. یک غربی هیچ وسیله و نیرنگی را فراهم نمی آورد جز این که بخواهد از آن برای خدمت به منافعش استفاده کند، ملت ها را گرسنه کرد و کودتاها کرد و از دیکتاتورها حمایت کرد تا به آن چه می خواهد برسد. با همه اینها ماشین تبلیغاتی اش شب و روز کار می کند تا همه کارهایش را بزک کند، و آن را با ظاهری متمدنانه و انسانی نشان دهد. وقتی انسان مورد ستم قرار گرفته فکر می کند که چگونه خود و ملتش را از ستم برهاند سیل مفاهیم غربیِ از پیش ساخته شده روانه او می شود تا او را به عقب براند و همانند طوقی بر گردنش بیفتد و از کاه کوهی به اسم تروریسم و افراطگرایی و دشمنی بسازد.
در این جا از غرب و سیاستگذاران می پرسم چند هواپیما را اسرائیل ربود؟ چند هواپیمای مسافربری را سرنگون کرد و مسافرانش را کشت؟ دشمن صهیونیستی هر روز صبح چند کودک را در اراضی اشغالی الشات و جنوب لبنان می کشد؟ و چقدر و چقدر و چقدر؟ با همه اینها مفاهیم غرب و نظریاتش اسرائیل را از همه کارهای فاشیستی و خصمانه اش مبرا می کند.
این دوگانگی و تضاد مفاهیم در من درد شدیدی را بر می انگیزد و مرا به پرسیدن این پرسش ترغیب می کند که آیا ودیع واقعا تروریسم بود؟ ابدا ودیع هیچ گاه تروریست نبود. مردی بود که از میهن و ملتش با اراده آهنین دفاع می کرد تا عدالت را برای ملت مورد ستم قرار گرفته اش محقق کند.
با ودیع حداد مدت های طولانی کار کردی، آیا او رمز و راز خاصی داشت؟
خیلی ساده بگویم رمز و راز ودیع در درک و انرژی بی حد و مرزش و روحیه فعال و خلاقش بود که همیشه برای کار آماده بود. ودیع به همه جزئیات توجه می کرد هیچ چیز را از قلم نمی انداخت و همه چیز را مد نظر می گرفت تا آن چه مقصودش بود را محقق کند تا از پیشرفت خوب کارش مطمئن شود. با همه اینها درکی کلی و فراگیر در رویکردش به درگیری ها داشت. می گفت: نزد من دشمن سلاحی جذاب و پیشرفته دارد و رویارویی با آن آسان نیست، آن چه می خواهیم بدانیم این است که چگونه می توانیم آزارش دهیم، می خواهیم راهی معین را انتخاب کنیم، به این معنا که کجا ضربه بزنیم و چگونه ضربه بزنیم، و چه وقت ضربه بزنیم و در چه جهتی ضربه بزنیم. این درک ودیع بود که اخیرا اهمیت سلاح نفت را نیز در رویارویی با غرب و ضرورت به کارگیری آن در درگیری های فراگیر ملی علیه دشمن درک کرده بود. در این چارچوب رفیق ودیع حداد عملیات انتقال نفت توسط شرکت چند ملیتی «کورال سی» در تنگه بوسفور را انجام داد تا توجه جهان عرب را به اهمیت سلاح نفت جلب کند، و به غرب تاکید کند که انقلاب فلسطینی می تواند به منافع غرب ضربه بزند اگر به مواضع خصمانه اش در حق ملت فلسطین ادامه دهد.
از من درباره رمز و رازهای ودیع می پرسی؟ به تو می گویم برو و از مردم اردوگاه ها در لبنان و اردن بپرس، از مردم اردوگاه های الوحدات و البقعه بپرس، از عناصر دستگیر شده در جفر اردن بپرس، از زندانیانش درباره ودیع و استواری اش بپرس، از دوستان رفیق بپرس که زندگی و منافعشان را به خطر انداختند و به بغداد رفتند تا در آن تشییع جنازه جادویی اش شرکت کنند. او ودیع حدادی است که در قلب ها اشک و بارقه امید و خواهشی غیرقابل شکست گذاشت. او نمونه زنده هر مبارزی است که می خواهد راه مبارزه را ادامه دهد تا به سواحل آزادی برسد.
پایان#
نظر شما :