تندروی بهانه ای برای پوشش کاستی هاست
جان مک کین و جوادکریمی قدوسی
دیپلماسی ایرانی: روز دو شنبه هفته پیش (12/6/97) وزیر امور خارجه بار دیگر بر اساس سه سئوالی که نمایندگان مجلس از وی کرده بودند در مجلس حاضر و به پاسخگویی پرداخت. سئوالاتی بی محتوا و غیر سازنده و بسیار بی ربط به شرایط فعلی. وقت مجلس و وقت وزیر امور خارجه گرفته شد تا صرفا تعدادی از نمایندگان خوشحال باشند که توانسته اند وزیر امور خارجه را در بحران سیاسی که هم کشور وهم منطقه را گرفتار کرده به خود مشغول کنند. تحقیق مختصری روی سئوالات مجلس از وزیر امور خارجه در چهار سال گذشته نشان می دهد که غیر از دوران مذاکرات مربوط به برجام بقیه سئوالات انصافا فاقد ارتباط معنی دار به شرایط خارجی کشور و اکثرا جهت عصبانی کردن وزیر امور خارجه و یا حل مسائل شخصی با وی و در یک کلام حال گیری از وزیر امور خارجه است. رهبریت این نهضت ضد وزیر امور خارجه با نماینده مشهد و کلات، آقای جواد کریمی قدوسی است که از سال 1387 در مجلس و کمیسیون امنیت و سیاست خارجی حضور دارند. پایگاه اطلاع رسانی ایشان با عکس بزرگی از مشارالیه در حال زیارت قبر احتمالا یک شهید تزیین شده است. در بیوگرافی ایشان علاقه وافر به خدمت رسانی به چشم می خورد. تلاش شده است که ارتباط منسجمی با جنگ تحمیلی ترسیم شود. ایشان مسئول اعزام نیرو و فرماندهی سپاه سمنان با تشکیل تیپ دوازده قائم و سپس فرماندهی بسیج در چند استان معرفی شده اند.
آقای جواد کریمی قدوسی با استفاده از این سابقه در طول مدت نمایندگی تلاش کرده که با نقل قول از مقامات امنیتی و عالی نظام در بسیاری از امور خود را صاحب صلاحیت بداند. اما در آن چه مربوط به سیاست خارجی کشور می شود در یک جمع بندی می توان گفت که ایشان بیشتر مشغول حاشیه سازی، دشمن یابی، متهم کردن این و آن به ارتباط با آمریکا، جاسوس یابی از این گروه و آن گروه و نتیجه کار در یک کلام فشار بر وزیر امور خارجه و عصبی کردن وی و احتمالا لذت بردن از این امر بوده است. هیچ یک از سئوالهای ایشان از وزیر امور خارجه نه به ارتقای فهم مردم از سیاست خارجی کمک کرده است، نه باعث شده گرهی از سیاست خارجی باز شود و در نهایت نیز به دلیل بی محتوایی خود مجلس نیز به آن توجه جدی نکرده است. در واقع این گونه سئوالات باعث شده که کمی و کاستی های عملی و جدی وزارت امور خارجه از دید پنهان و به نوعی وزیر امور خارجه در مواجهه با سئوالات مهم واکسینه شود.
هفته پیش همچنین شاهد مرگ سناتور جان مک کین بودیم. وی که مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی به این سمت از ایالت آریزونا برگزیده شد نامش همواره با تند روی و برخوردهای احمقانه و بی اصول حداقل در مورد انقلاب اسلامی ایران عجین شده بود. او برای ابراز وجود و مخالفت با ایران از حمایت از عراق در جنگ تحمیلی تا همکاری با داعش و سازمان تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) پیش رفت. جان مک کین نیز یک نظامی و از خانواده نظامی بود. هواپیمایش در سال 1967 در حین بمباران ویتنام سقوط و هفت سال اسارت را در آن کشور تجربه کرد. او از این سابقه نظامی خود بسیار استفاده کرد. وی که یک "اصول گرای" آمریکایی محسوب می شد از نظر مطبوعات فردی نا آرام و "غوغا سالار" ارزیابی شده بود که با همه چیز منجمله اصول حزب خودش نیز می توانست مخالف باشد. کار او حمله به این و آن و مخالفت با هرچه می توانست او را مطرح کند بود. علیرغم این غوغا سالاری او درسال 2000 در رقابت داخل حزب خودش با بوش پسر که تازه محبوبیت چندانی هم نداشت شکست خورد. وی در سال 2008 نیز در رقابت سراسری به اوباما باخت. شعار وی در آن انتخابات بمباران ایران بود. از وی جز تند روی و جنگ طلبی از جمله حمایت از حمله به عراق و یا شعار نابودی ایران و از این قبیل یافت نمی شود. هیچ طرح سازنده ای در سنای آمریکا با امضای وی طرح نشده است. او همیشه در صحنه بود اما منشاء خدمتی هم نبود.
اوباما در سخنرانی بسیار ارزشمندی که بر مزار وی انجام داد روحیه تند روی، علاقه به نابودی مخالف وعدم سعه صدر در رفتار اجتماعی وی را با ادب تخطئه کرد.
بر مسند نمایندگی مردم نشستن امر مهمی است. اما مهمتر پاسخ به این سئوال است که چه نتیجه ای حاصل شد؟
نظر شما :